مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سازمان» ثبت شده است

۰۸آذر

آیا می‌دانید به چه کسانی موفق می‌گویند؟ آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید چرا برخی افراد از بعضی دیگر موفق‌ترند؟ یا حتی چرا بعضی کشورها از کشورهای دیگر پیشرفته‌ترند؟موفقیت شما چه تأثیری در موفقیت جامعه دارد؟

مطالعات نشان می‌دهد، موفقیت و توسعه‌ی کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد. کشورهایی چون کره، مالزی ، هند از این راه به توسعه دست یافته‌اند.

زندگی را می توان به یک رقابت تشبیه کرد که افراد بشر شرکت کنندگان آن می باشند و بر این اساس به سه گروه تقسیم می شوند:

گروه اول که در اکثریت‌اند، تماشاچیان این رقابت را تشکیل می‌دهند. آنان فقط نظاره‌کنندگان حوادث‌اند و از بیم ضربه‌های احتمالی، خود را کنار می‌کشند و فقط به کف زدن برای بازیکنان اکتفا می‌کنند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئن هستند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می‌شود. آنان بیم دارند که اگر از عهده‌ی انجام آن وظایف بر نیایند موفقیت و حیثیت‌شان لکه‌دار شود. از این رو فقط به زندگی نگاه می‌کنند تا ببینند دیگران چگونه نقش خود را بازی می‌کنند.

گروه دوم که اینان نیز قشر وسیعی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند، بازندگان این مسابقه هستند. البته منظور از بازندگان، تنها میلیون‌ها انسان فقیر و بینوا نیستند، بلکه آنان هم که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند، از بازندگان محسوب می‌شوند. زیرا این گروه نیز فقط به گذراندن روزمره‌ی زندگی، یعنی پوشیدن لباس خوب، برخورداری از تفریح مناسب، خانه و درآمد متوسط قانع‌اند. آنها هدف‌های بلندی ندارند و اگر هم داشته باشند، به آن نمی‌رسند. نکته‌ی جالب این است که این گروه، از حس انتقادی شدیدی نسبت به جامعه برخوردارند و با همین ویژگی نیز می‌توان در جامعه آنان را تشخیص داد. ذکر این نکته ضروری است که این گروه در مقایسه با گروه تماشاچیان جلوترند، اما در مقایسه با گروه سوم، افراد موفقی به حساب نمی‌آیند.

گروه سوم را نیز برندگان و افراد موفق تشکیل می‌دهند. تعداد این افراد، نسبتاً کم است و در زندگی آنچه را اراده کنند، به دست می‌آورند. این گروه برای خود اهداف مهمی را تعیین می‌کنند وبه آنها نیز می‌رسند و در نتیجه‌ی رسیدن به این اهداف، به خود و دیگران بهره می‌رسانند. حال تصمیم با شماست که می‌خواهید جزء کدام گروه باشید.

این افراد موفق، چه کسانی‌هستند؟ از این رو، ابتدا باید معنی و مفهوم موفقیت را دریابیم. موفقیت عبارت است از بالفعل کردن استعدادهای نهایی که در وجود هر کس نهفته است. آدمی با این استعدادها به دنیا می‌آید، بزرگ می‌شود و باید آنها را تمام و کمال در راه هدف و منظوری که او را شاد و خرسند می‌کند، به کار گیرد.

به طور کلی می‌توان گفت که فرد موفق، کسی است که به آرزوهای خود برسد و در درون، رضایت خاطر احساس کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

به عنوان مثال، ممکن است در نظر یکی، رسیدن به پول وسرمایه‌ی بیشتر موفقیت تلقی شود ودر نظر دیگری، کشف و پرورش استعدادهای خود برای خدمت بیشتر به دیگران موفقیت به حساب آید و یا در نظر دیگر رسیدن به مقام و موقعیت مهم، موفقیت قلمداد شود، به طور کلی، موفقیت را می‌توان از سه بعد بررسی کرد.

