چرا ایران به دایره کشورهای پردرآمد وارد نمی شود؟
به گزارش خبرنگار جماران، دکتر جعفر خیر خواهان مشاور معاونت رفاه اجتماعی وزات تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در نشست هفتگی موسسه دین واقتصاد با موضوع «دام درآمد متوسط، نگاهی به چالش های توسعه ایران»، گفت: «دام درآمد متوسط» حدود 10 سال است که در ادبیات توسعه جهانی خصوصا کشورهای شرق آسیا مطرح شده است. کشورهایی که به تازگی مراحل رشد را طی می کنند نگران هستند که در درآمد متوسط باقی بمانند و نتوانند به سطح درآمد بالا برسند. کشورهایی مانند مالزی، چین، تایلند و سایر کشورها این نگرانی دارند. در مورد ایران نیز تصورمان این بود که به شکل اتومات که در رژیم گذشته رشد و رفاه خوبی داشتیم و پس از انقلاب با مسائلی که پیش آمد، تصور کردیم قرار است همانطور رو به بالا حرکت کنیم. اما در این جلسه می خواهیم ثابت کنیم که چنین قضیه ای می تواند صادق نباشد و ما در این دام گرفتار مانده ایم.
جعفر خیر خواهان شش عنوان اصلی بحث خود را برشمرد و گفت: ابتدا به بررسی «کلیات» می پردازیم و سپس «تعریف دام درآمد متوسط»، سوم «قابلیت ها و امکانات و ظرفیت های ایران»، چهارم «وضعیت ایران، گذشته، حال و آینده»، پنجم «تجربه ایران و مقایسه با ژاپن و کره جنوبی» و نهایتا «نتیجه گیری و پیشنهادات» را بررسی می کنیم. در بخش سوم و چهارم با توجه به قابلیت ها، امکانات، استعداد و ظرفیت هایی که ایران دارد، وضعیت ایران را بررسی می کنیم. هنگامی که به عملکرد ایران و وضعیت اقتصادی، اجتماعی، رفاهی، سیاسی، فرهنگی آن نگاه می کنیم، کارنامه و عملکرد خوبی را شاهد نیستیم و به هر صورت جای تاسف است که ما نتوانستیم از امکانات موجود، به شکل صحیح بهره برداری کنیم.
وی افزود: ایران فرصت های بی نظیر و منحصر به فردی دارد که می تواند خودش را به کشوری در ردیف 10 تا 15 کشورهای قدرتمند جهان برساند؛ اما از فرصت های موجود استفاده نمی شود. این فرصت ها و پنجره ها به سرعت در حال بسته شدن هستند که مهم ترینش می تواند منابع انسانی کشور باشد که پایان ناپذیر است. محور توسعه باید نیروی انسانی عظیم باشد اما از آن استفاده مناسب نمی کنیم و در حال حاضر وابستگی به درآمد نفت و گاز داریم. متاسفانه منتظر هستیم تا منابع نفت و گازمان تمام شود و آن زمان تصمیم صحیح بگیریم.
خیرخواهان «پتانسیل های داخلی خوب ایران» را برشمرد و گفت: نیروی انسانی، سرزمین پهناور، موقعیت جغرافیایی و دسترسی به آبها در شمال و جنوب که این پتانسیل ها می تواند ایران را در منطقه غرب آسیا، به اولین کشور این منطقه برساند. در چشم انداز نیز این تصمیم را داشتیم. قرار بر این بود که به رشد هشت درصد برسیم، که در دورانی درآمد نفت کمک کرد، اما به آن دلیل که استفاده صحیحی نشد، در حال حاضر رشد منفی بی سابقه ای داریم و مشخص نیست که بتوانیم از این رکود بیرون بیاییم یا خیر. به هر حال با آن انتظار و تصوری که داشتیم، نتیجه خیلی غیر قابل تصور بود. این پتانسیل ها را میتوانستیم به فعل درآوریم. به قول یکی از مسئولان، «ما قهرمان از دست دادن فرصت ها هستیم».
وی در توضیح «دام درآمد متوسط» اظهار کرد: کشورها را به سه گروه تقسیم می کنیم، کشورهای کم درآمد یا فقیر، کشورهایی با درآمد متوسط و کشورهای ثروتمند و پردرآمد. این مرز بندی را بانک جهانی و افراد مختلف مشخص کرده اند. برای نمونه اگر درآمد سرانه کشوری از سطحی پایین تر باشد فقیر محسوب می شود و اگر درآمد سرانه میان چهار یا پنج هزار دلار تا 12 هزار دلار باشد متوسط و اگر بالای 12 هزار دلار باشد، پردرآمد هستند. وقتی کشوری می تواند از دام فقر خارج شود و خود را به سطح کشورهایی با درآمد متوسط برساند، اغلب در همان سطح درآمد متوسط باقی می مانند و تعداد محدودی از آنها می توانند به سطح کشورهایی با در آمد بالا برسند.
عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی علت باقی ماندن در سطح درآمد متوسط را توضیح داد و گفت: کشورهای کم درآمد دستمزد های پایین و صنایع قدیمی دارند و بهره بردی پایین است و بلعکس کشورهای با درآمد بالا صنایع پیشرفته و فناوری بالا دارند و محصولات با ارزش افزوده تولید می کنند. کشورهای درآمد متوسط از سوی کشورهای فقیر تحت فشار قرار می گیرند زیرا آنها کالاها را ارزان تر تولید می کنند. برای نمونه فرش ما را کشور های دیگر با دستمزدی بسیار پایین تولید می کنند و ممکن است جای ما را بگیرند و از آن طرف خودمان دانش و سرمایه انسانی با مهارت بالا و پیشرفته را نداریم که خود را به سمت کشور های پیشرفته برسانیم. در نتیجه در این دام باقی می مانیم.
وی با ارائه نظرات گوناگون درباره ی این که چرا کشورها با درآمد متوسط در این دام باقی می مانند، اظهار کرد: ضعف نهادی یکی از دلایل است. به این معنا که در مواردی مانند حکمرانی و مشارکت همگانی و سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه بسیار ضعیف هستند. در ایران نیز به این شکل است. برای نمونه، چهار درصد GDPکره صرف R&D(افزایش سرمایه گذاریدر تحقیق و توسعه) می کند اما در ایران این میزان بیش از نیم درصد نشده است و آن نیم درصد نیز دقیقا مشخص نیست که آیا در صنایع مناسب هزینه می شود یا خیر. در ایران رابطه شفافی میان دولت و محیط کسب و کار و دانشگاهیان وجود ندارد.
خیرخواهان با اشاره به نظرات فردی به نام «اوهنو» گفت: اوهنو چند مرحله برای کشورها در نظر گرفته است. می گوید که کشورها مراحلی را طی می کنند بعد به جایی می رسند که از آنجا بالاتر نمی توانند روند. یعنی یک انرژی و امکانات و فضا و محیط و پیش نیازهایی باید در اختیار باشد که پیشرفت کنند. معمولا خیلی کم وجود دارد و معدود کشورهایی موفق شده اند که پیشرفت کنند. در این 50 سال گذشته تنها حدود 12 کشور توانستند خودشان را از درآمد متوسط به سمت درآمد بالا برسانند. این مراحل عبارتند از:مرحله صفر که اقتصاد معیشتی وابسته به کشاورزی و زمین وجود دارد و مرحله اول که ساخت محصولات ساده و کارخانجات ساده و ابتدایی با سرمایه خارجی وجود دارد که مقداری تکنولوژی را درونی می کنند. مراحل بعدی، مرحله تولید محصولات پیشرفته است. کشورها به راحتی نمی توانند به این مرحله راه پیدا کنند. تعداد کمی از کشورها این توانایی را دارند. برای نمونه در حال حاضر کره جنوبی حتی خودش را به ظرفیت کامل در نوآوری رسانده است؛ مثلا طراحی های جدید گوشی های سامسونگ که مانند اپل در سطح بالا قرار گرفته است.
خیرخواهان خاطرنشان کرد: تا قرن 18 و 19 همه ی کشورها نسبتا فقیر بودند و درآمد سرانه آنها ارقام بسیار پایینی بود. بعد از انقلاب صنعتی عده ای از کشورها توانستند رشد کنند. در بعضی از کشورها نیروی کار فراوان بود و طبق نظریه لوییس، «توسعه اقتصادی با عرضه نامحدود نیروی کار» اتفاق افتاد، که نیروی کار از بخش کشاورزی آزاد شدند و در صنایع مشغول به کار شدند و این چنین توانستند پیشرفت کنند و به سطح درآمد متوسط برسند. اما از یک سطحی به بعد گروهی از این کشورها پیشرفت می کنند و به درآمد بالایی دست پیدا می یابند و گروهی در سطح درآمد متوسط باقی می مانند.
وی افزود: دلایلی مختلفی برای این باقی ماندن در سطح درآمد متوسط وجود دارد. از جمله: تحقیق و توسعه و اقتصاد دانش بنیان در این کشور ها وجود ندارد، نوآوری ندارند و جذب تکنولوژی نمی توانند بکنند، کیفیت عوامل نهادی در این کشورها پایین است، نظام انگیزشی به سمت کارهای مولد و بخش خصوصی نوآور وجود ندارد و محصولاتی که تولید می کنند، اکثرا محصولات ساده و ابتدایی است و از آن دانش و مهارت بالا بی بهره اند. این عوامل سبب می شود که این کشورها در دام درآمد متوسط باقی بمانند.
