مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

اشاره: بارها دیده ایم که جوانی با انرژی مضاعف و سرمایه ای محدود و ایده ای بدیع، کسب و کاری را شروع کرده است؛ ولی در میانه راه با تحمل فشارهای بسیار دست از حرکت کشیده است. کارآفرینی در کشور با چالش هایی جدی روبرو است. مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی طی گزارشی پژوهشی، به بخش عمده ای از این دلایل اشاره کرده است. مرور و تامل بر این گزارش، هم برای آن دسته از کسانی که قصد ورود به عرصه کارآفرینی را دارند و یا وارد این عرصه شده اند و نیز برای دولتمردانی که در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با این مقوله مهم اقتصادی و اجتماعی هستند لازم است.


در گزارش دفتر مطالعات محیط کسب و کار مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی آمده است:

کسب‌وکارهای نوپا نقشی اساسی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشورها دارند. با این‌حال نرخ شکست این‌گونه کسب‌وکارها بالا است و به‌تبع آن هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی، روحی-روانی و جسمانی- فیزیولوژیک زیادی را به کارآفرینان و سایر افراد جامعه تحمیل می‌شود. از‌این‌رو، شناسایی دلایل این شکست‌ها، موضوع مهمی است. عوامل شکست اغلب کسب‌وکارها، تقریباً مشابه و قابل شناسایی هستند. پژوهشی با روش تحقیق روایتی و با تکنیک مصاحبه‌های عمیق و هدفمند، به روایات زندگی کاری ۱۰ کارآفرین باتجربه که در سابقه کاری خود تجربه شکست‌های گوناگونی را داشته‌اند، پرداخته و روایات را در قالب چهار بخش ریشه‌های شکست، پیامدهای شکست، اقدامات انجام شده و آموخته‌های کارآفرینان از تجربه شکست به شرح زیر طبقه‌بندی کرده است.

 

۱. ریشه های شکست
- نداشتن دانش، تجربه، و مهارت‌های مورد نیاز کارآفرینی و ضعف در اجرا
- ضعف بازاریابی: ضعف تحقیقات بازار و عدم تشخیص نیاز، ناتوانی در پیش‌بینی ریسک‌ها و تهدیدهای رقبا، نوآوری افراطی و نامتناسب با بازار، ...
- مشکلات ناشی از شراکت نامناسب: نداشتن دقت مناسب در انتخاب شرکا، یکسان بودن تخصص شرکا، داشتن تعارف زیاد و عدم ابراز مخالفت‌ها و دخالت دوستی‌ها در شراکت
- پیش بینی نکردن راه های جایگزین و انعطاف پذیری پایین
- مشکلات مالی
- اصرار بر خطا و وابستگی به مسیر خطا
- نامساعد بودن محیط کسب و کار

۲. پیامدهای شکست
- مشکلات اقتصادی
- مشکلات روحی و روانی
- مشکلات جسمانی و فیزیولوژیک
- مشکلات اجتماعی
- هزینه فرصت از دست رفته

 

۳. اقدامات انجام شده
- تشخیص و پذیرش مشکل
- تلاش برای تشخیص دلایل و ریشه های مشکل
- تلاش برای اصلاح خطا و جلوگیری از شکست
- جلوگیری از تبدیل شکست به بحران
- تلاش برای جلوگیری از تکرار خطا در آینده

 

۴. آموخته ها
- احتیاط و دقت بیشتر
- فراگرفتن اصول شراکت
- کسب دانش و تجربه و ارتباطات جدید
- افزایش مهارت های کارآفرینانه
- تغییر روش
- پیش بینی سناریوها و راه های جایگزین

 

در ادامه، توصیه‌های سیاستی برآمده از ریشه‌های شکست کارآفرینان ایرانی که در پژوهش مذکور مورد مطالعه قرار گرفته، آمده است که تامل بر آنها موکدا به دولتمردان ذیربط توصیه می شود.

 

۱. نداشتن دانش، تجربه و مهارت‌های مورد نیاز کارآفرینی و ضعف در اجرا
برگزاری دوره‌های آموزشی، کارگاه‌های عملی و برقراری امکان دسترسی کارآفرینان به مشاوره‌های تخصصی در قالب کلینیک‌های کسب‌وکار و یا مراکز مشاوره کسب‌وکار که در این مراکز می‌توان از کارآفرینان برجسته در کنار اساتید دانشگاهی حوزه‌های مدیریت، اقتصاد و کارآفرینی برای حل کردن مشکلات کسب‌وکارها بهره گرفت؛ راه حلی برای این مشکل است. بر این اساس پیشنهاد می‌گردد چنین مراکزی در نزدیکی دانشگاه‌ها و یا درون پارک‌های علم و فناوری دانشگاهی کشور ایجاد و مراکز موجود تقویت گردند. البته برای حضور مؤثر اساتید و کارآفرینان در این مراکز باید مشوق‌های انگیزشی لازم در نظر گرفته شود.

