مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱۲۷ مطلب با موضوع «آموزش و مهارت :: نکات» ثبت شده است

۰۸آذر

آیا می‌دانید به چه کسانی موفق می‌گویند؟ آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید چرا برخی افراد از بعضی دیگر موفق‌ترند؟ یا حتی چرا بعضی کشورها از کشورهای دیگر پیشرفته‌ترند؟موفقیت شما چه تأثیری در موفقیت جامعه دارد؟

مطالعات نشان می‌دهد، موفقیت و توسعه‌ی کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد. کشورهایی چون کره، مالزی ، هند از این راه به توسعه دست یافته‌اند.

زندگی را می توان به یک رقابت تشبیه کرد که افراد بشر شرکت کنندگان آن می باشند و بر این اساس به سه گروه تقسیم می شوند:

گروه اول که در اکثریت‌اند، تماشاچیان این رقابت را تشکیل می‌دهند. آنان فقط نظاره‌کنندگان حوادث‌اند و از بیم ضربه‌های احتمالی، خود را کنار می‌کشند و فقط به کف زدن برای بازیکنان اکتفا می‌کنند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئن هستند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می‌شود. آنان بیم دارند که اگر از عهده‌ی انجام آن وظایف بر نیایند موفقیت و حیثیت‌شان لکه‌دار شود. از این رو فقط به زندگی نگاه می‌کنند تا ببینند دیگران چگونه نقش خود را بازی می‌کنند.

گروه دوم که اینان نیز قشر وسیعی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند، بازندگان این مسابقه هستند. البته منظور از بازندگان، تنها میلیون‌ها انسان فقیر و بینوا نیستند، بلکه آنان هم که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند، از بازندگان محسوب می‌شوند. زیرا این گروه نیز فقط به گذراندن روزمره‌ی زندگی، یعنی پوشیدن لباس خوب، برخورداری از تفریح مناسب، خانه و درآمد متوسط قانع‌اند. آنها هدف‌های بلندی ندارند و اگر هم داشته باشند، به آن نمی‌رسند. نکته‌ی جالب این است که این گروه، از حس انتقادی شدیدی نسبت به جامعه برخوردارند و با همین ویژگی نیز می‌توان در جامعه آنان را تشخیص داد. ذکر این نکته ضروری است که این گروه در مقایسه با گروه تماشاچیان جلوترند، اما در مقایسه با گروه سوم، افراد موفقی به حساب نمی‌آیند.

گروه سوم را نیز برندگان و افراد موفق تشکیل می‌دهند. تعداد این افراد، نسبتاً کم است و در زندگی آنچه را اراده کنند، به دست می‌آورند. این گروه برای خود اهداف مهمی را تعیین می‌کنند وبه آنها نیز می‌رسند و در نتیجه‌ی رسیدن به این اهداف، به خود و دیگران بهره می‌رسانند. حال تصمیم با شماست که می‌خواهید جزء کدام گروه باشید.

این افراد موفق، چه کسانی‌هستند؟ از این رو، ابتدا باید معنی و مفهوم موفقیت را دریابیم. موفقیت عبارت است از بالفعل کردن استعدادهای نهایی که در وجود هر کس نهفته است. آدمی با این استعدادها به دنیا می‌آید، بزرگ می‌شود و باید آنها را تمام و کمال در راه هدف و منظوری که او را شاد و خرسند می‌کند، به کار گیرد.

به طور کلی می‌توان گفت که فرد موفق، کسی است که به آرزوهای خود برسد و در درون، رضایت خاطر احساس کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

به عنوان مثال، ممکن است در نظر یکی، رسیدن به پول وسرمایه‌ی بیشتر موفقیت تلقی شود ودر نظر دیگری، کشف و پرورش استعدادهای خود برای خدمت بیشتر به دیگران موفقیت به حساب آید و یا در نظر دیگر رسیدن به مقام و موقعیت مهم، موفقیت قلمداد شود، به طور کلی، موفقیت را می‌توان از سه بعد بررسی کرد.

