مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کسب و کار» ثبت شده است

۰۴شهریور

آیا بهترین کسب‌وکارهای دنیا همیشه از یک ایده کاملا جدید ظهور می‌کنند؟

درست است که توئیتر روش جدیدی برای ارتباط برقرار کردن میان افراد ارائه کرد یا شرکت 5Hour Energy روش جدیدی برای مصرف کافئین و مواد غذایی انرژی‌زا معرفی کرد، اما همه کسب‌وکارهای دنیا لزوما به یک ایده کاملا «جدید» نیاز ندارند. یک تیم کارآفرینی می‌تواند با ایجاد محصول یا راهکاری بهتر از تیم مدیریت فعلی، ارزش‌‌آفرینی کند. 
ویژگی جالب این مدل کسب‌وکار که «تله موش بهتر» نامیده می‌شود، این است که از قبل، تقاضای تثبیت شده‌ای برای این محصول جدید وجود دارد. چون بازار که از قبل وجود داشته و مشتریان نیز محصول موجود را خریداری می‌کنند. داوطلب تولید محصول جدید فقط نیاز دارد مشتریان را مجاب کند به محصول جدید با قیمت یا پیشنهاد ارزشی بهتر روی آورند. 
 
البته این مدل یک چالش بزرگ دارد. اگر شما بتوانید تله موش بهتری ایجاد کنید، چرا شخص دیگری نتواند؟ چطور می‌توانید نوآوری محصول را تقویت کرده و از آن سود ببرید؟
در ایمیلی که اخیرا از شخصی به نام هریستو گیدارسکی دریافت کردیم، متوجه شدیم او و تیمش یک خرده‌فروشی آنلاین به نام TMG راه‌اندازی کرده‌اند که اونیفرم‌های کارگری و صنعتی را در انگلستان به فروش می‌رساند. در پاسخ به تقاضای کمکی که از ما کرده بود،‌ این سوال را از او پرسیدیم:
 
در ایجاد این مدل کسب‌وکار در مقابل مدل‌های دیگر، چه مزایایی دارید؟
 
او پاسخ داد «مزیت رقابتی ما قیمت پایین محصولات به دلیل تولید آنها در آسیا است. کیفیت محصولات ما با برندهای بزرگ برابری می‌کند و سفارش‌گیری ما به صورت آنلاین است.» او معتقد است هیچ بنگاه دیگری در بریتانیا در حال حاضر این کار را انجام نمی‌دهد. 
 
شرکت TMG با ارائه محصولاتی مشابه شرکت‌های بزرگ، اما با قیمتی پایین‌تر و از طریق کانال‌های فروش مناسب‌تر، سعی می‌کند تله موشی بهتر، موفق‌تر و سودآورتر از رقبای فعلی در بازار ایجاد کند. این رویکرد در صورتی که گیدارسکی و تیمش بتوانند همزمان با رشد شرکت مجموعه مزایای رقابتی پایداری ایجاد کنند، به موفقیت خواهد رسید. 
 
اگر TMG بتواند به وعده خود عمل کند،‌ مطمئنا رقبا با ارائه محصولات آنلاین با قیمت پایین‌تر واکنش نشان خواهند داد. در این صورت، چالش TMG این است که روش‌های جدیدی برای حفظ مزیت رقابتی خود بیابد. 
 
کلید موفقیت پایدار برای TMG و شرکت‌های دیگری که این رویکرد را اتخاذ می‌کنند این است که همگام با رشدشان دائما ارزش برند، خدمات مشتری، اطمینان یا دیگر مزیت‌های منحصر به فرد ایجاد کنند. این مزیت‌ها به راحتی از سوی رقبا تکرارپذیر نیست. وقتی یک داوطلب جدید موقعیتی در فضای بازار برای خود به دست می‌آورد، قبل از اینکه رقبا بتوانند از مدل او تقلید کنند، او توانسته اعتماد مشتریان را به خود جلب کند. اگر کسب‌وکاری که تله موش بهتر را ایجاد کرده، نتواند در قدم‌های بعدی از رقبا پیش بیفتد، نمی‌تواند مشتریان ثابت و کسب‌وکار پایداری داشته باشد.
 
 
   

مرجع: روزنامه دنیای اقتصاد 

 

۱۶مرداد

داشتن ایده‌های بزرگ کارآفرینی نیازمند یک فرمول جادویی نیست. اما این به این معنی نیست که هیچ فرمولی برای آن وجود ندارد.

