مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۳۴۳ مطلب با موضوع «کسب و کار» ثبت شده است

۰۷اسفند

آیا برای مشتریان خود قابل اطمینان هستید؟
مارتا راجرز و دان پپرز، معتقدند با توجه به زیر ذره‌بین بودن رفتار تمامی اقشار جامعه توسط رسانه‌های اجتماعی، فضایی بسیار دوستانه میان شرکت‌ها و مشتریان ایجاد شده است.

مشتری
آنها این ایده را در کتابی تحت عنوان «فوق‌العاده قابل اطمینان» منتشر کرده‌اند و در این خصوص، مصاحبه‌ای توسط متیو بودمن با آنها صورت گرفته که به شرح ذیل است.


بودمن: آیا شرکت‌ها اغلب خود را قابل اطمینان می‌دانند؟
راجرز: تمام شرکت‌ها تلاش می‌کنند که قابل اطمینان باشند و در واقع از نظر خودشان و معیارهای گذشته این‌گونه‌اند. اما چیزی که ما از آن صحبت می‌کنیم «فوق‌العاده قابل اطمینان» است که با قابل اطمینان تفاوت دارد. در واقع برای رسیدن به چنین حالتی باید در وهله اول، شرکت بتواند خدمات خود را به موقع و به طور مناسب ارائه دهد (شرط قابل اطمینان بودن) و در کنار آن شرکت باید نسبت به مشتریان خود احساس مسوولیت داشته باشد و در اصطلاح «بیش‌فعالی» داشته باشد. یعنی، نه تنها به هنگام مشکلات در پی رفع مشکل آنها باشد، بلکه باید از آن مشکل پیشگیری کند (شرط فوق‌العاده قابل اطمینان بودن). به عنوان مثال، زمانی که مهلت استفاده از کوپن رو به اتمام است، شرکت باید به مشتری اطلاع دهد تا فرد موقعیت خود را از دست ندهد، در نتیجه‌ این عمل آن شرکت وجهه بسیار قابل اطمینانی پیدا خواهد کرد.
در حقیقت، با این رویکرد شرکت به فکر مشتری است، حتی در مواقعی که مشتری به فکر خودش نیست.
پپرز: اجازه دهید مثالی در رابطه با بیش‌فعالی یک شرکت هواپیمایی بیان کنم. پس از یک تاخیر 5 یا 6 ساعته، به هنگام ورود به هواپیما، نامه‌‌ای در اختیار مسافران قرار گرفت که در آن، ضمن عذرخواهی به خاطر تاخیر به مسافران وعده داده شده بود با توجه به قیمت بلیت هر مسافر، از هزینه سفر آتی او کسر خواهد شد و این عمل به صورت خودکار انجام خواهد گرفت. این عمل را مقایسه کنید با واکنش شرکت‌های دیگر به هنگام تاخیر: «بله، شما مسافران بسیار گران‌قدری هستید، مبلغ بلیت در پروازهای آتی به شما بازگشت داده می‌شود، برای این منظور به وب‌سایت شرکت مراجعه کنید و شماره بلیت خود را وارد نمایید.»
بودمن: از نظر شما، مردم نیاز به اطمینان هرچه بیشتر از یکدیگر و شرکت‌ها دارند. به این ترتیب، یعنی ما به جامعه‌ای رویایی نزدیک می‌شویم که هر کسی نسبت به عمل دیگری واکنش نشان می‌دهد!
پپرز: بله همین‌طور است. زمان زیادی نیاز نداریم تا با شنیدن صدای هر مشتری بتوان به علایق وی از طریق پست‌های فیس‌بوک یا سایر وسایل ارتباط جمعی پی ببریم. رفتار‌های ما روز‌ به روز علنی‌تر می‌شود و دیگر نمی‌توان چیزی را از دید کسی مخفی نگه داشت.