خیرخواهان در بخش دیگری از سخنان خود به بررسی «فرهنگ گذشته و تمدن بزرگ ایران» پرداخت و گفت: هنگامی که به فرهنگ گذشته و تمدن بزرگ ایران نگاه می کنیم، می بینیم که واقعا کشور متمدن و با سابقه ای بوده ایم. نویسنده انگلیسی به نام «Michael axworthy» در کتاب امپراطوری اندیشه اش نوشته است: «ایران برخلاف امپراطوری های چنگیز که با تیغه شمشیر بر جهان تاثیر گذاشتند، بیش از هر چیز از راه اندیشه ها و آرمان های خود، جهان را تحت تاثیر قرار داده است. ایران یکی از کهن ترین تمدن های جهان است و از ابتدا در رده ی پیچیده ترین و تفکر بر انگیزترین تمدن های جهان بوده است. جنبه هایی از تمدن ایرانی وجود دارد که تقریبا هر انسانی در این سیاره به طریقی آن را لمس کرده است. تمدن ایران دارای ادیان، عوامل نفوذ و جنبش های فکری و ایده هایی بوده است که نه تنها در داخل ایران بلکه در بیرون از ایران و سرتاسر جهان باعث ایجاد تغییرات شده است.» این کتاب مروری تاریخی است از گذشته ایران تا زمان حال است که به عنوان یک شاهد می تواند نشان دهد که ما هم از نظر فکری و هم از نظر حضوری که در دنیا داشتیم، به چه شکلی بوده ایم.
وی افزود: در زمان حال نیز از نظر جمعیتی در دورانی به سر می بریم که به آن پنجره فرصت جمعیتی می گویند. پنجره فرصت جمعیتی به آن معنا است که بیشتر نیروی فعال جامعه، در سنین جوانی و نوجوانی هستند که زاد و ولد اول انقلاب این امکان را به کشورمان داد. اما در کشور ژاپن این روند برعکس پیش می رود. به این معنا که همه سالمند می شوند و تعداد اندکی از افراد باید بتوانند درآمد کسب کنند تا هزینه هایی مانند بهداشت را تامین کنند. این شرایط باعث کاهش رشد می شود. ایران، مانند چاه نفت، فرصتی دارد که این فرصت با توجه به کاهش شدید نرخ بارداری، در چند سال آینده از بین می رود. بنابراین مهم است که از این نیروها استفاده کنیم تا به رشد اقتصادی کشور کمک کنیم.
مشاور معاونت رفاه اجتماعی وزارت رفاه با بررسی «میزان اشتغال در ایران»، گفت: در سن کار در گروه مردان، حدود 50 درصد افراد مشغول به کار هستند اما میزان اشتغال در گروه خانم ها بسیار کم و حدود 15 درصد است. به این معنا که تعداد بسیار کمی از خانم ها جذب بازار کار شده اند و با این اتفاقات اخیر که سفارش می شود که خانم ها بازگردند به کارهای خانه داری و آشپزی، شرایط واقعا خطرناکی برای مملکت ایجاد شده است. ما چگونه از نیروها و امکانت خود غافل می شویم و استفاده نمی کنیم. اگر به میزان اشتغال کشورهای پیشرفته توجه کنیم می بینیم که 80 درصد افراد وارد بازار کار شده اند و میزان زن و مردشان نیز تقریبا برابر است. برای نمونه کشوری مانند کره جمعیتش ممکن است نصف جمعیت ما باشد اما سه برابر کشورما نیروی فعال دارد.
وی به مقایسه 30 کشور دنیا را از نظر شاخص «تولید ناخالص داخلی» پرداخت و گفت: در این مقایسه آمریکا رتبه اول را دارد و رتبه ایران 22 است؛ در حالی که ترکیه در رتبه 17 و عربستان در رتبه 20 قرار دارد. حال اگر این 30 کشور را بر اساس شاخص «میانگین جمعیت و سرزمین» بررسی کنیم، چین رتبه اول و ایران در رتبه دهم قرار می گیرد و ترکیه در رتبه 14 و عربستان به دلیل وسعتی که دارد در رتبه 13 قرار گرفته است. اگر بیاییم از نظر «جمعیت و میزان تحصیلات و سواد» افراد آن کشور بررسی کنیم، ایران 12 و کره جنوبی 11 شده است. پس این امکانات و استعدادهایی است که می توانست برای ایران قابل استفاده باشد. لازم به ذکر است که 30 کشور برتر دنیا بررسی می کنیم و به آن معنا نیست که تمام دنیا مورد بررسی قرار گرفته است.
خیرخواهان اظهار کرد: اگر بر اساس شاخص «مخزن استعدادهایی که استفاده نشده است» کشورها را بررسی کنیم، ایران رتبه اول را کسب کرده است. اگر این بررسی را به دو گروه زنان و مردان تقسیم کنیم در گروه مردان عربستان اول و ایران در رتبه 12 قرار گرفته است. اما در گروه زنان جالب است که وضعیتمان از عربستان نیز بدتر است و رتبه اول را کسب کرده ایم.