در قلب هر کسب‌وکار موفق یک ایده بزرگ وجود دارد. برخی از آنها به قدری ساده هستند که تعجب می‌کنیم چرا قبلا به فکر کسی نرسیده است. برخی از آنها هم به قدری تحول‌گرا هستند که تعجب می‌کنیم چگونه به فکر کسی رسیده است.

اما این ایده‌های بزرگ یک حکم ثابت را اجرا نمی‌کنند و باعث می‌شوند بسیاری از کارآفرینان بالقوه این سوال رایج را از خود بپرسند: این ایده چگونه به ذهن کسی رسیده و ما چطور می‌توانیم همین ایده‌های جادویی را پیاده کنیم؟
برای پاسخ به اینگونه سوالات، سراغ کارشناسان مختلف رفته‌ایم و نظرات مختلف آنها را در این مورد جمع‌آوری کردیم. این کارشناسان شامل مشاوران، سرمایه‌گذاران و اساتید حوزه کسب‌وکار هستند که داستان‌های موفقیت بی‌شماری را شنیده‌اند یا داستان‌های موفقیت خود را ثبت کرده‌اند. آنها از هر منبعی، از معماهای روزانه گرفته تا احساسات موثر و ذهن ناخودآگاه خود الهام گرفته‌اند.



دیوید کوهن، موسس و مدیرعامل شرکت تک‌استارز:
مسائلی که شما را ناراحت می‌کند جدی بگیرید
ایده اولیه راه‌اندازی یک کسب‌‌وکار معمولا با مشکلی شروع می‌شود که باید آن را حل کرد. این ایده‌ها در زمانی که در جای مطلوبی نشسته‌اید و قهوه می‌نوشید و در مورد زندگی تفکر می‌کنید ظهور نمی‌کنند، بلکه خودشان را زمانی نشان می‌دهند که به سختی در حال کار کردن روی مساله خاصی هستید.
به عنوان مثال، ایده تشکیل یکی از شرکت‌هایم به نام ایرفیدر، زمانی شکل گرفت که به اخباری در مورد موسیقی مورد علاقه‌ام نیاز داشتم و نمی‌توانستم این اخبار را پیدا کنم. بنابراین در این شرکت سرویسی را ایجاد کردم که موسیقی‌های موجود در کامپیوتر شما را چک می‌کند و سپس اخبار مربوط به آن را از طریق اینترنت در اختیار شما قرار می‌دهد.


***
ویوک وازوا، معاون انجمن علمی و نوآوری دانشگاه سینگولاریتی:
هیچ‌گاه برای کارآفرینی دیر نیست
‌داستان‌های موفقیت مارک زوکربرگ در فیس‌بوک، پائول آلن و بیل گیتس در مایکروسافت، استیو و وزنیاک و استیو جابز در اپل، باعث می‌شوند برخی افراد فکر کنند که داشتن ایده‌های بزرگ فقط مختص افراد جوان است. اما کارآفرینان عرصه تکنولوژی که به سرعت به شهرت و ثروت رسیدند، در ابتدا خارج از این حوزه بوده‌اند. یک کارآفرین به طور معمول فردی میانسال و حرفه‌ای است که نیازهای بازار را می‌داند و شرکتی را با پس‌انداز خودش تاسیس می‌کند.
تحقیقی که تیم شرکت من در سال 2009 انجام داد، مشخص می‌کند که میانگین سنی یک کارآفرین موفق در صنایع پیشرفته مانند کامپیوتر، پزشکی و هوافضا، 40 سال است.


***
آنگلا بنتون، موسس و مدیرعامل شرکت نیومی:
در زندگی حضور فعالی داشته باشید
طوفان ذهنی خود را با مشکلاتی آغاز کنید که شخصا در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اید. راه‌اندازی یک کسب‌وکار کار بسیار سختی است و نیاز به فداکاری خالصانه‌ای دارد که از اشتیاق شخصی شما نشات می‌گیرد.
سوال بزرگ بعدی که با آن مواجه می‌شوید این است که «چگونه؟» شکل‌گیری ایده‌ها و نوآوری‌های بزرگ وقتی صورت می‌گیرد که فکر اولیه خودتان را به شیوه‌ای متفاوت از دیگران اجرا کنید. یک راه مهم برای انجام این کار این است که فراتر از صنعت حوزه فعالیت‌تان را بنگرید و ببینید دیگران چگونه مشکلاتشان را حل می‌کنند. رویکردهایی که برای آنها یک کار روتین است، ممکن است برای شما غیرمعمول باشد و جرقه ایده‌های بزرگ را در ذهن شما روشن کند.
همچنین بیشتر فعالان کسب‌وکار جنبه خلاقانه افراد را نادیده می‌گیرند تا زمانی که واقعا به آن نیاز پیدا کنند. اطمینان از اینکه زندگی شما توازنی از هنرهای مختلف است، روش مهمی برای درگیری خلاقانه با امور است. در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم،‌ گفتن این جمله که «در زندگی حضور فعال داشته باشید» از عمل کردن به آن ساده‌تر است. یعنی کارهای ساده‌ای مثل نوشیدن یک فنجان قهوه می‌تواند با پاسخ دادن به ایمیل‌ها یا مدیریت برنامه‌ها
همراه شود.


