تاثیر سالمندی جمعیت بر اقتصاد
یکی از دستاوردهای بزرگ در قرن بیستم افزایش چشمگیر امید به زندگی و طول عمر انسان است. برای مثال، امید به زندگی در ایالاتمتحده از ۴۵ سال در سال ۱۹۰۲ به ۷۵.۷ سال در سال ۲۰۰۴ افزایش یافته است. با این حال، افزایش امید به زندگی به همراه کاهش در نرخ زاد و ولد موجب شده است عده بسیاری در مورد هزینههای پیری جمعیت نگران شوند. ما غالبا، هشدارهایی در مورد «بمب ساعتی جمعیتی» و ترس نسلهای آینده که با تعداد روزافزون کارگران بازنشسته و تعهدات بازنشستگی آنها روبهرو خواهند شد میشنویم.
آیا صحیح است که نگران پیری جمعیت باشیم؟
در درجه اول، در انگلستان، نسبت افراد در سن کار به افراد بالای ۶۵ سال از 7/3 به یک در سال ۱۹۹۹ میتواند به 1/2 به یک در سال 2040 سقوط کند. این امر نشاندهنده یک افزایش بزرگ در نسبت وابستگی و در نتیجه دلیلی برای نگرانی در مورد مخارج فعلی تعهدات بازنشستگی است که بار مسوولیت بیشتری را بر دوش تعداد در حال کاهش نیروی کار تحمیل میکند.
با این حال، دیگران استدلال میکنند که انجام محاسبات بر مبنای سن بازنشستگی ثابت ۶۵ سال اشتباه است. اگر امید به زندگی به طور چشمگیری افزایش یابد، انتظار میرود که یک خط مشی معقول، مقداری افزایش به سن بازنشستگی را اجازه دهد؛ به عنوان مثال، اعمال همان درصد افزایش امید به زندگی به طول دوران بازنشستگی. در حال حاضر دولت بریتانیا در حال انجام مراحل آزمایشی به منظور بالابردن سن بازنشستگی و افزایش پانسیونهای بخش خصوصی است. این قبیل سیاستها پیری جمعیت را قابلکنترلتر ساخته و از آن پس میتواند آن را به چیزی تبدیل کند که به جای ترس موجب خرسندی ما شود.
تاثیرات اصلی سالمندی جمعیت
۱- اگر امید به زندگی افزایش و سن بازنشستگی ثابت باقی بماند، موجب افزایش در نسبت وابستگی خواهد شد و افراد بیشتری خواستار مزایای بازنشستگی شده و افراد کمتری کار کرده و حق و بیمه و مالیات بر درآمد پرداخت خواهند کرد. بیم این است که در چنین شرایطی نیاز به نرخ بالای مالیات با توجه به نیروی کار رو به کاهش خواهد بود.
۲- موجب افزایش مخارج دولت در زمینه مراقبتهای بهداشتی و حقوق بازنشستگی میشود. کسانی نیز که در دوران بازنشستگی به سر میبرند مالیات بر درآمد کمتری میپردازند زیرا کار نمیکنند. ترکیب تعهد هزینههای بالاتر و درآمدهای مالیاتی کمتر به منبعی از نگرانی دولتهای غربی تبدیل شده است، به ویژه آنهایی که با مسائل مرتبط با بدهیهای موجود و طرحهای بازنشستگی فاقد پشتوانه مالی دست به گریبان هستند.
۳- کسانی که کار میکنند مجبور به پرداخت مالیات بیشتر هستند. این امر میتواند به از میان رفتن انگیزه برای کار و بازدارندگی شرکتها برای سرمایهگذاری بیشتر شده و به تبع آن موجب کاهش بهرهوری و رشد شود.
۴- کمبود نیروی کار. پیرشدن جمعیت میتواند منجر به کمبود نیروی کار شود و به تبع آن فشار بر دستمزدها موجب تورم دستمزدی شود. متناوبا، شرکتها ناچارند از طریق ارائه شیوههای کاری انعطافپذیر، با تشویق افراد بیشتری برای ورود به نیروی کار به این وضعیت پاسخ دهند.
۵- منجر به تغییر بخشهای درون اقتصاد میشود. افزایش تعداد افراد بازنشسته، بازار بزرگتری را برای کالاها و خدمات مربوط به افراد مسن ایجاد میکند (به عنوان مثال خانههای بازنشستگان).