 

۲. ضعف بازاریابی
راه حل این مشکل را باید در تقویت آموزش جست. دو پیشنهاد زیر در این باره کمک کار است:
ـ برگزاری کارگاه‌های آموزشی و دوره‌های مشاوره بازاریابی در قالب مراکز پیشنهادی بند فوق الذکر.
ـ برگزاری بازدیدهای دوره‌ای برای مدیران و کارآفرینان از کسب‌وکارهای موفق داخلی و بین‌المللی با هدف آشنایی با شیوه‌های بازاریابی آنان

 

۳. مشکلات ناشی از شراکت نامناسب
متأسفانه این مشکل ریشه در ضعف فرهنگی جامعه ما و عدم تمرین و یادگیری کار تیمی داشته و به‌سادگی قابل حل نمی‌باشد. راه‌حل چنین معضلی در اصلاح آموزش‌های دوره کودکی افراد در مهد کودک‌ها و مدارس ابتدایی نهفته است. جایی که باید سعی شود موفقیت افراد را در گروی کار گروهی آنان قرار داد و نه در گروی رقابت. برای این کار شیوه تدریس و امتحان گرفتن از کودکان باید تغییر کرده، امتحان‌ها به‌صورت گروهی برگزار شده و نمره هم به کل گروه تعلق گیرد. در این‌صورت تنها کسی می‌تواند نمره بالایی کسب کند که کار گروهی قوی‌تری داشته و به‌جای رقابت با سایر کودکان، به همکاری با آنان توجه کند. علاوه بر آموزش کار تیمی، کودکان باید رک‌گویی و پرهیز از تعارفات زیاد در مناسبات کاری و تعاملات اجتماعی را بیاموزند. همچنین اتکای افراد به روابط دوستانه و خویشاوندی در شراکت می‌تواند ناشی از پیشرفته نبودن قانون تجارت در ایران باشد که اصلاح این قانون بستر مناسبی را برای رفع چنین مشکلی فراهم خواهد کرد.

 

۴. پیش بینی نکردن راه های جایگزین و انعطاف پذیری پایین
حل این مشکل در گروی تجربه‌اندوزی افراد است؛ هرچند که می‌توان با ایجاد شبکه‌های اجتماعی تخصصی در صنایع مختلف و برقراری ارتباط نزدیک‌تر بین کارآفرینان و صاحبان صنایع و به اشتراک‌گذاری تجارب بین آنها این روند را تسریع کرد. در ضمن نقش مشاوران کسب‌وکار نیز در این میان درخور توجه است.

 

۵. مشکلات مالی
با اینکه کمبود سرمایه و نقدینگی مشکل همیشگی همه کسب‌وکارهای نوپا تلقی می‌شود، با این‌حال تقویت سرمایه‌گذاران تخصصی همچون ونچر کپیتال‌ها در کشور و برقراری نوعی ارتباط نظام‌مند بین آنها و کسب‌وکارهای نوپا، به‌ویژه کسب‌وکارهای دانشگاهی و دانش‌بنیان می‌تواند نویدبخش تحولات شگرفی در آینده نزدیک باشد.

 

۶. اصرار بر خطا و وابستگی به مسیر خطا
بسیاری از شرکت‌ها در فعالیت‌های خود دچار خطا شده و پس از تشخیص نشانه‌های اولیه مشکل، حاضر به قبول آن نیستند و تا جایی ادامه می‌دهند که در برخی موارد، بحران به انحلال کامل شرکت می‌انجامد. متأسفانه این معضل نیز ریشه در ضعف‌های فرهنگی و سطح دانش عمومی جامعه ما دارد. مطالعات عمیق تاریخی نشان می‌دهد که چنین مشکلی همواره در همه سطوح مدیریت ما به چشم می‌خورد و به‌نظر نمی‌رسد که بجز همت گماشتن به ارتقای دانش و فهم عمومی جامعه، آن هم در بلندمدت بتوان راه‌حلی میانبر برای چنین مشکلاتی به‌دست آورد.

 

۷. نامساعد بودن محیط کسب‌وکار
مشکلات ناشی از نامساعد بودن محیط کسب‌وکار مانند تغییر سیاست‌های دولت و به‌کارگیری سیاست‌های سلیقه‌ای، بی‌ثباتی مدیران و کارفرمایان دولتی، وجود قوانین نامناسب و غیرحمایتی، عدم اطمینان محیطی، نامناسب بودن بازار، بهره بالای وام‌های بانکی و... باید توسط دولتمردان مرتفع شود.