***
بن بالدوین، از موسسین و مدیرعامل شرکت کلیرفیت:
بگذارید ناخودآگاه شما کارها را انجام دهد
وقتی ذهن شما از وظایف تکراری و خسته‌کننده پر شده، می‌تواند ناخودآگاه شما را به لحظه کشف ایده جدید سوق دهد. این اتفاق برای من رخ داد. مدل کسب‌وکار شرکت کلیرفیت که به شرکت‌ها روش‌های ساده‌ای برای جذب نیرو و پیش‌بینی تناسب شغلی ارائه می‌کند، در حالی به ذهن من خطور کرد که با سرعت 120کیلومتر در ساعت در حال رانندگی بودم و اصلا به کار فکر نمی‌کردم.
ضمیر ناخودآگاه در نهانگاه ما عمل می‌کند و به صورت نامحسوس بر نتیجه بسیاری از تفکرات ما اثر می‌گذارد. بنابراین، در اوج درگیری‌های شغلی لحظه‌ای به خودتان استراحت بدهید و از هوای تازه استفاده کنید، چون در این‌صورت ذهن شما بهتر می‌تواند مشکلات را حل کند و راه حل‌هایی به ذهن شما می‌رسد که قبلا به آنها فکر نکرده بودید.


***
برایان اسپالی، موسس و مدیر عامل شرکت ترانک کلاب:
به مشکلات عملی خود بتازید
هر زمان از خدمات یک شرکت یا تجربه خود به عنوان مشتری ناراضی هستید، یا احتیاج به محصولی دارید که هیچ شرکتی آن را ارائه نمی‌کند و در هیچ کجا نمی‌توانید آن را بیابید، این نکات را یادداشت کنید. بعد از خودتان بپرسید، آیا خودم می‌توانم این مشکل را حل کنم؟ چقدر وقت و سرمایه نیاز دارم تا ایده خودم را آزمایش کنم؟
همان طور که اندی راشلف، استاد دانشمندم در دانشگاه استنفورد مرا تشویق کرد «مطمئن شوید می‌توانید سریع و ارزان شکست بخورید.» زمانی که در دانشکده کسب‌وکار بودم، ‌ایده‌های بزرگ زیادی داشتم. یکی از آنها تاسیس یک شرکت داخلی خدمات هوایی بود که میلیون‌ها دلار سرمایه و چند سال زمان نیاز داشت. من تصمیم گرفتم فرصت دیگری را دنبال کنم که کم‌هزینه‌تر باشد و زودتر نتیجه بدهد؛ یعنی شرکت تولید پوشاک به نام بونوبوس.
در آخر، با صرف تنها 9 ماه زمان و 15 هزار دلار سرمایه،‌ توانستم بازخورد مناسب بازار را دریافت کنم.


***
ویکتور هوانگ، از موسسین و
مدیر عامل شرکت T2
به فضاهای مرموز سرک بکشید
کارآفرینانی که می‌خواهند ذهن خود را به چالش بکشند، باید به دنبال مسائل غیرعادی باشند. بنابراین مسائل عجیب را ببینید و بشنوید. من از مشاهده اسناد مبهم و گوش دادن به پادکست‌های غیرعادی لذت می‌برم. یافتن ایده‌های جالبی که فقط نیازمند کمی تکاپوی بیشتر شما هستند، هیجان انگیز است.
وارد فضاهای عجیب و جالب شوید. من همیشه به مناطق دورافتاده حومه شهر، فروشگاه‌های بزرگ و انجمن‌های دانشگاهی می‌روم. وقتی بدون داشتن هدف خاصی در محیطی قدم می‌زنید، مسائل به شیوه تازه‌ای به چشم شما می‌آیند. همچنین با افراد عجیب گفت‌وگو کنید. شروع مکالمه با افرادی که با شما فرق دارند، کار بسیار تاثیرگذاری است. من هنوز مکالماتی را که سال‌ها پیش با افراد غریبه داشتم و تاثیر این مکالمات را به یاد می‌آورم.


