مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۲۸۳ مطلب با موضوع «آموزش و مهارت» ثبت شده است

۲۱مهر

8 دلیل افت شدید بهره وری در ایران
دلایلی از جمله پایین بودن دستمزدها، روزمرگی، پیاده نشدن کار شایسته در بنگاه ها، بی توجهی به مهارت و تخصص افراد در کار، نگرانی از آینده و دغدغه تامین اجتماعی و ضعف در فرهنگ کار؛ از دلایل افت شدید بهره وری نیروی کار در ایران است. در حال حاضر، بهره وری یک نیروی شاغل در کشورهای توسعه یافته در هر روز 4 برابر یک فرد شاغل در ایران است.


می گویند بهره وری نیروی کار در ایران پایین است و افراد به کار دل نمی دهند. همچنین این دیدگاه وجود دارد که نیروی کار ایرانی به هیچ وجه کار را برای خود نمی داند و به شغل صرفا در حد کسب درآمد و رفع نیازهای مالی نگاه می کند و اساسا به ارتقاء تولید ملی، تقویت بنگاه، رقابت پذیر کردن محصولات ایرانی و مقوله هایی از این دست به سهم خود نمی پردازد.

اگر این موارد درباره بخشی از نیروی کار کشور درست باشد، دیدگاه دومی نیز وجود دارد و آن هم اینکه برخی کارفرمایان تنها به تامین شدن منافع خود می اندیشند و خیلی فکر کردن به این موضوع که چه دست هایی در کار بوده تا آن بنگاه تولید موفقی داشته باشد برای وی دلچسب نیست.

۲۱مهر

مارک تواین: «رمز پیش افتادن، شروع کردن است و رمز شروع کردن این است که کارهای پیچیده را به وظایف قابل کنترل کوچک‌تر تقسیم کرده و سپس از اولین آنها شروع کرد.»


کارآفرین درون خود را بیابید

در جامعه دو نوع کلی شخصیت می‌توان یافت. آنها که خود درآمد ایجاد می‌کنند و آنها که منتظرند تا به آنها پول پرداخت شود. شخصیت اصیلی که در طول تاریخ رشد یافته و توانسته منشأ تحولات زیادی شود نوع اول است. هر انسان از ابتدا عنصری بوده که خود مولد و درآمدزا بوده است. این شخصیت اصالت دارد. مدام در تکاپو است. منتظر پدید آمدن غذا نیست، بلکه در جست‌وجوی آن است و برای به‌دست آوردن آن تلاش می‌کند.


بخشش یا حقوق مستمر و پاداش در فرهنگ کارآفرینی جایی ندارد. کارآفرین نیروی خلاقیتش را به کار می‌گیرد. منابع اطراف خود را شناسایی می‌کند. در فکر بهترین بهره‌گیری از منابع اطرافش است. او یاد می‌گیرد که با دستان خالی خود چگونه چیزهای جدیدی خلق کند. ماشین نوآوری را به حرکت در می‌آورد. او به خوبی می‌داند که برای ادامه زندگی لازم است به صورت جدی در فرآیند تولید مشارکت داشته باشد. خلاقیتش را برای خلق کردن به کار می‌گیرد. در واقع باید هر فردی در جامعه بتواند به مرحله درآمدزایی و تولید ارزش افزوده برای خودش برسد.
اینگونه است که چرخ اقتصاد به حرکت درمی‌آید که این نیاز به خلاقیت و به‌کارگیری تمام توانایی‌های شخصی دارد. این نیروی عظیم انسان را به‌کارگرفته و به حرکت وامی دارد. تنها در این صورت رشد اتفاق می‌افتد. هر انسانی لازم است نقشی مولد در زندگی خود و جامعه‌اش داشته باشد. اگر دولت‌ها مردم را به درآمدهای دولتی عادت دهند آنگاه هدر رفت منابع ناشی از بی‌مسوولیتی‌ها افزایش خواهد یافت چراکه شخص حساسیتی نسبت به منابع اطرافش نخواهد داشت. در این رویکرد خاصیت مولد افراد نیز از بین خواهد رفت. برای همین است که شخصیت کارآفرین از ارزش ویژه‌ای در هر سیستم اقتصادی برخوردار است.

۲۱مهر

توماس واتسون موسس شرکت IBM همواره به شکل‌گیری فرهنگی برای پذیرش شکست و خطا باور داشت. از مشهورترین نقل‌قول‌های وی این است: «یکی از راه‌های رسیدن به موفقیت دو برابر کردن میزان اشتباهات است.»


پس چه ویژگی منحصربه‌فردی باعث می‌شود شما یک رهبر موفق باشید؟ برخی بر این باورند که رهبران بزرگ در مقایسه با رهبران دیگر اشتباهات کمتری مرتکب می‌شوند. رهبران موفق در چگونگی برخورد با اطرافیان و موقعیت‌ها دچار مشکل می‌شوند، اما آنچه آنها را متمایز می‌کند این است که این اشتباهات نکات آموزنده‌ای برای آنان به‌ همراه دارد.


