درسهایی که اسلام به اقتصاد ژاپن آموخت
تربیت مدیر و متخصص: امروز در بین جمعیت ۱۳۰ میلیون نفری ژاپن حدود ۱۴ میلیون دانشمند ، مدیر و مهندس وجود دارد یعنی از هر ۹ ژاپنی یک نفر متخصص است. یکی از دلایل امکان تربیت مدیر و متخصص در جامعه ژاپن تحولات اساسی در عرصه آموزش این کشور بوده ، به طوری که ژاپن توانست دهها سال پیش بی سودای را ریشه کن کند. اصلی ترین دلیل اهتمام به این کار هم این بود که آنها دیدند نه زمین مناسب برای کشاورزی دارند و نه معادن غنی ونه ذخایر نفت و گاز وفقط نیروی انسانی دارند. برای همین به این نتیجه رسیدند که تنها امیدشان، مردمشان هستند و شروع کردند برروی مسئله آموزش کار کردند و این آموزش صحیح باعث شد که فرهنگ کارآفرینی و تولید تقویت شود.
چنانچه در تعالیم اسلامی نیز بر تربیت مدیران توانمند و کسانی که توانایی سرپرستی و مدیریت جامعه را داشته باشند تاکید شده است. به طوری که "فضل بن شاذان" از امام رضا (ع) نقل می کند که در مطالعه احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را مدیریت نماید. در واقع تغییرات اساسی در نظام آموزشی ژاپن بر مبنای آموزش نیروی انسانی متخصص باعث شد که بعد از سال ها ژاپن از لحاظ نیروی انسانی متخصص به کشورها و قدرت های دیگر نیازمند نباشد کما اینکه این آموزش صرفا در حوزه علمی اتفاق نیفتاد و با ایجاد نوعی میهن دوستی و عرق ملی به قول ما ایرانی ها علاوه بر تخصص، مدیران ژاپنی به تعهد در قبال مسائل ملی نیز رسیدند که در ادامه به این مسئله بیشتر خواهم پرداخت.
فرهنگ کار وتوسعه: در فرهنگ اسلامی آیات و روایات بسیارفراوانی در مورد کار و ارزش و فرهنگ کار وجود دارد ؛ به گونه ای در آیه۷۳ سوره قصص خداوند در حالی شب را زمانی برای آرامش دانسته که روز را زمانی برای کسب روزی حلال و پرداختن به کار و تلاش معرفی می کند. امروزه بیش از ۲۴ در صد از تولید جهانی به ژاپن تعلق دارد . کشور ژاپن توانست بعد از جنگ جهانی دوم شرایطی را ایجاد کند که فرهنگ کار کردن به عنوان یک افتخار و فضیلت اخلاقی در جامعه محسوب شود به طوری که در فرهنگ ژاپن کسی که درس خوان تر و موفق تر است باید زحمت بیشتری بکشد و مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرد.
این تعهد دقیقا منطبق با فرهنگ اسلامی و در تضاد با فرهنگ موجود در کشورهایی مانند ایران است ؛ به طوری که از قدیم در فرهنگ ما ایرانی ها وجود داشته که بزرگترها به فرزندان خود می گفتند : درس بخوانید تا کارگر نشوید! یعنی درس خواندن و داشتن تحصیلات عالیه مترادف با مدیر شدن، رئیس شدن و پا روی پا انداختن و... بوده در حالیکه در ژاپن مدیران کارخانجات صنعتی دوشادوش کارگران آن کارخانه ها کار می کنند و به این وسیله همکاران خود را نیز به کار کردن تشویق می کنند.
مطالعه کتب ترجمه ای در اقتصاد ژاپن نشان میدهد در بنگاه های صنعتی ژاپن مدیران ادعا نمی کنند که همه کارها را فقط خودشان بلدند تا کارگرها نیز بتوانند به راحتی نظر بدهند . اگر کسی پیشنهادی برای تسهیل در کار و افزایش بهره وری ارائه دهد با او آنقدر خوب برخورد می شود که شخص مرتبا به دنبال ارائه نظر در جهت ارتقای کارش است که این مسئله علاوه بر فرهنگ کار به بحث آموزش نیز ارتباط نزدیکی دارد.
