خواندن ذهن دیگران
درحالیکه تلهپاتی یک ابرقدرت است، خواندن ذهن در حقیقت مهارتی است که میتوان آن را آموخت. از پیشبینی نیازهای مشتری تا نحوهی نزدیک شدن به رئیس. ایجاد و پرورش یک شهود درونی در مورد اینکه ارزشهای دیگران چیست، میتواند به شما کمک کند تا در یک رابطه به پیش بروید. افراد تیزبین و دارای ادراک بالا همیشه در زندگی و کار موفق هستند. باهوشترین فرد نیستند بلکه افرادی هستند که با دیگران ارتباط برقرار میکنند و EQ (هوش هیجانی) بالاتری دارند.
افراد در مورد افکار خود همیشه علائمی ارسال میکنند. با تمرین میتوان از آنها آگاه شد. وقتی علائمی دریافت کنید که نشان دهد فرد با شما همفکر نیست، اینها سرنخهایی هستند که به شما نشان میدهند باید عقبنشینی کنید و مسیر خود را تغییر دهید. وقت آن است که مکالمه یا روش خود را عوض کنید.
۵ روش برای خواندن ذهن دیگران ( یا حداقل یک حدس نزدیک به واقعیت) وجود دارد و باعث میشود ارتباطات کسبوکاری بهتری بسازید:
۱- به تفاوت نسلها توجه کنید.
اطلاع از نسل یک شخص میتواند به شما بینشی در مورد طرز فکر او بدهد. هر نسلی دید خاصی به زندگی دارد. تفاوت نسلها سحرآمیز است. نسل هزاره (نسل Y) غالباً پشت کامپیوترهایشان مخفی میشوند و افکار خود را بهوسیلهی شبکههای اجتماعی و وبلاگها بیان میکنند. آنها ارزشی برای ارتباطات رودررو قائل نیستند. از سوی دیگر بومرها (نسل انفجار جمعیت) دوست دارند بهطور حضوری با یک نفر صحبت کنند.
دانستن نسل یک شخص به شما کمک میکند بهترین روش نزدیک شدن به او را بفهمید و بهتر با او ارتباط برقرار کنید. اگر میخواهید با شخصی از نسل هزاره معاملهای داشته باشید نیازی نیست با او در یک میزگرد حضوری صحبت کنید. او یک ارائه اینترنتی را ترجیح میدهد. برای بومرها باید بیشتر هزینه کنید و جلسه حضوری ترتیب دهید.
هر نسلی ارزشهای متفاوتی دارد. نسل هزاره به دنبال نتایج سریع است. وقتی با آنها صحبت میکنید در مورد فرآیندهای اثباتشده و سریع حرف بزنید. بومرها محافظهکار هستند. وقتی با آنها حرف میزنید آرام پیش بروید و از چیزهایی مثل امنیت و خطر حرف بزنید.
۲- شناخت مشکلات و نیازها
راه دیگری برای فهمیدن افکار یک شخص، یافتن مشکلات و نیازهای آنهاست؛ که با پرسیدن سؤالات درست میتوان به آنها پی برد.
برای ایجاد یک پیوند شخصی باید بدانید برای فرد مقابل چه چیزهایی اهمیت دارد. چه چیزهایی هیجان و احساسات آنها را تحریک میکند؟ منطقهی امن آنها کجاست؟ شما باید دو گوش بزرگ و دهانی کوچک داشته باشید. از مکالمات از پیش آمادهشده صرفنظر کنید و بهعنوان یک بحث و گفتگو وارد رابطه شوید. سؤالاتی با پایان باز بپرسید که فرد بتواند تواناییها و چالشهایش را در پاسخ بیان کند. داستانهایی از کارهایی که برای دیگران انجام دادهاید بگویید، غالباً افراد تأیید خواهند کرد که مسائل مشابه آنها داشتهاند که این به شما کمک میکند بفهمید چه نیازهایی دارند.
۳- شخصیتها را در نظر بگیرید.
مشاهده و توجه به ویژگیهای شخصیتی به شما کمک میکند بفهمید شخص مقابل چطور فردی است و چه چیزی برای او مهم است. با توجه کردن به خصوصیات و سبک بیان شخص به دنبال سرنخهایی برای پی بردن به شخصیت فرد بگردید. برای مثال فردی که شخصیت سلطهگر دارد، خیلی محکم دست میدهد. افراد شوخطبع در صحبتهایشان کنایه دیده میشود. با استفاده از چنین سرنخهایی ارزشها و رویکردها را تعیین کنید.
۴- به ارتباط غیرکلامی توجه کنید.
رفتار غیرکلامی نیز مهم است. به نشانههای زبان بدن توجه کنید. اگر شخصی به جلو تکیه کرد، نشان از اشتیاق اوست. اگر به عقب تکیه کرد، پایین را نگاه کرد یا روی خود را برمیگرداند، احتمالاً جذب و علاقهمند صحبتهای شما نشده است. اگر وقتی حرف میزنید به شما نگاه میکند و به شما نزدیک میشود، موارد ارزشمندی در صحبتهای شما یافته است.
۵- شنونده خوبی باشد.
به همان اندازه که باید به چیزهایی که نمیگوید (زبان بدن) گوش دهید به چیزهایی که میگوید هم باید گوش دهید. صدای پرشور و اشتیاق کاملاً مشخص است. اگرچه تشخیص پشت تلفن سخت است. همچنین وقتی بیمیل و سرخورده باشد، میتوان از نحوه صحبت کردنش به آن پی برد. یا تن صدا تغییر میکند یا آهی خواهید شنید. باید گوشهای خود را برای شنیدن صداهای ظریف تقویت کنید.
هر موضوع حیاتی و مهم که احساسات و هیجاناتی همراه دارد نباید با ایمیل بیان شود. از تلفن استفاده کنید. ایمیل برای انتقال مفاهیم و احساساتی که فراسوی کلمات هستند، اصلاً مناسب نیستند. ایمیل مانع بزرگی برای ادراک است.
منبع : http://www.fastcompany.com/3049746/know-it-all/five-ways-to-read-someones-mind/ | ترجمه : محمد یوسفی ، مدیران ایران