بودمن: شما در کتاب خود به شرکت‌ها و بانک‌هایی اشاره کردید که با استفاده از عدم آگاهی مشتریان، هزینه‌های اضافی از آنان می‌گیرند که در واقع نقض اعتماد است. آیا در طول تاریخ چنین شرکت‌هایی وجود نداشته‌اند؟ و چه تغییراتی در جهان کنونی ایجاد شده است که شما از جهان رویایی پر از اعتماد صحبت می‌کنید؟
پپرز: معمولا این‌گونه شرکت‌ها همواره وجود داشته‌اند و احتمالا وجود خواهند داشت، اما با گذشت زمان احتمال موفقیت چنین شرکت‌هایی کمتر و کمتر خواهد شد. همان‌طور که اشاره شد، روند افزایش اعتماد گرچه کند است، اما غیرقابل اجتناب است.
راجرز: تفاوت اساسی در جهان امروزی، حضور رسانه‌های اجتماعی است. در واقع اگر صداقت شرکتی برای یک فرد مشخص شود، او بسیار راحت با دیگر افراد این مساله را در میان می‌گذارد و به این ترتیب چنین شرکتی می‌تواند در بازار کسب‌وکار حضوری موفق داشته باشد.
با این وجود برخی شرکت‌ها و بانک‌ها عقیده دارند تنها با انجام کاری که قول آن را داده‌اند صداقت خود را اثبات کرده‌اند، در حالی که این شرکت‌ها به مشتری کمک نمی‌کنند تا بهترین چیزی را که می‌تواند داشته باشد کسب کند و در نتیجه خیلی قابل اطمینان نخواهد بود. ما اخیرا با چند شرکت ارتباط‌جمعی کار می‌کنیم که در جهت فوق‌العاده قابل اطمینان بودن فعالیت می‌کنند. به عنوان مثال طبق شرایط شرکت‌های خدمات تلفن همراه، مشترکین از مزایایی بهره‌مند می‌شوند، حال اگر مشترکی از مزایای خود آگاه نبود، این شرکت به او مزایایش را یادآوری می‌کند. یا مثلا اگر مشترکی مکالمه کمتری نسبت به آنچه در قرارداد وضع شده بود انجام دهد و در عوض پیامک بیشتری ارسال کند، در عمل باید هزینه پیامک‌های اضافی را پرداخت کند. اما این شرکت به مشترک اطلاع می‌دهد تا از تعرفه‌ای استفاده کند که زمان مکالمه کمتر و پیامک بیشتری داشته باشد و دیگر نیازی به پرداخت هزینه اضافی نباشد. این‌گونه افراد به شرکت‌ها اطمینان می‌کنند و می‌دانند که چنین شرکتی اشتباه نمی‌کند یا اگر اشتباه کند آن را جبران می‌ کند. به این ترتیب من به عنوان یک مشترک، این شرکت را به تمامی آشنایانم معرفی می‌کنم و همچنین به دنبال شرکت دیگری در این زمینه نخواهم رفت.
بودمن: با توجه به صحبت‌های شما، قابل اطمینان بودن یعنی بهترین کار را انجام دادن. در واقع صرفا ارائه خدمات خوب به مشتری برای جلب اطمینان کافی نیست. اما هیچ شرکتی، حتی بهترین‌ها (مثلا Apple)، بی‌نقص نیستند و گاهی اعمال اشتباه انجام می‌دهند. با این وجود اکثر مردم اهمیتی به این موضوع نمی‌دهند و به خرید خود از آن شرکت ادامه می‌دهند. نظر شما در این رابطه چیست؟
پپرز: یکدلی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسانی است که امروزه در بازار کسب‌وکار مشاهده می‌شود. اگر می‌خواهید مشتریان با شما یکدل باشند باید اطمینان آنها را به طور کامل جلب کنید حتی اگر به قیمت تخریب خود باشد. یعنی اگر شما اشتباهی انجام دادید به مصرف‌کنندگان بگویید که ما اشتباه کردیم و می‌خواهیم آن را اصلاح کنیم. این دقیقا همان چیزی است که دوست شما در قبال اشتباهش انجام می‌دهد.
