مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارآفرینی» ثبت شده است

۱۹اسفند

در بسیاری از کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه طی چند دهه اخیر توجه خاصی به موضوع کارآفرینی و کارآفرینان شده است. دلیل توجه به موضوع، نقض مهم، مثبت و سازنده کارآفرینان در توسعه اقتصادی و اجتماعی، بهره­برداری از این انرژی و نیروی بالقوه در مقابله با مسائل و چالش­هایی نظیر تورم، رکور و به خصوص بیکاری بوده است. یکی از راه حل­ها، آموزش نیروی انسانی و ارزیابی دوره­های آموزشی آنان است. همچنین، برای بهبود و ارتقای آموزش کارآفرینان لازم است از نظام آموزشی صحیح و هماهنگ با دانش روز بهره جست. کارآفرینان به تغییر به عنوان یک پدیده معمولی می­نگرند، همیشه در جستجوی آن هستند، به آن واکنش نشان می­دهند و از آن به عنوان یک فرصت استفاده می­کنند(Dunphy et al., 1994). کارآفرینان در رأس کسب و کارها قرار می­گیرند، در جستجوی فرصت­ها هستند و خلاقیت نیز ابزاری برای موفقیت آن­ها تلقی می­شود. هرچند انگاره­پردازی درباره ارزیابی آموزشی طی چند دهه گذشته تحول چشمگیری داشته است، استفاده از ارزیابی در فعالیت­های آموزشی به اندازه خود فعالیت­های آموزشی قدمت دارد، اما به­کار گیرفتن ارزیابی آموزشی به عنوان بازخوردی برای بهبود فعالیت­های آموزشی امری نسبتاً جدید است(Bazargan, 2002).

یکی از اهداف آموزش و ترویج کارآفرینی تحریک انگیزه­ها در افرادی است که خصوصیات کارآفرینانه دارند. شناخت این افراد از توانایی­های خود و آگاهی دادن در این زمینه و برانگیختن آن­ها از اصلی­ترین وظایف آموزش کارآفرینی است. تحریک انگیزه­هایی از قبیل میل به کسب ثروتٍ توفیق­طلبی، استقلال­طلبی، تمایل به ساختن چیزی نو، قبول نداشتن شیوه­های موجود، قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی که لیاقتش را ندارد و نظایر آن موجب می­شود که فرد در مسیر کارآفرین شدن قرار گیرد(Aghajani and Khodabakhshi, 2008).

۱۹اسفند

تا سال 1990 چهار دسته اصلی از دوره­های آموزش کارآفرینی شکل گرفت که به قرار زیر می­باشند:

  1. دسته اول دوره­های آموزش کارآفرینی شامل برنامه­هایی برای آگاهی و جهت­گیری به سوی کارآفرینی می­باشد. هدف از این دوره­ها افزایش آگاهی، درک و بینش نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد از تمامی اقشار اجتماعی می­باشد. این­گونه برنامه­ها در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه آموزش داده می­شوند تا انگیزه و تمایل دانش آموزان و دانجویان برای کارآفرین شدن افزایش یابد. گروه­های نژادی، غیر شاغلین، مخترعین، دانشمندان، کارکنان دولت و بازنشستگان ارتشی و گروه­های مختلف متنوع زیادی می­توانند تحت پوشش این دوره قرار گیرند.
  2. دسته دوم شامل برنامه­های آموزشی می­باشد که «توسعه تاسیس شرکت­ها» را پوشش می­دهد. این برنامه­ها به اقتضادی شرایط خاص هر کشور طراحی شده­اند. کشورهایی همچون آمریکا، هند، فلیچین، مالزی، فنلاند و هلند مراکز ویژه­ای را جهت حمایت از کارآفرینان بالقوه تاسیس نموده­اند که ضمن ارائه آموزش­های ویژه جهت توسعه توانایی­ها و انگیزش افراد، توسعه مناطق شهری و آموزش­های عالی در نزد کارآفرینان موجود را دربرمی­­گیرد.
  3. دسته سوم دوره­ها جهت «رشد و بقای کارآفرینان و شرکت­های کوچک» طراحی شده است که شرکت­های کوچک موجود را تحت پوشش قرار می­دهد. واقعیت آن است که این گروه از شرکت­ها در هر کشوری باید مورد توجه قرار کیرند. در کشورهای کمونیستی سابق شرکت­های کوچک بسیار مورد توجه قرار گرفته­اند و تعداد زیادی از آنها با کمتر از 10 کارمند تأسیس شده­اند. نیازهای آموزشی در این برنامه­ها بسیار متنوع می­باشد. از دوره­های بسیار مورد قبول در این خصوص می­توان به دوره «رشد شرکت­های کوچک» در دانشگاه دارهام و دوره «فعالیت­های اقتصادی خود را بهبود دهید» که توسط ساززمان بین المللی کار(ILO) در سراسر دنیا اجرا می­شود، اشاره کرد.
  4. دسته چهارم برنامه «توسعه آموزش کارآفرینی» می­باشد که شامل شیوه­های جدید آموزشی و تعیین نقش­های نوین دانشجو و استاد در فرآیند آموزش کارآفرینی است. هدف دیگر این برنامه­ها آموزش و گسترش کمی اساتید جدید از میان صنعتگران و دست­اندرکاران فعالیت­های اقتصادی برای آموزش کارآفرینی می­باشد(سازمان بین المللی کار،1992،صص4-1).
۱۳بهمن

