مجموعه ۱۷ گانه «ایده تا اجرا» زمان آن است که عمل کنیم، حتی در یک اقتصاد ضعیف!
مارک تواین: «رمز پیش افتادن، شروع کردن است و رمز شروع کردن این است که کارهای پیچیده را به وظایف قابل کنترل کوچکتر تقسیم کرده و سپس از اولین آنها شروع کرد.»
کارآفرین درون خود را بیابید
در جامعه دو نوع کلی شخصیت میتوان یافت. آنها که خود درآمد ایجاد میکنند و آنها که منتظرند تا به آنها پول پرداخت شود. شخصیت اصیلی که در طول تاریخ رشد یافته و توانسته منشأ تحولات زیادی شود نوع اول است. هر انسان از ابتدا عنصری بوده که خود مولد و درآمدزا بوده است. این شخصیت اصالت دارد. مدام در تکاپو است. منتظر پدید آمدن غذا نیست، بلکه در جستوجوی آن است و برای بهدست آوردن آن تلاش میکند.
بخشش یا حقوق مستمر و پاداش در فرهنگ کارآفرینی جایی ندارد. کارآفرین نیروی خلاقیتش را به کار میگیرد. منابع اطراف خود را شناسایی میکند. در فکر بهترین بهرهگیری از منابع اطرافش است. او یاد میگیرد که با دستان خالی خود چگونه چیزهای جدیدی خلق کند. ماشین نوآوری را به حرکت در میآورد. او به خوبی میداند که برای ادامه زندگی لازم است به صورت جدی در فرآیند تولید مشارکت داشته باشد. خلاقیتش را برای خلق کردن به کار میگیرد. در واقع باید هر فردی در جامعه بتواند به مرحله درآمدزایی و تولید ارزش افزوده برای خودش برسد.
اینگونه است که چرخ اقتصاد به حرکت درمیآید که این نیاز به خلاقیت و بهکارگیری تمام تواناییهای شخصی دارد. این نیروی عظیم انسان را بهکارگرفته و به حرکت وامی دارد. تنها در این صورت رشد اتفاق میافتد. هر انسانی لازم است نقشی مولد در زندگی خود و جامعهاش داشته باشد. اگر دولتها مردم را به درآمدهای دولتی عادت دهند آنگاه هدر رفت منابع ناشی از بیمسوولیتیها افزایش خواهد یافت چراکه شخص حساسیتی نسبت به منابع اطرافش نخواهد داشت. در این رویکرد خاصیت مولد افراد نیز از بین خواهد رفت. برای همین است که شخصیت کارآفرین از ارزش ویژهای در هر سیستم اقتصادی برخوردار است.
شخصیت کارآفرین کار را به کسان دیگری ارجاع نخواهد داد چراکه میداند کار نهایتا باید توسط کسی انجام شود و کسی جز او وجود ندارد که کار را انجام دهد. یعنی اگر او انجام ندهد پس کسی هم انجام نخواهد داد. شخصیت کارآفرین پخته است و احساس مسوولیت میکند. مدام فکر میکند و در جستوجوی راه حل است. او فردی مسوول و پیگیر است. او میداند که شرایط جدی است و همه باید برای تولید تلاش کنند.
در شروع یک ایده، گام اول مهم است. بسیاری از مردم گام اول را نمیدانند و قبل از هر چیزی، تصویری رویایی از آینده مجسم میکنند. ذهن خود را به مسائل پیچیده مشغول میکنند و قبل از شروع از آن دست میکشند. اقتصاد ضعیف برای کارآفرین خوشفکر میتواند یک فرصت باشد. ممکن است بسیاری از کارآفرینان از وضعیت اقتصادی و محدودیتهای آن گلهمند باشند. اما این خود میتواند فرصتی برای توسعه کارآفرینان خرد باشد. در اقتصادهای در حال توسعه خرده کارآفرینان بیشتر سهم را در پیشرفت ایفا میکنند. اقتصاد غیر قابل پیشبینی خود میتواند دری باشد برای فرصتهای پیشبینی نشده. در اقتصاد غیر قابل پیشبینی، شما:
- • برای یک شرکت بزرگ کار نمیکنید، بلکه در اندیشه کار کردن برای خودتان هستید.
