مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۲۸۳ مطلب با موضوع «آموزش و مهارت» ثبت شده است

۲۴آذر

در مورد حکمرانی خوب(Good Governance)، تعاریف مختلفی ارائه شده است. با دقت در آنها می‌توان دریافت که روح کلی حاکم بر همه آنها چندان تفاوتی نمی‌کند، ‏گرچه به هر حال این تعاریف کم‌وبیش با یکدیگر اختلافاتی دارند.

اساس یک تعریف حکمرانی خوب عبارت است از نظامی از ارزش‌ها، سیاست‌ها و ‏نهاد‌ها که جامعه به وسیلة آن، اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی خود را از طریق سه بخش دولت، خصوصی و مدنی مدیریت می‌کند‎.[1] ‎در ‏تعریفی دیگر، حکمرانی خوب، اعمال قدرت اقتصادی، سیاسی و اداری بر اساس قانون، پاسخ‌گویی و اثربخشی است‎.[2 ‎تعریفی دیگر نیز حکمرانی ‏خوب، را این‌گونه معرفی می‌کند: راهکارها و فرایندها و نهادهایی که به واسطة آنها شهروندان، گروه‌ها و نهادهای مدنی منافع خود را دنبال، حقوق ‏قانونی خود را استیفا، تعهداتشان را برآورده و تفاوتشان را تعدیل می‌کنند‎.[3] ‎در واقع می‌توان گفت اگر پیش از این، تعریف حکمرانی فقط به دولت ‏مربوط و آن را شامل می‌شد، در کاربرد جدید، این واژه فقط شامل بازیگران و نهادهای دولت نمی‌شود، بلکه علاوه بر دولت، جامعة مدنی و بخش ‏خصوصی را نیز در بر می‌گیرد. از این‌رو، شاید بتوان پیدایی مفهوم حکمرانی خوب را نتیجه و پیامد بحث‌های مربوط به «سیاست اجتماعی‎» [4] ‎به ‏اصطلاح عام آن دانست که آن نیز به تعیین و تحلیل رابطة دولت، جامعه و بازار می‌پردازد‎.‎ بنابراین، با توجه به مفاهیم و مباحث و ادبیات طرح شده دربارة حکمرانی خوب، می‌توان آن را معطوف به یافتن الگو و ترکیب جدیدی از همکاری ‏سه بخش: دولت، جامعة مدنی و بخش خصوصی دانست.

در این الگو سه منظر مد نظر است: نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در ‏تقویت مشارکت مردمی به منظور اثرگذاری بر سیاست‌گذاری‌های عمومی مطرح‌اند؛ بخش خصوصی عامل تولید در تقویت سرمایه‌گذاری در رشد ‏تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی دیده می‌شود؛ و سرانجام نقش دولت به عنوان ‏تسهیل‌کنندة فعالیت‌های عمومی در فراهم‌سازی محیطی برای توسعة پایدار به منظور ثبات و توسعة عدالت اجتماعی در جامعه ارزیابی می‌شود‎.‎

 

۲۴آذر

یکی از زوایا و ابعاد مهم اندیشة «حکمرانی خوب» (Good Governance) بُعد اقتصادی آن است. از این‌رو، برای درک بهتر و کامل‌تر مفهوم حکمرانی خوب، اشاره و توجه به برخی مفاهیم و مسائل اقتصادی لازم است. به همین سبب در اینجا مدخل بحث را اقتصاد قرار می‌دهیم.

به اختصار می‌توان روابط اقتصادی را به سه نوع تقسیم کرد: نوع اول، رابطه‌ای است که می‌توان از آن به «بازار» یا «معاملات لحظه‌ای» تعبیر کرد. برای مثال، اگر به خدمات حمل و نقل نیاز داشته باشیم، می‌توان از وسایل نقلیه شهری استفاده کرد. شیوة دیگرِ شکل‌گرفتن رابطة اقتصادی این است که به دلیل نیاز مستمرمان به خودرو، اتومبیلی خریداری کنیم و راننده‌ای استخدام نماییم. در این نوع رابطه، دایرة اختیارات و اعمال صلاحدید ما بسیار گسترده است و می‌توان از آن به رابطة آمر و مأمور تعبیر کرد. شکل سوم رابطه این است که با یک مؤسسة ارائه‌کنندة خدمات حمل و نقل و آژانس کرایة خودرو قرارداد ببندیم و از آن بخواهیم هر زمان که درخواست کردیم، برای ما خودرو بفرستد.

