برای آنکه مفهوم و ابعاد حکمرانی خوب بهتر روشن شود، مناسب است شاخصهای آن را مرور کنیم. البته این شاخصها در متون مختلف، هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ نام، متفاوت ذکر شده است. ما در اینجا میکوشیم به حاصل نتیجة آنها اشاره کنیم.
براساس سندی که در سال 2006 بانک جهانی توسط کافمن،[1] کری[2] و ماسترازی[3] انتشار داده، حکمرانی خوب شش شاخص دارد. نویسندگان در ابتدای این گزارش اشاره میکنند که شاخصها نسبت به قبل تغییری نکرده و همانهایی است که در گزارشها و اسناد قبلی نیز مطرح بوده است. [4] این شاخصها و توضیح اجمالی آنها در پی میآید.
1- پاسخگویی و حق اظهار نظر [5]
مقصود از این شاخص میزان مشارکت شهروندان در انتخاب دولت و نظام سیاسی است. این شاخص همچنین بیانگر میزان آزادی بیان، آزادی احزاب و تشکلها و اجتماعات، و آزادی رسانههای جمعی است. براساس این شاخص هرچه مردم در یک جامعه نقش بیشتری در تعیین زمامداران و هیئت حاکمه داشته باشند، حضور و نقش احزاب و تشکلها و انجمنها و نظایر آنها در جامعه بیشتر باشد، و رسانههای جمعی و افراد مختلف بتوانند آزادانه فعالیت و نظر خود را بیان کنند، نشاندهندة وضعیت بهتری از حکمرانی خوب است.
2- ثبات سیاسی و نبود خشونت [6]
این شاخص بیانگر آن است که چه میزان احتمال دارد یک حکومت و نظام سیاسی از راههای غیرقانونی یا ابزارهای خشونتآمیز در معرض بیثباتی و سرنگونی و براندازی باشد. در اینجا عواملی همچون تروریسم و خشونتهای سیاسی مدنظر هستند. براساس این شاخص، هرچه احتمال نبودن ثبات سیاسی در یک کشور بیشتر باشد نشاندهندة حکمرانی ضعیف است و هرچه کشوری از ثبات سیاسی بیشتری برخوردار باشد، در زمینة حکمرانی خوب امتیاز بالاتری را کسب میکند.
3- اثربخشی دولت [7]
در این شاخص، کیفیت خدمات عمومی، خدمات شهروندی و میزان استقلال آنها از فشارهای سیاسی مدنظر است. همچنین کیفیت تدوین و اجرای خطمشیهای عمومی و دولتی، و میزان تعهدی که دولت در برابر این سیاستها دارد در این شاخص در کانون ارزیابی قرار میگیرد. در نتیجه هرچه کیفیت خدمات عمومی و شهروندی بهتر باشد و خطمشیهای عمومی به دور از جنجالها و خط و ربطهای سیاسی وضع و اجرا شوند و تعهد نظام سیاسی در قبال آنها بیشتر باشد، بیانگر وضعیت بهتری در حکمرانی خوب است.
4- کیفیت تنظیمکنندگی [8]
منظور از این شاخص، توانمندی دولت در تدوین و اجرای سیاستها و مقررات و نظاماتی است که سبب گسترش نفوذ و دامنة فعالیتهای بخش خصوصی میشود. هرچه دولت بتواند با تدوین و اجرای سیاستها و نظامات مختلف، موجبات توسعة فعالیتهای بخش خصوصی و اثرگذاری بیشتر آن بر ادارة جامعه را فراهم آورد، شاهد سطح بالاتری از حکمرانی خواهیم بود.
5- حاکمیت قانون [9]
اینکه تا چه میزان قوانین در یک جامعه واقعیاند و میتوان به اجرای آنها اطمینان داشت با این شاخص ارزیابی میشود. در این شاخص به ویژه کیفیت اجرای قراردادها، عملکرد پلیس و محاکم قضایی، و همچنین میزان احتمال جرم و خشونت در یک جامعه مدنظر است. اگر پس از انعقاد یک قرارداد نتوان چندان به اجرای آن امید داشت و جرم و تخلف به سبب عملکرد ضعیف پلیس و محاکم قضایی قابل پیگیری نباشد نشاندهندة وجود حکمرانی ضعیف در یک کشور است.