۱۴شهریور

موضوع اعتماد، از جمله مواردی است که شاید در تمام جنبه‌های زندگی ما تاثیرگذار باشد. اما به ویژه در سازمان‌ها، اعتماد نقش محوری در میزان مشارکت و نحوه عملکرد کارکنان دارد. 
نظرسنجی که اخیرا در سطح شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی کشور آمریکا انجام شده است، نشان‌دهنده آن است که تنها هفت درصد کارکنان به رهبران سازمانی اعتماد دارند و همین تحقیق بیان می‌کند یکی از دلایل اصلی ترک کارکنان از سازمان همین عامل است. اعتماد، عاملی است که چگونگی تعامل افراد با یکدیگر وایجاد ارتباطات اثربخش را تعیین می‌کند. اعتماد ارتباط مهمی با پیشرفت در زندگی شخصی و حرفه‌ای دارد. مطالعات انجام شده در سازمان‌های موفق نشان می‌دهد بهره‌وری، درآمد و سودآوری ارتباط مستقیم با سطح اعتماد در محیط کار دارد. فقدان اعتماد منجر به شک و اضطراب در بین کارکنان می‌شود. وقتی کارکنان به رهبران سازمانی خود بی‌اعتماد باشند، سطح مشارکت آنها به حداقل می‌رسد و در برابر هرگونه تغییری مقاومت می‌کنند. 


 معرفی ابزار
دکتر بلانچارد طی پژوهش از هزار رهبر سازمانی، به این نتیجه رسیده است که پنجاه و نه درصد از پاسخ‌دهندگان به دلیل بی‌اعتمادی به سازمان و به‌طور ویژه عدم ارتباط مناسب و صداقت سازمان خود را ترک می‌کنند. ابزار مدل ABCD، شامل چهار عنصر کلیدی است که رهبران برای ایجاد یا بازسازی اعتماد به آن نیاز دارند. با استفاده از این ابزار قادر خواهید بود به ایجاد برنامه‌ای برای افزایش سطح اعتماد در روابط یا بازسازی روابطی که اعتماد در آن از میان رفته است، اقدام کنید. 

چهار عنصر این ابزار عبارت است از: 

 

  1. Able (توانایی)، که نشاندهنده شایستگی‌ها است. آیا رهبران از چگونگی انجام کارها اطلاع دارند؟ آیا آنها توانایی انجام کاری را که ارجاع می‌دهند، دارند؟ آیا شناخت کافی از منابع، کارکنان و تجهیزات سازمان دارند؟ 
  2. Believable (باورپذیری)، که نشان‌دهنده صداقت است. مدیران باید در ارتباط خود با کارکنان صادق باشند. کارکنان باید احساس کنند که با آنها منصفانه برخورد می‌شود. وقتی افراد مشاهده کنند که در سازمان مطابق با میزان عملکرد آنها، جبران خدمت صورت می‌گیرد، احساس خواهند کرد که ارزش‌گذاری برای آنها بر همین اساس صورت می‌گیرد و به این ترتیب می‌توانند بر رهبران خود تکیه کنند.
  3.  Connected (در ارتباط بودن)، به معنای مراقبت و دغدغه داشتن برای افراد است. این عنصر نشان‌دهنده تمرکز بر افراد و شناسایی نیازهای آنها است و مهارت‌های ارتباطی در این عنصر نقش مهمی را ایفا می‌کنند. رهبران باید بتوانند به‌طور آشکارا اطلاعات مورد نیاز در مورد خود و سازمان را در اختیار کارکنان قرار دهند. این روش موجب اعتمادسازی و ایجاد حس ارتباطی مناسب میان کارکنان و رهبران سازمان می‌شود.
  4.  Dependable (قابلیت اعتماد)، عمل کردن به آنچه می‌گویید! کارکنان سازمان هوشمند هستند و با دقت رهبران سازمانی خود را رصد می‌کنند. قابلیت اعتماد در افراد سازمان زمانی به وجود می‌آید که باور کنند رهبران سازمان به آنچه می‌گویند دقیقا عمل کنند. اکنون پس از آگاهی از عناصر اساسی مدل ABCD، اگر در سازمان خود به دنبال افزایش سطح اعتماد هستید، گام‌های زیر را بردارید. 
۰۵دی

آیا تاکنون به دلیل این موضوع که کارکنان به سازمان شما وفادار می‌مانند، فکر کرده‌اید؟ بعضی از افراد به دلیل اینکه عاشق کار خود هستند به سازمان خود متعهد می‌مانند و برخی دیگر به دلیل اینکه اهداف فردی خود را با اهداف شرکت همسو می‌بینند، به آن وفادار هستند

تعدادی دیگر از کارکنان فقط به دلیل ترس از دست دادن موقعیت فعلی در سازمان باقی می‌مانند و در نهایت گروهی دیگر نیز به دلیل اینکه خود را نسبت به سازمان و مافوق خود متعهد می‌دانند، نسبت به سازمان وفادارند. 