تعداد زیادی افراد هستند که دارای کسب و کاری هستند ولی تمایل شدیدی برای توسعه کسب وکار خود از نظر مالی یا ساختاری دارند. لذا بدنبال مفری برای توسعه کار خود میگردند ولی همواره فرد اصلی یا مدیرعامل درگیر مسائل جاری و مهم شرکت یا تجارت خود مانند مباحث مالی میباشد. لذا فرصتی برای تحلیل، فکر کردن یا جذب نیرو جهت توسعه کار ندارند. بعضا هم در مواردی اقدامات موردی انجام داده اند تا پروژه یا قراردادی بزرگتر از فعالیت روتین خود را بگیرند ولی به نتیجه مورد علاقه خود نرسیده اند. در این مقاله 6 مولفه ضروری برای توسعه کسب و کار را که مشتریان ما نیز به انها مبتلا به بوده اند و احساس میشود پیش نیازی برای توسعه میباشد را بیان میکنیم.
1- سقف آرزوی های شما ، برابر با توان جمعی مدیریتی شرکت شماست

مشتریانی داشته ایم بسیار انرژتیک، با انگیزه و فعال همراه با ایده هایی جذاب و پشتکاری مثال زدنی. اما فروش سالانه آنها تنها کفاف خودشان را میداد و در زندگی خود تجربه های تلخی از پروژه های شکست خورده را دارند. وقتی وارد فرآیند شرکت یا تجارتشان میشوی از خود میپرسی چرا همین جا متوقف شده است و دیگر توسعه پیدا نکرده است؟ و عموما به یک جواب میرسیم "تنهایی". این دوستان ما در زندگی کاری خود شریکی برای همفکری، تقسیم وظایف، مهیا کردن اتاق فکر و طوفان فکری جهت عارضه یابی اشکالات شرکت خود پیدا نکرده اند. لذا به سقف رشد خود رسیده اند. اگر نمیتوانید شرکایی برای همراهی پیدا کنید، باید قبول کنید که روزی به سقف فعالیت خود برسید. واقعیت این است هولدینگ های بزرگ دنیا را هیئت رئیسه های قوی شامل شرکا هدایت میکنند نه یک فرد. اگر تا به حال 5 شرط شریک خوب را پیدا نکرده اید یا ویژگی های شریک تجاری را نپرسیده اید، باید امروز دست به کار شوید.

 

2- شک نکنید!نیاز به یک واحد یا مدیر مالی قوی دارید

جریان مالی شرکت مانند خون تضمین کننده حیات میباشد و پالایش و تصفیه و شفافیت این واحد سنگ بنای توسعه شرکت شماست. مطمئنا اگر واحد یا مدیرمالی قدری ندارید بی شک روزانه و ماهانه درگیر صورت حساب ها هستید و مالیات ارزش افزوده شما را به شدت اذیت میکند و مطمئنا آخر سال برای شما عذابی شده است و اسفند ماه را درگیر بستن حساب ها هستید. در این شرایط بنیه و انرژی و آسایش فکری برای بررسی حوزه های کسب و کار جدید، ایده ها یا توسعه کسب  و کار فعلی خود ندارید. شک نکنید!نیاز به یک واحد یا مدیر مالی قوی دارید و این وظیفه شماست که سرچشمه های پیدا کردن نیروهای مالی قوی را پیدا کنید. عمده مراجعین ما که کسب و کارهای فردی دارند، خودشان فعالیت مالی را انجام میدهند و البته طعم علی الراس شدن را چشیده اند.