۰۷آذر

فناوری عامل تغییر خصمانه‌ای برای مدیریت میانی تلقی می‌شود و البته عکس این موضوع نیز صادق است. زمان آن فرا رسیده است که به گذشته نیم‌نگاهی داشته باشیم و رابطه‌ای جدید در دنیای دیجیتال برای این دو تصور کنیم. دلیل این امر پویایی نیازهای دنیای دیجیتال است که مستلزم سبک جدیدی از رهبری است، ثابت شده است که مدیران میانی از پتانسیل پذیرش و اجرای این سبک نوین رهبری برخوردار هستند، سبکی که نقش یک مدیر واقعی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد.


مدیریت میانی مجموعه‌ای گسترده از مدیران را شامل می‌شود که به‌عنوان عامل پیوند مدیران ارشد و سرپرستان و مدیران عملیاتی تلقی می‌شوند. مدیران بخش میانی سازمان‌ها با مجموعه‌ای از وظایف سروکار دارند که از آن به‌عنوان بوروکراسی سازمانی یاد می‌شود.

به نظر شما آیا واقعا چنین است؟ عصر دیجیتال و دگرگونی‌های شگرف ناشی از پدیده‌های تکنولوژیک، چه نقش و اهمیتی در تغییر وظایف مدیران میانی خواهند داشت؟مدیران میانی سال‌ها همچون کیسه بوکسی برای نظریه‌های کسب‌وکار بوده‌اند. وظایف این لایه مدیریتی اغلب بر تعدیل عملیات سازمانی متمرکز بوده است. با این اوصاف، به‌راحتی می‌توان مدیریت میانی را مانعی بر سر راه ظهور فناوری در سازمان و متعاقبا مانع توسعه کسب‌وکار دیجیتال دانست.نظریه‌پردازان سازمانی به مطالعه نقش مدیران میانی در برقراری فرآیندهای ارتباطی و هماهنگ‌کننده ازطریق جریان نوظهور اطلاعات می‌پردازند. مدیریت میانی در گذشته کانال انسانی سازمان تلقی می‌شد. با ظهور فناوری‌های امروزی که به‌راحتی قادرند جریان اطلاعاتی مناسبی را در سازمان ایجاد کنند، نقش این کانال‌های انسانی چه خواهد بود؟ پاسخ این پرسش در فهم نحوه تاثیرگذاری تغییرات تکنولوژیک بر فرآیندهای مدیریتی و سازمانی نهفته است.فناوری‌هایی که ناکارآمدی را کاهش می‌دهند، تکنولوژی‌های دیجیتال از این قاعده مستثنی نیستند. تجزیه و تحلیل‌ها، همکاری‌های مبتنی بر رسانه‌های اجتماعی، داده‌های حجیم یا فرآیندهای مبتنی بر رایانش‌های ابری ظرفیت‌های جدیدی برای همکاری و کنترل فراهم می‌آورند.  

۰۷آذر

در سال‌های اخیر روش توفان فکری در حیطه کسب‌وکار به دلایل متعدد مورد نکوهش قرار گرفته است. سه دلیل عمده برای این انتقادات ذکر شده است:

1) این روش کارآمد نیست؛

2) اغلب تحت تاثیر افراد حراف‌تر است؛

3) بیشتر افراد در تنهایی خود بهتر فکر می‌کنند. با این وجود هنوز از توفان فکری به علت فواید متعدد آن در محافل تجاری به‌طور گسترده برای تولید ایده‌ها استفاده می‌شود.


لورن نوردگرن، استادیار دانشکده Kellogg در رشته مدیریت و سازمان‌ها بر این باور است که: «در اکثر جلسه‌های توفان فکری در سازمان‌ها، تنها نیمی از ایده‌های موجود در اتاق مطرح می‌شود و در اغلب مواقع وقت به بهترین ایده‌ها نمی‌رسد؛ با این وجود حضار طوری جلسه را ترک می‌کنند که گویی روز بسیار سازنده‌ای داشته‌اند!»