واضح است بعضی از انواع تعهدی که نام برده شد، می‌تواند تاثیر منفی بر سلامت روانی، احترام به خود و رضایت شغلی در کارکنان داشته باشد. اما چگونه می‌توان در اعضای تیم یا سازمان با روشی مثبت و مناسب، تعهد ایجاد کرد؟ آیا تاکنون به دلیل این موضوع که کارکنان به سازمان شما وفادار می‌مانند، فکر کرده‌اید؟ بعضی از افراد به دلیل اینکه عاشق کار خود هستند به سازمان خود متعهد می‌مانند و برخی دیگر به دلیل اینکه اهداف فردی خود را با اهداف شرکت همسو می‌بینند، به آن وفادار هستند

در این نوشتار سه نوع متداول از انواع تعهد کارکنان تشریح و ابزاری برای چگونگی تغییرات جهت بهبود میزان تعهد و وفاداری اعضای تیم ارایه خواهد شد. 


معرفی ابزار 

ابزار مدل سه جزیی تعهد برای اولین بار توسط J.Meyer و N.Allen معرفی شده است، این ابزار نشان می‌دهد که تعهد و وفاداری کارکنان نسبت به سازمان، رفتاری روانشناختی است. با استفاده از این ابزار قادر خواهید بود احساس التزام و تعهد را در میان کارکنان خود افزایش دهید. این ابزار تعهد در افراد را در سه نوع معرفی می‌کند: 

1.      تعهد عاطفی به‌کار 

2.       تعهد ناشی از ترس 

3.      تعهد اخلاقی 

۳۰آذر

سازمان‌ها ازجمله کاربران رسانه‌های ‌اجتماعی هستند که نه به انگیزه سرگرمی و گذران وقت بلکه با هدف بهره‌گیری از امکانات و خدمات آنها در جهت تسهیل و تسریع در رویه‌های کاری سازمان و بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌های‌اجتماعی برای افزایش کارآیی فرآیندهای کسب‌وکار خود در این رسانه‌ها حضور می‌یابند. 

اگر نگاهی داشته باشیم به این‌که سازمان‌ها در حال انجام چه‌کارهایی در جهان رسانه‌های‌اجتماعی هستند، خواهیم دید که درواقع ۳ گروه سازمان در این رابطه وجود دارند

الف: آنهایی که آن را به عنوان نوعی رسانه در نظر می‌گیرند

ب: آنهایی که آن را به عنوان شکلی از زیرساخت‌ها قلمداد می‌کنند

ج: سازمان‌هایی که آن را به عنوان یک عامل تغییرمی‌شناسند.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به اینکه هر یک از این مراحل به چه چیزی شبیه هستند و این مراحل چه فرصت‌های برای سازمان‌ها ارایه می‌دهند.

مرحله اول: رسانه‌های اجتماعی به عنوان نوعی از رسانه

مرحله‌ای است که در آن سازمان‌ها، رسانه های اجتماعی را به عنوان یکی از راه‌های دسترسی به مخاطبان درنظر می‌گیرند، به عبارت دیگر کاری را انجام می‌دهند که ما همیشه در استفاده از رسانه‌ها مد نظر داشته‌ایم. به دلیل آنکه این رسانه‌ها «اجتماعی» هستند، نمی‌توانیم برای آن از واژه «دسترسی» به مخاطب استفاده کنیم  بلکه آن را«تعامل» با مخاطب می‌نامیم. چرا که این واژه بیشتر ویژگی اجتماعی را بیان می‌کند. این مرحله‌ای است که چالش درآن به عنوان حداکثر« تعامل» دیده می‌شود و به ایجاد مخاطبان از میان فالورها (دنبال کننده‌ها) می‌پردازد. ( ما تمایل داریم که مخاطبان رسانه‌های اجتماعی را اجتماع بنامیم به دلیل آنکه واژه مناسبتری به نظر می‌رسد.)

این مرحله معمولا شامل تولید محتوا به مقدار بسیار است چراکه به رسانه‌های اجتماعی به عنوان یک کانال متعارف توسعه و بازاریابی پیام نگریسته می‌شود و به دلیل آنکه به نظر می‌رسد که در آنجا کانال‌های بیشتری وجود دارد. وظیفه افراد پرکردن این رسانه‌ها با چیزهایی است که مصرف کنندگان آن را جذاب خواهند دید  همچنین این مرحله به عنوان یک کانال و وظیفه پیام  شناخته می‌شود. همانند آنهایی که با بازاریابی انبوه مرسوم مرتبط هستند.