آیا شما و رهبران سازمانتان از اشتباهات پیش آمده به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد استفاده می‌کنید؟
شاید داستان کارمند شرکت IBM را که در دهه 1940 با انجام اشتباهی برای این شرکت هزینه‌ای یک میلیون دلاری را به بار آورد شنیده باشید. این کارمند با اینکه می‌دانست احتمالا از کار بر کنار می‌شود، اما نامه‌ای برای واتسون نوشت. وی به او پاسخ داد: «برکناری؟ این یک میلیون دلار هزینه ما برای آموزش شما بوده است، آیا فکر می‌کنید شما را از شرکت بیرون خواهم کرد؟» جان مکسول در این رابطه چنین گفته است: «فرد باید به اندازه‌ای رشد کرده باشد که بتواند اشتباهات خود را بپذیرد، به اندازه‌ای زیرک باشد تا قادر باشد از این خطاها سود برد و تا حدی قوی که بتواند این اشتباهات را اصلاح کند.» آیا رهبران ارشد شما پذیرای ریسک و اشتباهات هستند و برنامه‌ای مناسب برای رویارویی متمایز با این خطاها را دارند؟ برای افزایش شانس استخدام رهبرانی با چنین نگرشی از افراد بخواهید درباره یکی از عمده‌ترین اشتباهات شغلی خود صحبت کنند و بگویند چه نکته‌ای از آن فرا گرفته‌اند؟ افرادی که در پذیرش اشتباهات همواره با مشکل روبه‌رو هستند احتمالا از شرایط موجود در حین وقوع اشتباه ذکرشده و اینکه این اشتباه در اصل خطایی نبوده است که بتوان از آن نکته‌ای آموخت، سخن خواهند گفت. همانگونه که واتسون در پاسخ به کارمند خود گفته بود، خطاها شما را به فردی ارزشمند برای سازمان تبدیل می‌کنند، البته اگر قادر باشید نکته‌ای آموزنده از آنها فرا گیرید. اما به یاد داشته باشید که درس گرفتن از اشتباهات دیگران بسیار ارزان‌تر است؛ بنابراین با انجام مصاحبه‌ای از رهبران موفق درباره بزرگ‌ترین اشتباهاتشان پرسیدیم.

۲۱مهر

بخش نخست


مارک تواین: «رمز پیش افتادن، شروع کردن است و رمز شروع کردن این است که کارهای پیچیده را به وظایف قابل کنترل کوچک‌تر تقسیم کرده و سپس از اولین آنها شروع کرد.»


کارآفرین درون خود را بیابید
در جامعه دو نوع کلی شخصیت می‌توان یافت. آنها که خود درآمد ایجاد می‌کنند و آنها که منتظرند تا به آنها پول پرداخت شود. شخصیت اصیلی که در طول تاریخ رشد یافته و توانسته منشأ تحولات زیادی شود نوع اول است. هر انسان از ابتدا عنصری بوده که خود مولد و درآمدزا بوده است. این شخصیت اصالت دارد. مدام در تکاپو است. منتظر پدید آمدن غذا نیست، بلکه در جست‌وجوی آن است و برای به‌دست آوردن آن تلاش می‌کند.


بخشش یا حقوق مستمر و پاداش در فرهنگ کارآفرینی جایی ندارد. کارآفرین نیروی خلاقیتش را به کار می‌گیرد. منابع اطراف خود را شناسایی می‌کند. در فکر بهترین بهره‌گیری از منابع اطرافش است. او یاد می‌گیرد که با دستان خالی خود چگونه چیزهای جدیدی خلق کند. ماشین نوآوری را به حرکت در می‌آورد. او به خوبی می‌داند که برای ادامه زندگی لازم است به صورت جدی در فرآیند تولید مشارکت داشته باشد. خلاقیتش را برای خلق کردن به کار می‌گیرد. در واقع باید هر فردی در جامعه بتواند به مرحله درآمدزایی و تولید ارزش افزوده برای خودش برسد.


اینگونه است که چرخ اقتصاد به حرکت درمی‌آید که این نیاز به خلاقیت و به‌کارگیری تمام توانایی‌های شخصی دارد. این نیروی عظیم انسان را به‌کارگرفته و به حرکت وامی دارد. تنها در این صورت رشد اتفاق می‌افتد. هر انسانی لازم است نقشی مولد در زندگی خود و جامعه‌اش داشته باشد. اگر دولت‌ها مردم را به درآمدهای دولتی عادت دهند آنگاه هدر رفت منابع ناشی از بی‌مسوولیتی‌ها افزایش خواهد یافت چراکه شخص حساسیتی نسبت به منابع اطرافش نخواهد داشت. در این رویکرد خاصیت مولد افراد نیز از بین خواهد رفت. برای همین است که شخصیت کارآفرین از ارزش ویژه‌ای در هر سیستم اقتصادی برخوردار است.