۶- پساندازهای بیشتر برای حقوق بازنشستگی، میتواند منابع برای سرمایهگذاری را کاهش دهد. اگر جامعه درصد بالاتری از درآمد را به صندوقهای بازنشستگی اختصاص دهد، به کاهش مقدار پسانداز در دسترس برای سرمایهگذاری مولدتر منجر میشود که در نهایت منجر به کاهش نرخ رشد اقتصادی میشود.
ارزیابی سالمندی جمعیت
* کاهش نرخ تولد به معنی تعداد افراد جوان کمتر است. این امر پول دولت را صرفهجویی میکند؛ زیرا جوانان به آموزش نیاز دارند و مالیات کمتری خواهند پرداخت.
* بستگی به سلامت و تحرک جمعیت سالمند دارد. اگر علم پزشکی به زندگی طولانیتر، اما
کم تحرکتر مردم کمک کند، شانس کمتری برای کار وجود خواهد داشت. اگر افراد طولانیتر زندگی کنند و بتوانند از لحاظ جسمی فعال باقی بمانند، تاثیرات نامطلوب کمتر خواهد بود.
* مهاجرت میتواند راهی بالقوه برای پخشکردن تاثیر افزایش سن جمعیت باشد؛ زیرا مهاجرت اغلب از سوی افراد جوانتر صورت میگیرد.
* افزایش سن بازنشستگی یکی از راهحلها برای پیرشدن جمعیت است، اما تاثیر سن بازنشستگی بالاتر به یکاندازه احساس نخواهد شد. کسانی که دارای پساندازهای خصوصی هستند، ممکن است قادر باشند به بازنشستگی خود ادامه دهند، اما افراد دارای مشاغل کم درآمدتر احتمال بیشتری دارد که به کارکردن ادامه دهند. همچنین، در یک زندگی کاری طولانیتر، کارکنان کارهای یدی، ادامهدادن کار خود را دشوارتر خواهند یافت.
* آمار جمعیتی در چند قرن گذشته تغییر کرده است. این نخستین باری نیست که ما شاهد تغییر در برش سنی جمعیت هستیم.
* یک مساله بزرگ، تعهدات مخارج، چه تامین مالی شده و چه تامین مالی نشده است. بسیاری از دولتهای غربی برنامههای بازنشستگی خود را از طریق پرداختهای دائمی به جای صرفهجویی مشارکتهای بیمه ملی تامین مالی میکنند.
* بخشی از مشکل از آنجا ناشی میشود که در حال حاضر در مردم انگیزهای قوی برای بازنشستگی زود هنگام وجود دارد. نرخ نهایی موثر مالیات که بر درآمد اعمال میشود منجر به تاخیر بازنشستگی در بسیاری از سیستمها در بیش از ۶۰ درصد موارد بوده است. این مشوقها بسیاری را به بازنشستگی پیش از موعد تشویق میکند. همچنین، اغلب برای افرادی که میخواهند برای مدت طولانیتری کار کنند منع قانونی وجود دارد حتی اگر خواهان آن باشند. اگر بتوان این مشوقها را تغییر داد، ما میتوانیم تعداد افرادی را که برای مدتی طولانیتر کار میکنند افزایش داده و نرخ وابستگی را کاهش دهیم.
راهکارهای دولت برای مقابله با سالمندی جمعیت
۱- افزایش نرخ مشارکت: آسانتر ساختن ادامه کارکردن برای افرادی که بیش از ۶۵ سال دارند.
۲- بالابردن سن بازنشستگی: دولت افزایش به سن
۶۷ سال را قبلا پیشنهاد داده است. سن بازنشستگی میتواند به طور خودکار به امید به زندگی متصل باشد.
۳- افزایش اهمیت بخش خصوصی در ارائه حقوق بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی: با این حال اگر افراد استطاعت حقوق بازنشستگی خصوصی را نداشته باشند، میتواند به افزایش نابرابری منجر شود.
۴- افزایش مالیات برای پرداخت هزینههای بازنشستگی: در حالی که در حال حاضر بسیاری از دولتها این بودجهها را محدود ساختهاند.
خوان پتینگر