***
کوین کولران، از شرکای سرمایه‌گذاری شرکت جنرال کاتالیست پارتنرز:
بزرگ فکر کنید
وقتی کارآفرینی یک ایده یا فرصت کسب‌وکار را انتخاب می‌کند، باید چندین فاکتور را مدنظر قرار دهد:
اول اینکه با راه‌اندازی یک کسب‌وکار فرصت‌های زیادی برای پول درآوردن به وجود می‌آید که در کنار آن، کالاها یا خدمات موجود هم رشد می‌کنند. اما هیجان واقعی وقتی به وجود می‌آید که تصمیم قطعی می‌گیرید یک ایده بزرگ را که کمی هم جنون‌آمیز به نظر می‌رسد، دنبال کنید.
مساله بعدی این است که باید دنیا را به مکانی ایده‌آل تبدیل کنید. بهترین کارآفرینان افرادی هستند که با کسب‌وکار خود، زندگی بسیاری از مردم دنیا را تسهیل می‌کنند و بهبود می‌بخشند. چنین افرادی وقتی در مورد امور جهان و چگونگی توسعه وضعیت موجود فکر می‌کنند، مرتب از خودشان می‌پرسند «چه‌می‌شد اگر...»
نکته مهم دیگر این است که از سریع شکست خوردن نهراسید. از آنجایی که این روزها تحولات بازار بسیار سریع‌تر اتفاق می‌افتد، آزمایش‌ کردن ایده‌ها بدون ترس از عواقب هولناک شکست، آسان‌تر شده است.
در آخر، سعی کنید خیلی سریع تغییر موضع بدهید. بیشتر شرکت‌های موفق دنیا به نحوی فعالیت می‌کنند که با نحوه فعالیت‌ آنها در روزهای شروع کارشان بسیار متفاوت است. یک کارآفرین موفق می‌داند چه زمانی شرکت مسیر غلطی را طی می‌کند یا در حال از دست دادن یک فرصت بزرگ است و بنابراین موضع خود را به سرعت تغییر می‌دهد.


***
دیو لاوینسکی، از موسسین و رییس شرکت گروتینک:
به افراد مطلع گوش دهید
ایده‌های بزرگ به شیوه‌های متفاوتی به ذهن کارآفرینان می‌رسد که برخی از آنها از این قرارند:
بازخورد مشتری را دریافت کنید. به مشتریان خود گوش دهید و محصولات و خدماتی ایجاد کنید که مورد علاقه آنها است و نیز محصولات و خدماتی را که مورد استقبال مشتری نیست، حذف کنید.
به کارمندان طراز اول خود گوش دهید. کارمندانی که در بطن کار تولید هستند یا با مشتری تعامل مستقیم دارند، می‌دانند انجام چه کاری بیش از حد طول می‌کشد، چه موادی گران هستند و چه مسائلی باعث بروز مشکل می‌شوند. بنابراین با آنها صحبت کنید تا از همه جزئیات شرکت‌تان اطلاع داشته باشید.
فرضیات را نقض کنید. خیلی از کارآفرینان بزرگ با نقض کردن فرضیات به ایده‌های بزرگ دست می‌یابند. مثلا این فرضیه قدیمی که برای دریافت پول، باید حتما وارد شعبه‌های بانک شویم و به متصدی باجه مراجعه کنیم،‌ با ورود دستگاه‌‌های ATM نقض شد.


***
دونا کلی، استادیار کارآفرینی دانشکده بابسون:
در برابر تغییرات ناگهانی آماده باشید
کارآفرینان باید دو چیز را بدانند. اول اینکه اولین (یا دومین یا سومین) ایده آنها معمولا فرصت اصلی کار آنها نیست. در حقیقت، ایده اولیه ممکن است از بین برود. بنابراین آنها باید بدانند چرا آن ایده از بین رفته و تلاش کنند مسیر را تغییر دهند. نکته دومی که کارآفرینان بزرگ باید بدانند این است که حتی اگر ایده اولیه آنها با مشکلاتی مواجه شد، هنوز هم فرصت خوبی در درون آن نهفته است. آنها باید با افراد مختلف صحبت کنند و آن را تغییر و پیشرفت دهند. در نهایت، ممکن است ایده آنها شکست بخورد؛ اتفاقی که برای بسیاری از کارآفرینان موفق رخ داده است. اما آنها از این شکست ناامید نشده‌اند و در موقعیت بهتری قرار گرفتند تا ایده‌های بعدی را بهتر شکل دهند.


