در بسیاری از کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه طی چند دهه اخیر توجه خاصی به موضوع کارآفرینی و کارآفرینان شده است. دلیل توجه به موضوع، نقض مهم، مثبت و سازنده کارآفرینان در توسعه اقتصادی و اجتماعی، بهرهبرداری از این انرژی و نیروی بالقوه در مقابله با مسائل و چالشهایی نظیر تورم، رکور و به خصوص بیکاری بوده است. یکی از راه حلها، آموزش نیروی انسانی و ارزیابی دورههای آموزشی آنان است. همچنین، برای بهبود و ارتقای آموزش کارآفرینان لازم است از نظام آموزشی صحیح و هماهنگ با دانش روز بهره جست. کارآفرینان به تغییر به عنوان یک پدیده معمولی مینگرند، همیشه در جستجوی آن هستند، به آن واکنش نشان میدهند و از آن به عنوان یک فرصت استفاده میکنند(Dunphy et al., 1994). کارآفرینان در رأس کسب و کارها قرار میگیرند، در جستجوی فرصتها هستند و خلاقیت نیز ابزاری برای موفقیت آنها تلقی میشود. هرچند انگارهپردازی درباره ارزیابی آموزشی طی چند دهه گذشته تحول چشمگیری داشته است، استفاده از ارزیابی در فعالیتهای آموزشی به اندازه خود فعالیتهای آموزشی قدمت دارد، اما بهکار گیرفتن ارزیابی آموزشی به عنوان بازخوردی برای بهبود فعالیتهای آموزشی امری نسبتاً جدید است(Bazargan, 2002).
یکی از اهداف آموزش و ترویج کارآفرینی تحریک انگیزهها در افرادی است که خصوصیات کارآفرینانه دارند. شناخت این افراد از تواناییهای خود و آگاهی دادن در این زمینه و برانگیختن آنها از اصلیترین وظایف آموزش کارآفرینی است. تحریک انگیزههایی از قبیل میل به کسب ثروتٍ توفیقطلبی، استقلالطلبی، تمایل به ساختن چیزی نو، قبول نداشتن شیوههای موجود، قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی که لیاقتش را ندارد و نظایر آن موجب میشود که فرد در مسیر کارآفرین شدن قرار گیرد(Aghajani and Khodabakhshi, 2008).