وی به مقایسه چهار کشور ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه پرداخت و افزود: با توجه به قابلیت ها و امکانات و ظرفیت های ایران، GDP سرانه (به قیمت دلار ثابت بین المللی 2005) چهار کشور ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه را از حدود سال 1980 تا 2010 مقایسه کرده ایم. در سال 1980 ایران از آن سه کشور بالاتر بود اما بعد از 30 سال از هر سه کشور پایین تر بوده و با کره جنوبی فاصله بسیار زیادی دارد. از این شاخص ها به فراوانی یافت می شود. به مردم می گفتیم که قله های پیشرفت را طی می کنیم و تو مسابقه جلو می رویم اما هنگامی که بررسی می کنیم، میبینیم که ته دره قرار داریم.
وی با توضیح شاخص دیگری به نام «country brand index»، اظهار کرد: این شاخص نشان دهنده این است که در دنیا چقدر این کشور را می شناسند. در این بررسی ایران رتبه 115 را در سال 2012 دارد که این رتبه خوبی نیست. ما از آن طرف به تمدن بزرگ ایران اشاره کردیم اما هنگامی که اسم ایران را برای گردشگران جهان می آوریم، اصلا مشخص نیست که ایران را می شناسند یا با کشور دیگر اشتباه نمی گیرند. جالب است که از نظر جاذبه های گردشگری ایران دهمین کشور است و از نظر میراث فرهنگی پنجمین کشور جهان است.
عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی در بخش دیگری از سخنان خود به مقایسه ایران با کشورهای ژاپن و کره پرداخت و گفت: ایران از 100 قبل، در دوران قاجار ایران با دارالفنون امیرکبیر، تصمیم جدی برای توسعه گرفت و در ژاپن نیز به همین ترتیب و کشور کره نیز از دهه 60 شروع کرد، اما ایران از همراهی کردن با این کشورها نیز ناکام ماند.
وی افزود: ژاپن در سال 1929 خودش را از درآمد پایین به درآمد متوسط پایین و در سال 1968 درآمد خود را به متوسط به بالا برساند که این دوره 39 سال طول کشید و در سال 77 خود را به سطح کشورهای پیشرفته رساند. کره جنوبی در سال 1969 از درآمد پایین به درآمد متوسط پایین رسید و در سال 1988 نیز به درآمد متوسط رو به بالا دست یافت و در سال 1995 نیز به سطح کشورهای پر درآمد رسید. ایران 52 سال است که در سطح درآمد متوسط باقی مانده است. در حال حاضر نیز در سطح درآمد متوسط رو به پایین است. جالب است است که هیچ بحثی در ایران وجود ندارد که چگونه از این دام درآمد متوسط خارج شود.
خیرخواهان با اشاره به «گزارش مجمع جهانی اقتصاد» گفت: این مجمع هر سال گزارشی از رقابت پذیری منتشر می کند که کشور ها را به سه دسته تقسیم می کند. آن سه دسته عبارتند از کشور هایی که رشدشان بر اساس نهاده ها است و آنهایی به سمت بهره بری رفته اند و کشورهایی که به سوی نوآوری رفته اند. ایران در گذار از مرحله اول به مرحله دوم است.
وی در بخش «نتیجه گیری و پیشنهاد» سخنان خود اظهار کرد: کشورهایی که توانستند رشد بالا و پیوسته ای داشته باشند، شاید یکی از مهم ترین عواملش شاخص های حکمرانی و دولت های معتبر و توانمند و خوب باشند که متاسفانه در ایران از این دولت ها محروم بوده ایم. تبعیضات و اجرا نشدن قانون دولت ما را ضعیف کرده است. در حال حاضر در دنیا از نظر مقرراتی که داریم و اجرای مقررات و حاکمیت قانون و کنترل فساد جزو بدترین ها هستیم.
خیرخواهان در بخش پایانی سخنان خود به معرفی دو کتاب در این زمینه پرداخت و افزود: این کتاب ها کمک می کند که به درک و بینش عمیق تری دست یابیم که ریشه مشکلات چه عواملی است. کتاب نخست «ریشه های اقتصادی دیکتاتوری و دکوکراسی» به نویسندگی دارون عجم اوغلو، جیمز رابیسن و کتاب دوم «خشونت و نظم های اجتماعی»، به نویسندگی داگلاس نورث، جان والیسی، باری وینگاست که به شکل تاریخی ثابت می کند که چگونه کشورهای پیشرفته موفق شدند که به درآمد بالا برسند و سایر کشورها چگونه در دام درآمد متوسط باقی مانده اند.