چرا باید برای ترک شراکت، استراتژی داشته باشیم؟
فعالیت اقتصادی تازه شما راکد و بیتغییر پیش میرود. شما و شریکتان با هدفهای مشترکتان برای آینده همگام و همراه هستید.
هر چند تصور پایاندادن به این شراکت، آن هم وقتی تازه شروع به همکاری کردهاید، دشوار است. با این همه، داشتن یک استراتژی خروج میتواند به نقشه کسبوکارتان اضافه شود. افزودن یک استراتژی خروج باید منافع شما را تضمین کند.
مساله اینجا است که فعالیت اقتصادی جدید برای شرکا یک رابطه تجاری است و نه رابطهای فردی. پس این استراتژی باید آنها را مورد حمایت قرار دهد و تقویت سازد. تعریف استراتژی خروج باید پیش از موعدی باشد که هرگونه ترک شراکتی به جریان میافتد. این استراتژی به همه مجال میدهد که در خصوص ضوابطی به توافق برسند که حین اجرا و تحققبخشیدن آنها منصفانه خواهند بود. سادهتر این است که وقتی خروج یکی از طرفین پیشاپیش به جریان نیفتاده است، تصمیمات منصفانهای در قبال کسبوکار مشترک شرکا اتخاذ شود.
رابرت وود در این خصوص چنین مینویسد: «آیا در نقشهای که کشیدهاید خود را تا ابد خوششانس در نظر آوردهاید؟ در غیر این صورت و با نگاهی واقعبینانه، بهتر است یک نقشه استراتژی خروج هم داشته باشید. بدون چنین نقشهای، یک کسبوکار کوچک یا خانوادگی، موقع فوت یکی از مالکها، یا موقع ورشکستگی، یا سلب صلاحیت کاری، یا طلاق، یا فروش یا بازنشستگی، با انبوهی از مشکلات مالی و مالیاتی مواجه میشود.
ما در اینجا هشت دلیلی را ذکر میکنیم که چرا شما به یک نقشه استراتژی خروج احتیاج دارید و چرا این استراتژی را برای اطمینان باید از قبل ترسیم کرده باشید.
(1) «تفکیکهای لازم باید تا قبل از زمان فوت انجام شوند.» مهم است که شرکای تجاری نقشهای برای این مساله داشته باشند که چه اتفاقی میافتد اگر یکی از آنها فوت کند. جزئیات قضیه شامل این هستند که نوعی بسته غرامت مالی میتواند به درد نجات خانواده بخورد، آن هم وقتی که یک خانواده مالکیت سهم شریک متوفی را از دست میدهد. پس بهتر است تا قبل از زمان فوت یکی از شرکا یک استراتژی خروج تهیه کنید.
(2) «ناتوانی یا عدم صلاحیت یکی از طرفین شراکت». یک استراتژی خروج برای شراکت تجاری باید معلوم کند که اگر یکی از شرکا خواه از حیث جسمانی، روانی، یا حتی تجاری، از کار افتاده یا معلول شود، کسبوکار چه مسیری را در پیش بگیرد. این مساله میتواند موضوعی دشوار باشد چون استراتژی همچنین باید طرفین شراکت را مطلع کند که وقتی یک شریک تا چنان حدی از کار افتاده شد که دیگر نمیتواند سهمی اثرگذار در کسبوکار داشته باشد، چه کسی قادر به تصمیمگیری است. مسائل مربوط به ناتوانی همه موارد محتمل را شامل میشوند، از انتقال مالکیت تا پرداخت مالی مربوط به از کار افتادگی، هم در کوتاه مدت و هم بلندمدت.
(3) «جدایی یکی از طرفین شراکت». استراتژی خروج باید رهنمودهایی را در این خصوص نیز در بر بگیرد که چه میشود اگر یکی از شرکا کسبوکار را رها کند. هر چند ممکن است هر یک از طرفین همان موقعی که فعالیت اقتصادی شروع میشود روابطشان بیشتر شود، با این حال، روابط فردی شاید رو به وخامت بگذارد.
(4) «استعفای یکی از طرفین شراکت». شرکا بنا به دلایل بسیار متفاوت از روابط تجاری کنارهگیری میکنند. ممکن است شریک شما تصمیم به حضور در یک فعالیت اقتصادی دیگر بگیرد یا ممکن است بخواهد از جهان متلاطم کارآفرینی پا پس بکشد. استراتژی خروج باید تعریف و مشخص کند که چه اتفاقی میافتد وقتی یک شریک آماده کنارهگیری و استعفا است.
(5) «منازعه بین طرفین شراکت». یکی از بدترین سناریوها برای انحلال یک شراکت تجاری موقعی است که شرکا درگیر یک منازعه متقابل با همدیگر میشوند و تنها راه حل موجود جدا شدن آنها است. این همان زمانی است که هیجانات میتوانند بسیار بالا بروند و ضوابط انحلال پیشاپیش و به جای خود در حد و مرزها تقابل اضافی داشته باشند.
(6) «الحاق یا فروش خود شرکت». چه اتفاقی برای شرکا میافتد وقتی کسبوکار کوچک شما یا به وسیله ادغامشدن با شرکتهای دیگر یا به واسطه فروش بزرگتر میشود؟ استراتژی خروج خبر از این میدهد که چگونه عایدیها تقسیم خواهد شد و چه بر سر منافع هر یک از طرفین شریک میافتد. اینجا مساله بیش از هر چیز بر سر مشخصکردن سهم طرفین است.
(7) «خریدن سهم کل شرکت». چه میشود اگر زمانی در آینده یکی از شرکا به تنهایی آماده خریدن تمام سهام باشد و بخواهد سهم دیگر شرکا را به تنهایی بخرد؟ اگر از همان ابتدا نقشهای بکشید که به خوبی راجع به آن فکر شده باشد و از مبانی حقوقی حرفهای بهره برده باشد، آنگاه میتوانید از یک معامله تجاری راحت و بیدردسر مطمئن باشید.
(8) «آسودگی خاطر». داشتن یک استراتژی خروج که آشکارا تعریف شده و مشخص باشد، کاری بیش از برقراری قواعدی است که بر حسب سناریوهای گوناگون تنها به کار پایاندادن به شراکت میآیند. این نوع استراتژی، درست در هنگام ختم شراکت یا هر خاتمهای بر مراودات کاری مشترک، آسودگی خاطر را به طرفین شراکت میبخشد.
نتیجهگیری: در حالی که ایجاد یک نقشه استراتژی خروج توسط شخص خودتان ممکن است، اما میتوان گفت که پیشنهاد یک وکیل یا هر کسی که در امور مالیاتی خبره است همان پرداخت هزینه لازم برای یک خروج موفق و هموار خواهد بود.