***
ساراس ساراسواتی، استاد مدیریت کسب‌وکار دانشکده کسب‌وکار دانشگاه ویرجینیا:
نمی‌توانید به مغزتان حمله کنید
من نمی‌دانم که ایده‌های بزرگ چگونه شکل می‌گیرند. فکر می‌کنم هیچ کس دیگری هم نداند. حتی نمی‌دانم ایده‌های خودم چطور شکل می‌گیرند. به نظر من، مغز انسان کار خودش را می‌کند و ایده‌ای را بیرون می‌دهد. در حالی که منتظرید مغزتان کار خارق‌العاده‌ای انجام دهد، کار خودتان را انجام دهید. با افراد مختلف دیدار کنید،‌ بحث و گفت‌وگو داشته باشید، الگوهای اولیه بسازید یا حداقل مشکلات دیگران را جمع‌آوری کنید. هدف همه این کارها این است که عمل کردن، جنبه خلاقانه‌ای دارد که آن را از فکر کردن مجزا می‌کند. بنابراین، همیشه نیازی نیست، اول فکر کنید.

مرجع: نقل از دنیای اقتصاد

۰۸مرداد

فارغ از اینکه محصول یا بازار شما چیست، تنها چیزی که تمامی کسب و کارها نیازمند آن هستند، بازاریابی است. به نظر من بازاریابی اساسی‌ترین حوزه تخصصی برای اداره یک کسب‌و‌کار موفق است. اما اگر شما یک متخصص در این حوزه نیستید چه باید بکنید؟ چه اقداماتی را می‌بایست انجام دهید تا برای محصول خود مشتری جذب کنید؟


5 گام مطرح شده در این مقاله، مثالی ساده از بازاریابی یک فروشگاه تازه راه‌اندازی شده در زمینه تجهیزات "ورزش دو" را برای شما بازگو می‌کند. اگرچه این موارد کامل نیستند، ولی در عوض به شما کمک می‌کنند تا کارتان را شروع کرده و یا حداقل چند نکته بازاریابی را به شما می‌آموزد.

 

گام اول: مخاطبین خود را تعریف کنید

سریعاً یک پروفایل برای مخاطبین خود بنویسید.

 برای مثال: مردان، زنان و بچه‌هایی که از دویدن به عنوان یک ورزش لذت می‌برند. آنها در بازه سنی 15 تا 80 ساله قرار دارند، عموماً در فاصله 20 مایلی از فروشگاه زندگی کرده و ورزش دویدن را به تازگی و برای مدت چند سال است که آغاز کرده‌اند.

در مرحله بعد، ارزشی که شما برای آنها به ارمغان می‌آورید را توصیف کنید. برای نمونه: چرا آنها باید از شما خرید کنند.

ما تجهیزات و پوشاکی را ارانه می‌دهیم که به آنها کمک می‌کند تا بازدهی دویدن خود را بهبود بخشند. ما با سایر فروشگاه‌های فعال در این حوزه فرق می‌کنیم چراکه ما متناسب با تازه‌کار یا حرفه‌ای بودن هر فرد، برنامه‌ آموزشی ارائه می‌دهیم.

نوشتن این دو مورد، شما را در تمرکز و داشتن دیدگاهی صریح و واضح بر روی اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و به دنبال چه چیز می‌گردند کمک می‌کند.

 

گام دوم: یک برنامه بازاریابی مقدماتی بنویسید

نیازی نیست که حتماً یک برنامه بازاریابی جامع و رسمی باشد، همین‌که شما صریحاً بدانید به کجا می‌خواهید بروید و چگونه می‌خواهید به هدف خود برسید کفایت می‌کند. لیستی از چند هدف واضح و ساده خود را تهیه کنید. من استفاده از SMART framework را پیشنهاد می‌کنم.

وقتی که اهداف خود را لیست کردید، برای هر یک چندین نکته که بیان می‌کنند چگونه می‌خواهید به هر یک از اهداف برسید یادداشت کنید. 

به عنوان نمونه: هدف: گردش مالی حداقل 5 هزار یورو در نخستین ماه از تجارت.

-         گفتن به دوستان و خانواده و درخواست از آنها برای در جریان گذاشتن سایر افراد

-         نصب پوستر و بنر‌ در ورزشگاه‌های محلی، باشگاه‌های دو، مطب دکترها و ...

