تعریف و ابعاد حکمرانی خوب
در مورد حکمرانی خوب(Good Governance)، تعاریف مختلفی ارائه شده است. با دقت در آنها میتوان دریافت که روح کلی حاکم بر همه آنها چندان تفاوتی نمیکند، گرچه به هر حال این تعاریف کموبیش با یکدیگر اختلافاتی دارند.
اساس یک تعریف حکمرانی خوب عبارت است از نظامی از ارزشها، سیاستها و نهادها که جامعه به وسیلة آن، اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی خود را از طریق سه بخش دولت، خصوصی و مدنی مدیریت میکند.[1] در تعریفی دیگر، حکمرانی خوب، اعمال قدرت اقتصادی، سیاسی و اداری بر اساس قانون، پاسخگویی و اثربخشی است.[2 تعریفی دیگر نیز حکمرانی خوب، را اینگونه معرفی میکند: راهکارها و فرایندها و نهادهایی که به واسطة آنها شهروندان، گروهها و نهادهای مدنی منافع خود را دنبال، حقوق قانونی خود را استیفا، تعهداتشان را برآورده و تفاوتشان را تعدیل میکنند.[3] در واقع میتوان گفت اگر پیش از این، تعریف حکمرانی فقط به دولت مربوط و آن را شامل میشد، در کاربرد جدید، این واژه فقط شامل بازیگران و نهادهای دولت نمیشود، بلکه علاوه بر دولت، جامعة مدنی و بخش خصوصی را نیز در بر میگیرد. از اینرو، شاید بتوان پیدایی مفهوم حکمرانی خوب را نتیجه و پیامد بحثهای مربوط به «سیاست اجتماعی» [4] به اصطلاح عام آن دانست که آن نیز به تعیین و تحلیل رابطة دولت، جامعه و بازار میپردازد. بنابراین، با توجه به مفاهیم و مباحث و ادبیات طرح شده دربارة حکمرانی خوب، میتوان آن را معطوف به یافتن الگو و ترکیب جدیدی از همکاری سه بخش: دولت، جامعة مدنی و بخش خصوصی دانست.
در این الگو سه منظر مد نظر است: نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در تقویت مشارکت مردمی به منظور اثرگذاری بر سیاستگذاریهای عمومی مطرحاند؛ بخش خصوصی عامل تولید در تقویت سرمایهگذاری در رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی دیده میشود؛ و سرانجام نقش دولت به عنوان تسهیلکنندة فعالیتهای عمومی در فراهمسازی محیطی برای توسعة پایدار به منظور ثبات و توسعة عدالت اجتماعی در جامعه ارزیابی میشود.
همانگونه که برخی نویسندگان اشاره کردهاند و از سند برنامة توسعه ملی سازمان ملل متحد نیز بر میآید، موضوع حکمرانی خوب با هدف دستیابی به توسعة انسانی پایدار مطرح شده است که در آن بر کاهش فقر، ایجاد شغل و رفاه پایدار، حفاظت و تجدید حیات محیطزیست و رشد و توسعة زنان تأکید میشود. در واقع تصور بر این است همة این امور با حکمرانی خوب محقق میشود.[5] همچنین براساس برنامة توسعة ملی ملل حکمرانی دارای سه بعد یا رکنِ اقتصادی، سیاسی و اداری است.[6] بعد اقتصادی شامل فرایندهایی است که فعالیتهای یک کشور را تحت تأثیر قرار میدهد و با اقتصاد کشورهای دیگر در ارتباط است. بعد سیاسی همان فرایندهای تصمیمگیری برای تنظیم سیاستهاست (که این موضوع در مباحث مدیریت دولتی و مشخصاً در خطمشیگذاری عمومی مورد بحث است). بعد اداری نیز در واقع همان نظام اجرای خط مشیهاست. در پایان این قسمت از بحث مناسب است به این نکته نیز اشاره کنیم که شاید مباحث «هیرشمنِ» اقتصاددان نیز در پیدایی بحث و اندیشة حکمرانی خوب، نقش داشته باشد. هیرشمن کتابی دارد به نام وفاداری، خروج و اعتراض[7] که گرچه آن را در دهة 60 میلادی نوشته اما در دهة 90 میلادی توجه اقتصاددانان به آن جلب شد. او در این کتاب به تجربهاش در کشور نیجریه در مورد خدمات راهآهن اشاره میکند که در نخستین سفرش بسیار خوب بوده، ولی در مسافرتی که پس از چندی به آن کشور انجام میدهد میبیند وضع خدمات راهآهن کاملاً متفاوت گردیده و بسیار بد شده است. با تحقیق در اینباره متوجه میشود که چون قبلاً جاده و راه شوسه در نیجریه کم بوده است، بسیاری از مسئولان دولتی نیز به ناچار از راه آهن استفاده میکردهاند و از اینرو دستاندرکاران راهآهن به ملاحظة حضور آنها در قطار مجبور بودهاند خدمات خوبی ارائه بدهند؛ اما چون پس از آن، جاده درست شده و مسئولان دولتی از خودرو استفاده میکنند، وضع ارائه خدمات در راه آهن اَسفبار است و فریاد مردم بیچاره نیز به جایی نمیرسد. نکتهای که هیرشمن در کتابش به آن اشاره کرده و میتوان آن را در پیدایی بحث حکمرانی خوب مؤثر دانست این است که در اقتصاد، رقابت به تنهایی نمیتواند ثمربخش باشد، بلکه در کنار آن پاسخگویی نیز لازم است. در واقع ترکیب بهینهای از رقابت و پاسخگویی، مفید است.
مآخذ:
1- رحمت الله قلی پور، «تحلیل رابطه حکمرانی خوب و فساد اداری» ، فرهنگ مدیریت، ش دهم، ص 112.
2- احمد میدری، «تغییر در سیاستهای بانک جهانی و پیدایش نظریه حکمرانی خوب»، نامه مفید، ش 47، ص 93-118
3- فتاح شریفزاده و رحمت الله قلیپور، «حکمرانی خوب و نقش دولت» ، فرهنگ مدیریت، ش 4، ص 93.
4-. Social Policy
5- رحمتالله قلی پور، «تحلیل و امکان سنجی الگوی حکمرانی خوب در ایران با تاکید بر نقش دولت»، دانش مدیریت، ش 67، ص 85-111.
6-. UNDP, 1997.
7- این کتاب با این مشخصات به فارسی ترجمه شده است: آلبرت هیرشمن، خروج، اعتراض و وفاداری، ترجمه محمد مالجو، تهران، نشر و پژوهش شیرازه، 1382.