گفته می‌شود نوع مباحث علم اقتصاد مرسوم دربارة رابطة اقتصادی شکل اول است. در واقع اقتصاد نئوکلاسیک کل بحثش این است که این قراردادهای لحظه‌ای چگونه منعقد شود که بتوانیم به بهترین نتیجه دست یابیم. پاسخی هم که داده می‌شود این است که بازار باید رقابتی باشد و دولت در قیمت‌ها مداخله نکند و اجازه دهد اصول حاکم بر بازار رقابت دنبال شود. اما رابطة اقتصادی شکل دوم و سوم که نوعی رابطة کارفرما و کارگزار در آن برقرار می‌شود کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که رابطة شکل اول در قالب عرضه و تقاضا گنجانده می‌شود و اصطلاحاً نظام بازار بر آن حاکم است، اما علم اقتصادِ مرسوم چندان چیزی دربارة رابطه نوع دوم و سوم نمی‌گوید. در اینجا الگوهایی طرح شده‌اند که علم اقتصاد تا پیش از این چندان به آن توجه نکرده بود. در این الگوها روابط، بیشتر در قالب کارفرما و کارگزار می‌گنجد، که در چارچوب اقتصادِ رایج نمی‌توان چیز زیادی دربارة آن گفت. اصولی که در مورد بازار لحظه‌ای حاکم است قابل تعمیم به رابطة کارگزار و کارفرما نیست. برای مثال، زمانی که شما به استخدام سازمانی درآمدید، از زمان انعقاد قرارداد تا موقعی که قرارداد فسخ شود از علایم قیمتی و رابطة عرضه و تقاضایی که بیرون از سازمان در بازار وجود دارد اثر نمی‌پذیرید.

۲۲آذر
تأثیر و اهمیّت اخلاق فردی، ویژگی‏های شخصی، صداقت و اعتماد به طور عام، و اخلاق کسب و کار به طور خاص، ‏بر افزایش کارایی اقتصادی و جلوگیری از فساد و رسوایی‏های اقتصادی و نیز تأثیر منفی ارتشا و فساد اداری بر روابط‌ کاری، تصمیم‏ گیری فردی و همه اقتصاد، غیرقابل انکار است؛ امّا به صورت علمی ملاحظه و بررسی نشده است. اکنون نزدیک به سه دهه است که در غرب، اقتصاددان‏ها و فیلسوفان اخلاق، گفتمان‏هایی را که به گفته هوسمن در دوران شکوفایی متدولوژی اثبات‏ گرایی متوقّف شده بود، احیا کردند (Hausman etal ,1993, 723).


حاصل این گفتمان و تعامل به رشته ‏ای کاربردی از دانش اخلاق به نام «اخلاق کسب و کار» انجامید.

هدف نهایی این رشته این است که کیفیت اخلاقی تصمیم‏ گیری‏ها و عملکردها را در همه سطوح کسب و کار بهبود بخشد. برای ارتقای سطح کیفی و کمّی این رشته، اندیشه‌وران برجسته‏ای مانند آمارتیاسن، برنده جایزه نوبل 1998رشته اقتصاد، آرتور ایچ، هوسمن، کال‌گان، جان رالز و... همّ و غمشان را معطوف داشته، ادبیات غنی و پرباری را برای‏ آن فراهم کردند. از جمله این اندیشه‌وران، آقای جورجز اندرل است که اخیراً (شهریور 1381) در دانشگاه مفید یک دوره ‏اقتصاد، اخلاق و مذهب را برگزار کرد.


جورجز اندرل استاد و مدرّس اخلاق کسب و کار و تجارت بین‏ المللی کالج مندوزا وابسته به دانشگاه نوتردام و دارای دکتری در رشته‏ های فلسفه و اخلاق و اقتصاد است. در سال 1992 میلادی ریاست جامعه بین‏ الملل تجارت، اقتصاد و اخلاق «ISBEE»‏ را عهده‌دار بود و در تأسیس شبکه اخلاق کسب و کار اروپا (EBEN) همکاری داشت. علاقه‏ مندی پژوهشی او فهم چالش‏های بین‏ المللی اخلاق و کسب و کار است و حدود 16 کتاب و 100 مقاله‏ درباره آن نوشته است. مقاله حاضر یکی از آن‌ها است. به نظر نویسنده، با توجّه به وضعیت پدید آمده در آغاز قرن 21 و طرح بحث جهانی شدن و با توجّه به این ‏که جهانی شدن اقتصاد با جهانی شدن ارتشا و فساد اداری همراه شده است، باید رویکرد به اخلاق کسب و کار رویکردی جهانی باشد و باید برای میدان اخلاقی‏ مشترک جهت مقابله با چالش‏های مشترک کوشید.