- • به دنبال فرصتهای دیگر برای کسب درآمد هستید.
- • به اصول اولیه کسب درآمد یعنی عرضه و تقاضا برمیگردید.
- • مجبور نیستید با دیگر شرکتکنندگان آزمون استخدامی به رقابت بپردازید.
- بیشتر شرکتهای موفق دنیا در سختترین شرایط اقتصادی کار خود را آغاز کردهاند.
- به دلایل زیر شروع در یک اقتصاد ضعیف خوب است:
- • شرکتهای تولیدکننده در رکود قرار دارند، بنابراین آنها انعطاف بیشتری در برابر یک تازه کار با تواناییهای مالی محدود نشان میدهند. شما میتوانید ارتباط خوبی با آنها ایجاد کنید.
- • شرکتها قیمتهای بهتری را پیشنهاد میدهند، بنابراین شما میتوانید از محصولات اولیه و خدمات ارزانتری بهرهمند شوید.
- • افراد با استعداد راحتتر از گذشته در دسترس هستند. شما با تلاشی هر چند اندک میتوانید به افراد شاخص دسترسی داشته باشید و از مشاوره آنها سود بگیرید.
- • فضای رقابت ضعیف شده و در نتیجه شما میتوانید راحتتر وارد بازار شوید.
- • محدودیت منابع باعث میشود که شما با احتیاط و تحلیل بیشتری روی منابع خود و نحوه استفاده از آنها تصمیمگیری کنید.
تواناییهای خود را موشکافی کنید
به ازای هر ایده موفق که به مرحله اجرا میرسد هزاران ایده موفق قبل از مرحله اجرا از بین میروند. یکی از دلایل آن به شخصیت کارآفرین برمیگردد. گاهی به علت تنبلی، ناامیدی و عدم تعهد ایدههای درخشان ذهن خود را تعقیب نمیکنیم و گاهی بزرگ کردن کارها باعث ناکامی ایدهها میشود. برای حل آن باید روحیات خود را موشکافی کنیم. از خود بپرسیم: چگونه شخصیتی دارم؟ آیا کاری را که شروع کنم میتوانم به پایان ببرم؟ آیا قبل از انجام هرکاری به عواقب آن میاندیشم؟ آیا هیجانی هستم یا صبور؟ آیا میتوانم به یک برنامه متعهد باشم؟ اگر نیستم چرا؟ بدبین هستم و محتاط یا خوشبین و ریسکپذیر؟ آیا توانایی کار در شرایط بحران را دارم؟ اینها همه سوالاتی هستند که میتوانند در موفقیت کارآفرینانه ما تاثیرگذار باشند. هر انسان ضعفها و قوتهایی دارد. واقعیت این است که هر ایدهای برای هر شخصی یک روش اجرا و یک مسیر متفاوت تا موفقیت خواهد داشت. اما آنچه مسلم است توانایی انسان در غلبه بر ضعفهایش است.
اگر ایدهای در ذهن داشتهاید، ولی اجرایی نشده است خود را بررسی کنید. ببینید چه موانع ذهنی برای خود ایجاد کردهاید؟ آیا به خود اعتماد ندارید؟ اگر دلیل آنها را شناسایی کنید آنگاه میتوانید بر آن غلبه کنید. در غیر این صورت همیشه عذری برای خود خواهید یافت.
پی نوشت:
مجموعه «ایده تا اجرا» متشکل بر ۱۷ نوشته گامبهگام است و شامل راهنمای عملی و مرحله به مرحلهای است تا بتوان ایدههای موفق را پیدا کرده یا ایده خام و نپختهای را که در سر دارید پرورش داده و به آن رنگ واقعیت بدهید. محور اصلی در تهیه نوشتهها همانا عملی بودن و گامبهگام بودن آن است.
ادامه دارد...