-         ورود و قبول حمایت مالی از یک تیم در دو ماراتن بعدی در محله

-         راه‌اندازی یک کمپین تبلیغاتی با هدف اینکه 10 مشتری اول محصول ما را رایگان دریافت می‌کنند

-         اهدای پوشاک تبلیغاتی رایگان به چند دونده محلی وقتیکه در محله در حال آموزش هستند

 

گام سوم: نام خود را بر سر زبان‌ها بیاندازید

اکثر استارت‌آپ‌ها (و کسب‌و‌کار‌های تازه) بر اساس انتقال نام دهان به دهان و معارفه‌ها توسعه می‌یابند. بنابراین در مورد صحبت درباره کسب و کار جدید خود در میان مردم خجالت نکشید، به خانواده و دوستان خود بگویید و از آنها بخواهید که به دیگران هم بگویند. اینکه یک تجربه خوب را برای مشتریان جدید خود بیان کنید واقعاً مهم است، چراکه آنها نیز در توسعه نام شما بسیار مؤثرند.

 

گام چهارم: اینترنتی شوید

من فکر نمی‌کنم هیج کسب و کاری بتواند بدون حضور در اینترنت، ادامه بقاء دهد. اگر در این زمینه نیار به کمک دارید، مقاله ما در مورد اینکه "چگونه وب سایت خودتان را راه‌اندازی کنید" بخوانید. شما در این مورد می‌توانید انتخاب کنید، وب‌سایت شما می‌تواند تنها به‌منظور اطلاع‌رسانی باشد و یا اینکه مشتریان بتوانند از آنجا خرید کنند. من همیشه پیشنهاد می‌کنم که شما یک وبلاگ در رابطه با موضوع انتخابی خود بنویسید، این مورد به شما کمک می‌کند تا یک اقبال عمومی پیدا کرده و تصویری فراتر از یک فروشگاه از شما می‌سازد.

 

گام پنجم: انعطاف‌پذیر و خلاق باشید

در بازاریابی می‌بایست انعطاف‌پذیر باشید و برای وقوع هر اتفاقی که آنرا پیش‌بینی نمی‌کردید آماده باشید، بنابراین مخاطبین خود را همیشه در ذهن داشته باشید، همانند آنان فکر کنید و در امور بازاریابی خود خلاق باشید.


در اینجا چندین ایده که ممکن است منجر به بروز خلاقیت در کسب‌و‌کار شما شود، آورده شده است!

-         به خریداران خود کارت وفاداری اهدا کنید

-         در فروشگاه‌های محلی، مراکز رفاهی و حتی درب منازل افراد، بروشورهای تبلیغاتی خود را توزیع کنید!

-         برای محصولات خود تخفیف قائل شوید مثلاً خرید برخی از اقلام با نصف قیمت

-         میز‌های فروش در بیرون فروشگاه برپا کنید

-         حمایت مالی یک رویداد محلی را قبول کنید

-         از خود و ماشین خود به عنوان بیلبورد استفاده کنید، با پوشیدن یک تی‌شرت تبلیغاتی در بیرون ظاهر شوید

-         چالش‌هایی را بپذیرید که شما را در معرض رسانه‌های محلی قرار می‌دهد

-         رقابتی را ترتیب دهید تا مواد اولیه برای محصول یک ماه‌ خود را برنده شوید

-         خبرنامه‌های الکترونیکی بصورت ماهانه ارسال کنید

-         در شبکه‌های اجتماعی مانند Twitter، Facebook و LinkedIn عضو شوید و شروع به تبلیغ کسب و کار خود کنید

-         برگزاری یک پرش از ارتفاع را حمایت مالی کنید و درآمد آنرا به امور خیریه اختصاص دهید

-         در مجلات مربوط به حوزه خود تبلیغ کنید

-         در سایت‌هایی همچون گوگل تبلیغ کنید


شروع یک کسب‌ وکار برای خود، امری بسیار ارزشمند است. از اینکه برای محصول کار شما تقاضایی وجود دارد مطمئن شوید و  سخت تلاش کنید تا نام شما بر سر زبان‌ها جاری شود. نیازی نیست که بودجه زیادی داشته باشید، امٌا همچنان که کسب و کار شما توسعه می‌یابد، مدام در بازاریابی سرمایه‌گذاری کنید. این موضوع نباید از لیست کار‌‌های اجرایی شما حذف شود.

موفق باشید.


درباره نویسنده- الکس اشلی-رابرتز

 من در طول 8 سال گذشته در حوزه کسب و کار و بازاریابی مشغول بوده‌ام و شور و اشتیاق واقعی برای آن داشته‌ام. خلاقیت و رشد پایدار مرا هیجان زده می‌کند. در اویل سال 2011، "بازاریابی دیجیتالی ساده" را بعد از شروع پذیرش CIM خود تأسیس کردم. من به دنبال منبعی برای تأمین هزینه‌ تحصیل خود بودم و نیز به دنبال مکانی برای به اشتراک گذاشتن تجربیاتم با سایر دانشگاهیان و افراد حرفه‌ای

می‌گشتم تا به آنها کمک کنم به اهداف بازاریابی خود برسند. امروز " بازاریابی دیجیتالی ساده " بیشتر از آنچه تصور می‌کردم توسعه یافته و من مشتاق به اشتراک گذاشتن یافته‌های خود با همه‌ی شما هستم. امیدوارم شما هم به اندازه‌ی من از آن لذت ببرید. 