مقاله حاضر در صدد ترسیم و تعریف چارچوب مفهومی برای تأسیس اخلاق کسب و کار به‏ صورت رشته ‏علمی است و در این جهت به بررسی ادبیات موجود اخلاق کسب و کار پرداخته و رویکردهای گوناگون آن را به بحث ‏گذاشته است. مقاله حاضر می‏تواند الگویی مناسب برای پژوهشگران اقتصاد اسلامی که در صدد تبیین تعامل اقتصاد و اخلاق و ارزش‏های اسلامی و دخالت دادن این ارزش‏ها در آن هستند، ارائه کند.


 

نویسنده با بررسی ادبیات موجود اخلاق کسب و کار و رویکردهای گوناگون آن در جهان نشان می‌دهد، اخلاق کسب و کار با چالش‌های عملی و نظری متعدّدی روبه‌رو است و با پیشرفت جهانی‌شدن در آینده، این چالش‌ها پیچیده‌تر خواهند شد. رویکردهای متفاوت به اخلاق کسب و کار، اغلب خودجوش بوده، فقط از یک‌دیگر می‌آموزند. اخلاق شرکتی مناسب مؤسّسات تجاری در سطح جهانی به توضیح بیش‌تری نیاز دارد. مسائل سیستمی باید با صراحت مورد ملاحظه قرار گیرد. اهمیّت تصمیم‌گیری‌های افراد و رفتارهایشان باید جدّی گرفته شود. اخلاق کسب و کار به صورت رشته علمی، نیازمند شبکه‌سازی و جهانی‌شدن است در این صورت بهتر می‌تواند رهنمودهای اخلاقی را برای انجام کار عملی تجاری تدارک ببیند. هدف نهایی این رشته آن است که کیفیت اخلاقی تصمیم‌گیری‌ها و عملکردها را در همه سطوح کسب و کار بهبود بخشد.

۲۲آذر

واژه “Entreprenure (انترپرنر)” خواسته یا نا خواسته  و برخلاف واژه “کار آفرینی” ببیشتر بر ابداع و تکروی، تقبل ریسک و دستیابی به ثروت در کوتاهترین زمان تکیه می کند. هرچند که این ادعا پشتوانه حقیقی بر اساس ارقام و آمار ندارد، ولیکن چنین برداشت ظاهری را می توان در دیدگاه بسیاری از تازه واردان به این عرصه را مشاهده کرد.

اشاره این واژه جامع بر این نکته است که آفریننده کار و مشغله نه تنها عامل پدیده ای برای رشد منافع شخصی، بلکه خالق محیط و موقعیتی است که در آن امکان افزایش نیروی فعال کاری جامعه وجود داشته باشد.

با وجود محبوبیت کارآفرینی و متقابلاً افزایش چشمگیر فعالیت های مربوط به کارآفرینی در ایران، برداشت جامعه ایرانی، و کلاً برداشت منطقه ای خاورمیانه بر حول و هوش واژه “انترپرنر” بخصوص در حوزه تکنولوژی فناوری می چرخد. هرچند که ایرادی بر این روند نیست، اما آنچه مایه نگرانی می باشد عدم درک علاقه مندان، سرمایه گذاران و سهامداران از نقش کارآفرینی نه فقط در افزایش منافع شخصی و یا تولید و توسعه تکنولوژی فناوری، که در کل توسعه اقتصادی و معنوی جامعه می باشد.

کارآفرینی، با وجود اصرار عده ای در معرفی خود به عنوان کارآفرین، یک شغل نیست. کمتر افرادی به این نکته مهم توجه لازمه را نشان می دهند. کارآفرینی در واقع دیدگاهی است در کمک برای احیای بازار تجارت در بخش خصوصی و توسط شهروندان (کارآفرین اجتماعی که خود پدیدی ای نوین تر است با وجود استفاده از روشهای مشابه، تعریفی متفاوت دارد). سرمایه گذاری که خود را کارآفرین و یا “انترپرنر” معرفی می نماید، در واقع سرمایه گذاری است با دیدگاه کارآفرینی. در بسیاری از موارد کارآفرینی حتی انتخابی داوطلبانه نیست. در واقع تاریخ کارآفرینی ریشه در هراس و نومیدی برای بقا و عکس العمل به آن دارد. شهروندانی که بدلایل متفاوت (عدم تحصیل، عضویت در طبقه محروم و غیره) قادر به کسب مشغله نبوده و نمی باشند، بالاجبار مسیر کارآفرینی را انتخاب کرده و می کنند. دلالی که در خیابانها گشته و گردو و لبو می فروشد عضوی در اکوسیستم کارآفرینی است. اما این عضو بجز تلاش برای درآمد شخصی نقشی در توسعه مالی جامعه و یا تقویت ساختارهای اکوسیستم کشور ایفا نمی کند.