چند سال پیش در مقاله ای که به نقل از یک امریکایی که به ژاپن سفر کرده بود میخواندم" جوانی را در حال تمییز کردن یک ماشین با جدیت و حرارت خاصی دیدم ؛ با اینکه هوا به شدت سرد بود دیدن فردی که با این جدیت در حال تمییز کردن خودرویش است مرا بسیار متعجب کرد، جوان پس از تمییز کردن ماشین راه خود را گرفت وچند متر آن طرف تر در ایستگاه اتوبوس ایستاد." مدیر آمریکایی ادامه می دهد" وقتی این صحنه را دیدم در کمال تعجب به سمت جوان ژاپنی رفتم تا علت این کار را از او جویا شوم. اوگفت: من کارگر کارخانه ای هستم که این ماشین از تولیدات آن است دلم نمی خواهد اتومبیلی را که ما ساخته ایم کثیف و نامرتب جلوه کند!"
در واقع بالا بردن جایگاه کار و فرهنگ تولید در کشور ژاپن به گونه ای است که نه تنها هیچ کس از "کارگری" خجالت نمی کشد بلکه کارکردن را یک افتخار برای خود و نوعی جهاد برای جامعه خود می داند چنانکه در سیره پیامبر گرامی اسلام نیز مشاهده می شود که هنگام بازگشت از جنگ ، وقتی سعد انصاری یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت می آیند وهنگامی که رسول خدا با او دست می دهند و دلیل زبری و خشونت دست های او را می پرسند و وقتی سعد در پاسخ به پیامبر کار با بیل و طناب برای امرار معاش خود و خانواده اش را دلیل زبری دستانش می داند ، پیامبر دست او را می بوسد و می فرماید: "این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد."
اقتصاد اخلاق مدار: اصولا نظارت بر امور گوناگون باعث افزایش کیفیت و کارآیی کار می شود. در اقتصاد دینی علاوه بر آن نظارت بیرونی که در همه کشور ها و سیستم های اقتصادی کم و بیش وجود دارد یک نظارت درونی بر مبنای اعتقاد به معاد نیز علاوه بر نظارت بیرونی وجود دارد. اقتصاد دو بخش اخلاقی یا فنی یا به عبارتی دنیوی و معنوی دارد که اصولا یکی از دلایل سقوط اقتصادهای لیبرال را می توان همین فاصله گرفتن از اخلاق دانست به طوری که در چنین اقتصاد هایی منافع فردی به منافع اجتماعی وعمومی ارجحیت دارد تا آنجا که رئیس فدرال رزرو نیز یکی از دلایل بحران های مالی بین المللی را انباشت ناعادلانه ثروت های رانتی در دست افرادی معدود می داند. اما با وجود احکام واجبی از قبیل زکات و خمس و همچنین احکام مستحب و توصیه شده ای مانند انفاق و صدقه می توان بر این نکته تاکید داشت که اسلام طرفدار عدم انباشت ثروت در دست عده معدودی می باشد . کما اینکه اسلام اصولا بر اساس آیات و روایات مستند با شرایطی که موجبات رانت را نیز ایجاد می کند به شدت مخالف است.
در اینجا شباهتی که میان اقتصاد ژاپن ومبانی اقتصاد اسلامی وجود دارد تحقق رفتارهای عدالت گرایانه است. رئیس شورای نظام مالی دولت ژاپن با اشاره به اینکه صندوق های سرمایه گذاری امانی ژاپن شبیه به صندوق های قرض الحسنه اسلامی است می گوید: "در اقتصاد ژاپن توزیع درآمدها به صورت عادلانه است و اختلاف فاحشی در میان دهک های مختلف جامعه وجود ندارد. پروفسور نااویوکی یوشینو با اشاره به اینکه منافع اجتماعی برای ژاپنی ها بسیار مهم است و این موضوع از اصول مهم اسلام نیز به شمار می رود می گوید: "اقتصاد ژاپن گروه محور است در حالیکه بسیاری از کشورهای غربی اقتصاد مبتنی بر فرد محوری را شاهد هستیم ، شاید التزام به مبانی اقتصادی اسلام یکی از دلایلی باشد که امروزه ژاپن را با در اختیار داشتن فقط ۰.۳ درصد از سطح کره زمین یکی از اقتصادهای برتر جهان قرار داده است.
حال باید به این نکته توجه داشته باشیم که چرا در کشوری مانند ژاپن که مسلمان نیستند فرامین اسلامی در حوزه اقتصاد اینقدر به طور منظم عملیاتی میشود و