نویسنده : الکس اشلی-رابرتز  ( ترجمه : حمید حسن آبادی)

۰۸مرداد

پین‌های تبلیغاتی عبارتند از برنامه‌ریزی منسجم تبلیغاتی و اجرای این برنامه‌ها در زمان مشخص. هدف عمده‌ی کمپین‌های تبلیغاتی اثربخش کردن و نیز پیشبرد اهداف بازاریابی است و در این مسیر از تخصص‌ها و رسانه‌های مختلف بهره برده می‌شود. کمپین‌های تبلیغاتی از چشم‌انداز شرکت، اهداف بازاریابی و سازمان فروش شرکت‌ها الهام گرفته می‌شوند و قبل از اجرای آن می‌بایست برآورد مناسبی از بودجه مورد نظر صورت پذیرد و محیط رقابتی به خوبی رصد شود.

 لذا به طور خلاصه کمپین‌های تبلیغاتی مجموعه‌ای از روش‌ها می‌باشد که توسط مجموعه‌ای از افراد دارای تخصص‌های مختلف و در جهت تحقق اهدافی خاص به کار گرفته می‌شود و خلاقیت، سادگی و نوآوری چاشنی آن محسوب می‌شود. افزایش میزان مصرف، تکرار خرید و تناوب آن و نیز افزایش برند آگاهی و یا تعداد مصرف‌کنندگان از جمله اهداف اساسی راه‌اندازی کارزارهای تبلیغاتی به شمار می‌روند. وجود هماهنگی راهبردی و انسجام در طول اجرای کمپین‌های تبلیغاتی از اهمیت بسیاری برخوردار است. روش‌های بسیاری برای اداره‌ی کمپین‌های تبلیغاتی وجود دارد که همگی تقریباً از یک خط مشی پیروی می‌کنند.

اجرای صحیح یک کمپین تبلیغاتی مستلزم پیمودن گام‌هایی چند از جمله تدوین برنامه بازاریابی و تبلیغاتی، تعیین بودجه تبلیغاتی و به تناسب آن انتخاب روش مناسب برای انجام تبلیغات، شناسایی مخاطبان و رسانه مناسب، نوآوری و وجود انسجام و ثبات و تناوب در اجرای کمپین و فعالیت‌های تبلیغاتی می‌باشد. برای برنامه‌ریزی دقیق یک کمپین نیاز است تا ابتدا موقعیت خود در بازار را بسنجیم و سپس به رصد محیط رقابتی پرداخته و پس از اجرای کمپین یک ارزیابی دقیق از اثربخشی آن صورت دهیم. کمپین‌های تبلیغاتی کاربردهای فراوانی در عرصه‌های تجاری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارند و نقش آگاهی‌بخش آن‌ها غیرقابل انکار است.



چگونه یک کمپین تبلیغاتی راه‌اندازی کنیم؟
شناسایی و درک مخاطبان هدف یکی از مهم‌ترین وجوه بازاریابی باشد. این مهم در بطن یک کمپین موفق بازاریابی قرار دارد و چنان‌چه این موضوع جدی گرفته نشود، می‌تواند پیامدهای منفی بسیاری داشته باشد.
گام‌های سه‌گانه اصلی در خلق و راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی به ایجاد این زیربنا کمک بسزایی می‌کند و می‌تواند تضمین‌گر موفقیت در اجرای کمپین‌های بازاریابی باشد. در ادامه به بررسی سه گام در ایجاد و راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی می‌پردازیم:


•    گام اول: مخاطب هدف‌مان چه کسی است؟
شناخت بازار هدف چه از طریق انجام تحقیقات بازار و چه ارزیابی مشتریان موجود، الفبای بازاریابی به شمار می‌رود. به محض آن‌که بازار هدف‌تان را شناسایی کردید، باید عمیقاً آن‌ها را بشناسید و از علاقمندی‌ها و تصورات‌شان آگاه باشید و مهم‌تر از هر چیز دانستن طرز فکر آن‌ها در خصوص برند شما است.