از این رو نوردگرن اخیرا اپلیکیشن موبایلی با عنوان کندور (Candor) را طراحی کرده است که روشی آسان برای تولید، ذخیره، سازماند‌هی و ارزیابی ایده‌ها در اختیار قرار می‌دهد و بر تعداد زیادی از موانع پیش روی روش سنتی توفان فکری غلبه می‌کند و به علاوه، تعداد و تنوع ایده‌های مطرح‌شده را افزایش می‌دهد. این روش ممکن است در ابتدا برای افرادی که به تولید ایده‌ها به روش گروهی عادت کرده‌‌اند، غیرطبیعی باشد، اما نوردگرن تلاش کرده است تا کارآیی روش خود را به قدری بالا ببرد که برای این دسته از افراد هم مجاب‌کننده باشد.

۰۱آذر

با رواج کاربرد اینترنت، نوآوری در مدل‌های کسب‌وکار نیز گسترش می‌یابد.
امروزه استفاده از چارچوب‌های قدیمی و کاربرد مدل‌های کسب‌وکار تجربی کافی به‌نظر نمی‌رسد. به منظور بهره‌مندی از فرصت‌های نوین نظیر تکنولوژی ابری، شرکت‌های امروزی نیاز به تجدید نظر در سیاست‌های کسب ارزش و ارزش‌آفرینی را بیشتر احساس می‌کنند.
ارزش‌آفرینی که شامل فعالیت‌های عملیاتی ایجادکننده ارزش برای سازمان است و تمایل مشتری برای پرداخت پول جهت خرید محصولات را افزایش می‌دهد، هسته مرکزی هر مدل کسب‌وکاری محسوب می‌شود. در سازمان‌های تولیدی قدیمی ارزش‌آفرینی به معنای شناسایی پایدار نیازهای مشتری و ارائه راه‌حل‌های مهندسی شده مناسب تلقی می‌شد. رقابت معمولا در قالب ارائه ویژگی‌های جدید در مقابله با ویژگی‌های ارائه شده رقیب برای محصولاتش است. رواج چنین شرایطی در نهایت منجر به رقابت بر سر قیمت می‌شد، زمانی که محصول دیگر کهنه شده بود. این طرز رقابت هنوز هم پس از سال‌ها رایج است و هر یک از ما می‌توانیم در فروشگاه‌های محلی محیط اطراف خود نمونه‌هایی از آن را مشاهده کنیم.
در دنیای ارتباطات، امروزه شرایط به کلی دگرگون شده است. به لطف تحولات سریع، ویژگی‌ها و کارآیی‌های جدیدی در اختیار مشتریان قرار داده می‌شود. توانایی بررسی محصولات در چرخه مصرف مصرف‌کننده امکان واکنش به رفتار مصرف‌کننده را فراهم کرده است. البته در چنین شرایطی محصولات به راحتی می‌توانند با محصولات دیگر پیوند داشته باشند و به تجزیه و تحلیل‌های پیشرفته، پیش‌بینی‌های موثر و رضایت بیشتر مشتری بینجامند.همچنین طیف وسیعی از محصولات و خدماتی که به گروه‌های مختلف مشتریان ارائه می‌شود، فرصت جدیدی را برای خلق ارزش‌ از طریق تکنولوژی به نام اینترنت پیش رو دارند.
آلبرت شام، مدیر UX Design در شرکت مایکروسافت اشاره می‌کند که «مدل‌های کسب‌وکار در حال ارائه تجارب جدیدی از ارزش‌آفرینی هستند. با وجود اینترنت و ابزارها و برنامه‌های کاربردی متصل به آن، شما به‌راحتی می‌توانید تشخیص دهید مشتری چه نظری پیرامون تجربه اخیر تعامل با سازمان‌تان دارد (از فرآیند ورود به فروشگاه گرفته تا خرید و مصرف هر محصولی). به این ترتیب می‌توانید در شناسایی روش‌های بهبود خدمات و بازآفرینی تجارب آنان با موفقیت قدم بردارید.