مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱۲۷ مطلب با موضوع «آموزش و مهارت :: نکات» ثبت شده است

۲۶آبان

کسب و کار خانگی یکی از جذابترین انواع کسب و کار است که فعالیتی اقتصادی است که در محل سکونت شخصی و با کمک امکانات منزل راه‌اندازی می‌شود. استفاده از فضا و منابع ارزان منزل ،هزینه‌ی راه‌اندازی آن را پایین می آورد. همچنین ریسک کمتر و ساعات کاری اختیاری، از مزایای این نوع کسب و کار بشمار می آید. 

کسب و کار خانگی در خانه شکل می‌گیرد و انعطاف بیشتری به زندگی می‌دهد. فرد کنترل بهتری می‌تواند بر روی کسب و کار خود داشته باشد. در صورتی که کسب و کار خانگی داشته باشید دیگر نباید نگران تردد و ترافیک و اتلاف وقت روزانه باشید. نیاز نیست روزانه با ده ها فرد دیگر سر و کله بزنید و دچار خستگی ذهنی و فکری شوید. زمان بیشتری را به همسر و فرزندانتان اختصاص می‌دهید، از ویژگی‌های جالب این نوع کسب و کار که در سایر انواع کسب و کار کمتر دیده می‌شود، آموزش کودکان است، فرزندانتان در کنار شما الفبای کسب و کار ، رقابت و مدیریت را می‌آموزند.

از آنجایی که این نوع کسب و کارها از امکانات منزل بهره می‌گیرند در صورت بروز رکودهای اقتصادی بیشتر دوام می‌آورند و شانس موفّقیت این نوع کسب و کار بسیار بالاست. برای راه‌اندازی کسب و کار خانگی معمولاً نیاز به مجوز نیست. ایجاد توازن بین مسئولیت خانوادگی زنان و اشتغال آنان، حذف هزینه‌های مربوط به خرید، رهن و اجاره کارگاه و رفت و آمد ،استفاده از نیروی کار سایر اعضای خانواده و ایجاد زمینه‌های کار خانوادگی و امکان انتقال تجارب از طریق آموزش غیررسمی به شیوه استاد شاگردی بین اعضای خانواده از مزایای اصلی این نوع کسب و کار است.

۲۵آبان
شرکتی که نوآوری نکند، دیر یا زود به دست رقبایش از بازار بیرون رانده شده و چاره‌ای جز شکست نخواهد داشت. شرکتی هم که بخواهد در مسیر نوآوری گام بردارد، باید تغییراتی در سازمان، فرآیندها و رویه‌های کاری خود اعمال کند. علم مدیریت نوآوری به کمک این شرکت‌های نوآور می‌آید تا گام‌های خود را با اطمینان و شانس موفقیت بیشتر بردارند. اما حرکت شرکت‌ها به سوی نوآوری دارای ابعاد فرهنگی نیز هست که باید هم‌زمان مورد توجه قرار گیرند. ایجاد و جاانداختن فرهنگ نوآوری در میان کارکنان، بخش مهمی از این فرآیند گذار است. اگر شما هم می‌خواهید شرکت خود را به سوی نوآوری سوق دهید و با این سلاح قدرتمند در بازارهای ایران و سپس دیگر کشورها نفوذ کنید، به شما پیشنهاد می‌کنم که در کنار تغییر سازمان، فرآیندها و رویه‌ها، به نکات زیر برای جاانداختن فرهنگ نوآوری نیز توجه نمایید:
 
 کارکنان‌تان را توانمند کنید.
نوآوری با کارکنان مقلد و ناتوان شدنی نیست. مراقب باشید که وارد جزییات کار کارکنا‌ن‌تان و شیوه انجام جزییات کارها توسط آنها نشوید. فراموش نکنید که قرار نیست همه نوآوری‌های شرکت را شما انجام دهید. این کار شدنی نیست. در عوض کارکنان‌تان را آنچنان توانمند کنید که کارشان را به بهترین شکل انجام دهند. اهداف مشترک تعریف کنید، مسئولیت کارکنان در قبال تحقق آن اهداف را مشخص کرده و سپس آنها را در انجام کارها آزاد بگذارید. 
 
من بارها این نکته را در فضای کاری اطرافم آزموده‌ام و همیشه از نتیجه راضی بوده‌ام. دادن آزادی عمل به کارکنان خلاق، علاوه بر افزایش شانس نوآوری در کارها، رضایت شغلی آنها را نیز به شدت افزایش خواهد داد. رعایت این امر در مورد پژوهشگران و کارکنان دانشی بسیار مهم‌تر است. متاسفانه نظام آموزشی و تحصیلات تکمیلی در ایران همچنان به گونه‌است که جسارت تغییر و نوآوری را در جوانان تضعیف می‌کند. به همین علت، زحمت شرکت‌های ایرانی در بازگرداندن این جسارت به کارکنان‌شان نسبت به دیگر کشورها بیشتر است. اما شرکت‌هایی که قصد نوآوری دارند، گریزی از این کار ندارند. نتیجه این توانمندسازی شما را شگفت‌زده خواهد کرد. 
۱۱آبان

خیلی از ما برای مدیریت زمان بهتر، کتابی خوانده‌ایم و یا در دوره‌ای شرکت کرده‌ایم، نکته های زیادی آموخته ایم و الان کارهایمان را لیست و اولویت‌بندی می‌کنیم و از گجت های دیجیتال امروزی و یا سررسید، برای سازمان‌دهی به کارهایمان استفاده می‌کنیم. ولی با همه این‌ها باز هم این سؤال را از خودمان بپرسیم که چرا هنوز هم این‌همه کار ناتمام دارم و باز هم وقت کم می‌آورم؟

پاسخ ساده است. همه‌ی چیزهایی که در مورد مدیریت زمان آموخته‌ایم، به‌دردنخور هستند! چون اصلاً کار نمی‌کنند!

