معرفی تکنیک اسکمپر (SCAMPER)
تفکرِ خلاق برای رسیدن به ایدههای جدید و راهحلهای تازه، از رموز موفقیت در هر کسبوکاری است. یکی از تکنیکهای مفید و کاربردی برای دستیابی به تفکر خلاق، تکنیک اسکمپر است که در آن، پرسشهای متفاوتی از خود میپرسیم و از زوایای گوناگونی، مسئلهی مورد نظر را بررسی میکنیم تا در نهایت، به ایدههای تازهای برسیم. این پرسشها موجب میشوند که به شکل دیگری در مورد مسئلهای که با آن روبرو هستیم بیندیشیم و در پایان، به راهحلهایی نوآورانه برسیم. در مقالهی پیش رو، به شرح تکنیک اسکمپر و پرسشهای مورد استفاده در آن میپردازیم. گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست.
هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید. تفکر خلاق و حل مسئله، اجزای اساسی فرایند طراحی برای تبدیل ایدهها به نوآوری و شکستنِ موانع موجود بر سر راه خلاقیت هستند.
یکی از روشهای موفقِ استفاده شده در تفکر خلاق، تکنیک اسکمپر (SCAMPER) است.
با وجود تکنیکهای مختلفِ موجود برای تفکر خلاق و حل مسئله، از قبیلِ طوفانِ فکریِ معکوس (reversed brainstorming)، مدل تفکر هورسون (Hurson’s thinking model)، شش کلاه تفکر انتقادی (six hats of critical thinking) و بازیِ جدیِ لِگو (Lego Serious Play)، تکنیک اسکمپر یکی از سادهترین و کوتاهترین روشها به شمار میرود. تکنیک اسکمپر، تنها بر این ایده استوار است که هر چیزی که تازه به نظر میرسد، در واقع نسخهی اصلاحشدهای از چیزهای قدیمی موجود در اطراف ماست یا به گفتهی آمبروز بیِرس (Ambrose Bierce): «هیچ چیز تازهای در جهان وجود ندارد، فقط چیزهای قدیمی بسیار زیادی وجود دارند که هنوز آنها را نمیشناسیم».
تکنیک اسکمپر چیست و چه فوایدی دارد؟
اسکمپر روشی برای ایده پردازی است که توسط باب اِبری (Bob Eberie) طراحی شده و قدرت اراده را در ایده پردازی به عنوان محرک اصلی در نظر میگیرد. در واقع این روش، چک لیست شناخته شدهای را شامل میشود که به فرد کمک میکند ایدههایش را برای بهبود محصولات موجود یا تولید یک محصول کاملا جدید ثبت کند. چکلیست تکنیک اسکمپر موارد زیر را در بر میگیرد:
- حرف S که از کلمهی substitution به معنی جانشینسازی گرفته شده است.
- حرف C که از کلمه combine به معنی ترکیب کردن آمده است.
- حرف A که از کلمهی adapt به معنیِ سازگاری و تعدیل کردن میآید.
- حرف M که به کلمهی magnify به معنی بزرگ سازی اشاره دارد.
- حرف P که از کلمهی put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد وام گرفته شده است.
- حرف E که از کلمهی elimination به معنی حذف کردن گرفته شده است.
- حرف R که از کلمهی reverse به معنی معکوسسازی میآید.
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم.
پرسشهای مطرح شده در طول این قسمت، عبارتند از:
- کدام بخش از فرایند را میتوان جایگزین کرد بدون آنکه بر کل پروژه تأثیر بگذارد؟
- چه کسی یا چه چیزی را میتوان جایگزین کرد بدون آنکه بر فرایند تأثیر بگذارد ؟
- کدام بخش از فرایند را میتوان با گزینههای بهتری جایگزین کرد؟
- آیا میتوان زمان یا مکان پروژه را جایگزین کرد؟
- اگر بخشی از پروژه را با بخش دیگری جایگزین کنیم، چه رخ خواهد داد؟
- این محصول را در چه جای دیگری میتوان فروخت؟
- آیا میتوانیم از جایگزین دیگری به جای X استفاده کنیم؟
- آیا میتوانیم دستگاه موجود را با دستگاه بهتری جایگزین کنیم؟
- آیا میتوانیم فرایند موجود را با فرایند مشابهی جایگزین کنیم؟
هدف در تکنیک جایگزینی، ارائهی راهحلهای جایگزینی برای تصمیمگیرندگان است تا بتوانند به منظور رسیدن به اقدام نهایی، راهحلهای متفاوت را ارزیابی نمایند.
این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم. اولین کسی که سؤالات استفاده شده در تکنیک اسکمپر را ابداع کرد، همان الکس آزبورنی (Alex Osborn) بود که به اعتقاد خیلیها مبتکر و مبدع طوفان فکری هم هست.
اما کسی که این سوالات را در چند دسته مرتب کرد و کلمهی اسکمپر را ساخت، مدیر مدرسه و نویسندهای به نام باب ابرل (Bob Eberle) بود.