۲۱دی

سازمان عبارت است از جمعی از افراد که برای تحقق اهداف معین باهم همکاری می­کنند.[1] واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprenedre به‌معنای متعهد شدن نشأت گرفته است. بنابر واژه‌نامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد می­شود مخاطره­ های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.[2] یکی از مهمترین و معروف‌ترین تعاریف کارآفرینی در متون مدیریتی، کارآفرینی را روش اداره­ای که فرصت‌ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی، تعقیب می­کند؛ معرفی کرده است.[3]

تا اوسط دهه 1970، کارآفرینی همچون یک رفتار مدیریتی تلقی می­شد و در همین سطح نیز مورد مطالعه قرار می‌گرفت. با مطرح شدن رویکرد اقتضائی در مسیر تعاریف کارآفرینی و در نظر گرفتن آن به‌عنوان تابعی از شرایط بافتی و محتوایی (محیط اقتصادی و اجتماعی فعالیت فرد یا سازمان) کارآفرینی به‌عنوان یک استراتژی نوین در شرکت‌های بزرگ برای دستیابی به نوآوری، موفقیت، رشد و بقا و دیگر مزایا مطرح گردید. همراه با ابداع واژه کارآفرینی سازمانی توسط پینکات (Gifford Pinchot)[4] در سال 1985 انواع مدل‌های ایجاد کارآفرینی در سازمان و تبدیل سازمان‌ها به سازمان‌های کارآفرینانه ارائه گردید و عوامل سازمانی محدودکننده یا تسهیل‌کننده این روند مورد مطالعه قرار گرفت.[5]

 

عوامل گرایش به کارآفرینی

امروزه عواملی سبب شده­اند­ تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی شرکت‌ها (یا سازمان‌ها) شدیدا مورد تأکید قرار گیرد. این عوامل عبارتند از:

·     افزایش سریع پیدایش رقبای جدید، حتی در صنایعی که در زمینه فناوری­های پیشرفته فعالیت دارند؛

·     سرعت زیاد نوآوری و ارائه محصولات جدید در بازار و اهمیت حیاتی نوآوری در شرکت­ها و سازمان‌ها؛

·     عدم پاسخ‌گویی شیوه­های سنتی مدیریت به تحولات سریع، با توجه به حرکت سریع محیط فعالیت شرکت‌ها و سازمان‌ها به‌سوی پیچیدگی و عدم پایداری؛

·     آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی؛

·     خروج نیروهای نخبه و شایسته از سازمان‌ها به‌منظور کارآفرینی مستقل؛[6]

·     عوامل دیگری مانند رقابت بین­المللی، کوچک‌سازی شرکت‌های بزرگ و میل کلی به بالا بردن بازدهی و بهره­وری.[7]

 

انواع کارآفرینی[8]

به‌طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می­دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب زیر شکل می­ گیرد:

1. سازمان کارآفرین یا کارآفرینی شرکتی (Corporate Entrepreneurship)؛ در این قالب سازمان، طی فرآیندی به سازمانی بدل می‌شود که همه کارکنان می­توانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت­های کارآفرینانه فردی و گروهی، به‌طور مستمر، سریع و راحت­تر در سازمان مرکزی یا شرکت‌های تحت پوشش به ثمر برسند.

 

2.  کارآفرینی سازمانی (درون‌سازمانی) (Entrepreneurs)؛ فرآیند کارآفرینی توسط کارآفرینانی که در یک سازمان سنتی و بوروکراتیک (دیوان‌سالار) تا به ثمر رسیدن فعالیت کارآفرینانه، فعالیت می­کنند، انجام می­شود. کارآفرین سازمانی فردی است که در سازمان‌ها همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می‌نماید و فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات خدمات و فرآیندهای جدید است که شرکت‌ها را به‌سوی رشد و سودآوری سوق می­دهد.

 

3.  کارآفرینی مستقل (Independent Entrepreneurship)؛ در این نوع کارآفرینی، فرآیند کارآفرینی تا به ثمر رسیدن فعالیت کارآفرینانه توسط کارآفرین [یک یا چند نفر] به‌صورت مستقل پیموده می­شود.