قبل از اینکه بخواهیم مدیریت زمان را آغاز کنیم، باید بفهمیم «زمان» چیست. به‌طور خلاصه در دیکشنری‌ها می‌توان به این تعریف رسید که «زمان» وقتی است که چیزی اتفاق می‌افتد.

 

ما دو نوع زمان داریم: زمان ساعتی و زمان حقیقی.

 

در زمان ساعتی ما ۶۰ ثانیه در یک دقیقه داریم. ۶۰ دقیقه در یک ساعت. ۲۴ ساعت در یک شبانه‌روز و ۳۶۵ شبانه‌روز در یک سال. همه زمان‌ها یکسان و ثابت هستند. وقتی کسی به سن ۵۰ سالگی رسیده، یعنی دقیقاً ۵۰ سال زندگی کرده، نه کمتر و نه بیشتر.

در زمان واقعی، همه زمان‌ها نسبی هستند. زمان برحسب کاری که شما انجام می‌دهید، کوتاه و بلند می‌شود. دو ساعت ممکن است به اندازه ۱۲ سال برای شما طول بکشد و از آن‌طرف، بزرگ شدن فرزند ۱۲ ساله‌ی ما گویا فقط ۲ ساعت بوده است.

 

کدام نوع زمان، دنیایی که واقعاً شما در آن زندگی می‌کنید را توصیف می‌کند: زمان ساعتی یا زمان حقیقی؟

 

دلیل اینکه ابزارها و سیستمهای مدیریت زمان به درستی کار نمی‌کنند، این است که آن‌ها برای زمانِ ساعتی (ساعت محور) طراحی‌شده‌اند. زمانِ ساعت محور بی‌ربط است. شما در فضای آن زندگی نمی‌کنید و یا حتی به آن دسترسی هم ندارید. شما در زمان حقیقی زندگی می‌کنید. دنیایی که وقتی به شما خوش می‌گذرد، زمانش سریع می‌گذرد و وقتی قرار است مالیات پرداخت کنید، کِش می‌آید.

خبر خوب این است که زمان حقیقی، ذهنی است و بین دو تا گوش ما مستقر است! شما آن را خلق می‌کنید؛ و هر چیزی که شما آن را بسازید، می‌توانید مدیریتش هم بکنید. الآن وقتش است که همه خود-کارشکنی ها و خود-محدودیت هایی که به بهانه کمبود وقت یا اینکه الآن وقتش نیست، برای خودتان ایجاد کرده‌اید را از میان بردارید و کسب‌وکارتان را شروع و یا آن را به بهترین شکل مدیریت کنید.

سپری کردن وقت و زمان، فقط از سه طریق صورت می‌گیرد: فکر، گفتگو و عمل. بسته به کسب‌وکار شما، کار شما ترکیبی با نسبت‌های مختلف از همین سه گزینه است. به عبارتی، شما یا در حال فکر کردن هستید، یا گفتگو و یا عمل.

۲۷مهر

هفته گذشته بازارهای مالی جهان روزهای پرتلاطمی را از سر گذراندند. شاخص دلار آمریکا (DXY ) که نرخ برابری دلار را نسبت به 6 ارز معتبر جهان نشان می‌دهد، به بالا‌ترین حد خود از اواخر سال 2008 رسید. افزایش نرخ برابری دلار، قیمت کالاهای پایه (Commodities ) را به زیر کشید و ثروت‌های کلانی را در بازارهای سهام جابه‌جا کرد. «شاخص کالاهای پایه» موسسه بلومبرگ که قیمت 20 کالای پایه مهم را رصد می‌کند، به پایین‌ترین رقم خود در پنج سال گذشته سقوط کرد.

دلار که از سال‌های میانه دهه 1980 سقوط آزادی را (هرچند با نوسانات مقطعی) تجربه کرده بود، از دو سال پیش جان تازه‌ای گرفته و به‌ویژه در ماه‌های اخیر افزایش غافلگیر‌کننده‌ای داشته است. بر اساس آمار فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا)، شاخص برابری دلار از سال 1985 تا 2012 در حدود 50 درصد کاهش یافت (از حدود 140 به حدود 72). با توجه به نقش دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی، این کاهش نگرانی‌های جدی به همراه داشت. برخی از کارشناسان اقتصادی از تبدیل دلار به کاغذ پاره‌های بی‌ارزش سخن می‌گفتند و تعداد بیشتری «پایان فرمانروایی دلار» را قریب‌الوقوع می‌پنداشتند. گرچه افزایش تدریجی شاخص برابری دلار طی دو سال گذشته تنها اندکی از سقوط سه دهه گذشته را جبران کرده، اما جهش اسکناس سبز رنگ طی ماه‌های اخیر چنان غیر‌منتظره و غافلگیر‌کننده بوده که اغلب کارشناسان را از افراط به تفریط کشانده است. اکنون مقالاتی با عناوینی پر طمطراق از قبیل «دلار به اوج بازمی‌گردد» و «بازگشت اعلیحضرت دلار»! نشریات و سایت‌های اقتصادی را پر کرده‌اند.
طی سه ماه سوم سال جاری میلادی (تقریبا تابستانی که گذشت) شاخص برابری دلار 7/7 درصد افزایش یافت. افزایشی چنین شتابناک از سال بحرانی 2008 (که انگیزه خطر گریزی، دلار را به مطمئن‌ترین محمل نگهداری دارایی بدل کرده و تقاضا برای دلار را به آسمان رسانده بود) سابقه نداشته است، اما چرا اکنون تقاضا برای دلار افزایش یافته و جهش نرخ برابری آن را موجب شده است؟