نمونه موردی: کمپین خیریه
یکی از سازمان‌های غیرانتفاعی فعال در حوزه‌ی یاری‌رسانی به قشر سالخورده جهت جمع‌آوری اعانه و کمک‌های مالی به مخاطبان جوان رجوع کرد، که در شرایط عادی چندان رغبتی به شرکت در چنین رویدادهای اجتماعی ندارند و احساس تعلقی به آرمان این قبیل سازمان‌ها نمی‌کنند. این سازمان خیریه به منظور جلب نظر مخاطبان جوان خود اقدام به راه‌اندازی کمپین فروش لباس‌های دست ‌دوم به نفع امور خیریه نمود.
این ایده با وجود سادگی بسیار جذاب می‌نمود. البسه و جواهرآلات و ابزار دست دوم مسن‌ترها جمع‌آوری و به زیبایی بسته‌بندی و برندگذاری می‌شد. و سپس به صورت آنلاین به قشر جوان فروخته می‌شد.
کلیه‌ی عایدات فروش به سالخوردگان تحت پوشش اهدا می‌شد. این کمپین از طریق فعالیت‌های روابط عمومی و تبلیغاتی و نیز از جانب چهره‌های مشهور پشتیبانی می‌شد و توفیقات بسیار می‌یافت. این مثال به خوبی موید اهمیت شناخت و درک مخاطبان است.


•    گام دوم: پیام بازاریابی‌تان چیست؟
به محض شناسایی مخاطب هدف، می‌بایست  پیام بازاریابی اثربخشی لازم برحسب علایق، ویژگی‌های شخصی و ارزش‌های مخاطبان را داشته باشد.


نمونه موردی: خدمات آموزشی آکانکشا
آکانکشا یک خدمت آموزشی رایگان برای کودکان محروم ساکن در ایالت بمبئی هندوستان است که نیاز مبرمی به معلمین داوطلب داشت. چالش جدی پیش روی این سازمان آن بود که مخاطبین هدف آن به حد کافی خود را برای تدریس ذی‌صلاح نمی‌دانستند. این موسسه به منظور اصلاح این طرز فکر یک کمپین با پیامی ساده را تدارک دید: "تدریس آسان است". دست‌اندرکاران به منظور انتقال این پیام کلاس‌های درس عمومی را در معابر شهر تعبیه کردند و از رهگذران می‌خواستند تا در جایگاه معلم حاضر شوند و طعم شیرین درس دادن را بچشند. در این کمپین نیز چهره‌های مشهور محلی شراکت داشتند و هیاهوی زیادی پیرامون آن در مجامع برپا شد. مهم‌تر آن‌که بازار هدف پی به اهمیت آموزش برد و پیام این سازمان را به خوبی درک کرد.


•    گام سوم: چگونه باید پیام خود را تحویل کنیم؟
دانستن این که مخاطبان ما بیشتر در معرض چه رسانه‌هایی قرار دارند، بخشی از مطالعه درخصوص مخاطبان هدف به شمار می‌رود. به عبارت دیگر باید پاتوق‌های رسانه‌ای آن‌ها را بیابیم. حال باید به این موضوع توجه کنیم که چگونه و در کجا باید پیام خود را به اثربخش‌ترین شکل ممکن تحویل مشتری کنیم.


نمونه موردی: صابون لایف‌بوی
لایف‌بوی از شاخص‌ترین تولیدکنندگان محصولات بهداشتی به ویژه صابون است. این شرکت به منظور ترویج و فرهنگ‌سازی در خصوص ضرورت شست و شوی دست‌ها به ویژه قبل از غذا خوردن، یک کمپین حسی را در یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های مذهبی هندوستان به راه انداخت.
در فستیوال مشهور ماهاکومبامالا معمولاً به هنگام عصر، نان مخصوصی در میان جمعیت فراوان حاضر توزیع می‌شود. لذا لایف‌بوی با درک این فرصت اقدام به چاپ پیامی (خوردنی) روی نان‌ها کرد که افراد را به شستن دست‌ها با صابون لایف‌بوی قبل از خوردن ترغیب می‌نمود. این ابتکار آن هم در میان سیل جمعیت حاضر، تجربه‌ای بسیار غافلگیرانه برای هندوها بود، ضمن آن‌که برند لایف‌بوی را در معرض دید مخاطبان قرار می‌داد.


نتیجه‌گیری: هر چه بهتر مخاطب خود را بشناسید، با اثربخشی بالاتری قادر خواهید بود که با آن‌ها ارتباط برقرار کنید.


منبع: اقتباس از http://gr8marketingideas.com/2013/03/20/how-to-plan-a-successful-marketing-campaign-in-3-simple-steps
نقل از وب سایت :  http://dargi.ir