بودمن: با این وجود مشاهده می‌شود شرکت‌هایی که معیارهای اعتماد را نقض می‌کنند همچنان مشتریان خود را دارند! آیا شما پیش‌بینی می‌کنید چنین شرکت‌هایی، در چند سال آینده باید هزینه عملکرد خود را بپردازند؟
پپرز: به مرور زمان، شرکت‌هایی که قابل اطمینان‌تر باشند در بازار کسب‌وکار پیروز می‌شوند. زیرا انتظار مصرف‌کنندگان روز به روز در حال افزایش است و این افزایش لزوما به صورت تدریجی نمی‌باشد. به این ترتیب اگر شرکتی انتظار مصرف‌کنندگان را در زمینه‌ای بالا ببرد، شرکت‌های رقیب نیز برای حفظ بقای خود در بازار کسب‌وکار باید چنین انتظاراتی را برآورده کنند.
راجرز: به این ترتیب مصرف‌کنندگان حق انتخاب بیشتری دارند. مثلا فرض کنید شرکتی تضمین کند در صورت خرابی محصولاتش چه هنگام فروش یا پس از نصب، کل مبلغ را باز می‌گرداند، دیگر رقبا نیز مجبور می‌شوند روند کار خود را تغییر دهند تا مشتریان خود را از دست ندهند.
بودمن: من شخصا در سال‌های اخیر چندین بار شرکتی را که از آن محصولات مصرفی خریداری می‌کردم تعویض نموده‌ام، اما نه به خاطر اینکه اعتماد بیشتری به شرکت جدید داشتم، بلکه فقط به خاطر پیشنهاد بهتری که این شرکت ارائه می‌کرد. با توجه به معیارهای شما چند شرکت وجود دارد که مردم واقعا به آنها اطمینان دارند؟ یعنی واقعا مردم از شرکت‌هایی که به آنها اطمینان ندارند خرید نمی‌کنند؟
پپرز: البته که این کار را انجام می‌دهند و خواهند داد. زیرا شما مجبور هستید زندگی کنید. اما با گذر زمان استانداردها در سطح بالاتری قرار می‌گیرند و مردم خواهان خدمات مطلوب‌تری هستند.
بودمن: شرکت‌ها چگونه می‌توانند اعتماد از دست‌ رفته خود را بازگردانند؟
پپرز: اگر اعتماد به خاطر یک اشتباه یا بی‌دقتی از بین برود خیلی راحت‌تر جبران می‌شود نسبت به زمانی که شرکت تصمیم داشته مردم را اغفال کند. اما در هر صورت، بهترین راه برای بازگرداندن اعتماد مردم، قبول صادقانه اشتباه است. در واقع شرکت‌ها به جایی می‌رسند که کنترل از دستشان خارج می‌شود ابراز می‌کنند که شرکت مانند هر انسان دیگری خطا انجام داده است و به این ترتیب احساس همدردی مردم را برمی‌انگیزند.
راجرز: از کنترل خارج شدن اوضاع، به این معناست که دیگر شرایط مانند گذشته نیست و شرکت نمی‌تواند آن را اداره کند. در نتیجه شرکت نباید درصدد کنترل حرف‌های مردم باشد، بلکه تمرکز خود را بر روی آن دسته از کارهای شرکت قرار دهد که مردم در مورد آنها صحبت می‌کنند تا بتواند اعتماد مردم را با اصلاح عمل خود بازگرداند.
بودمن: شما در رابطه با اهمیت جلب اطمینان حتی در صورت تخریب شدن خود صحبت کردید. آیا این نتیجه معکوس نمی‌دهد؟ من در هیچ کجا مشاهده نکرده‌ام که به فروشندگان توصیه شده باشد در وب‌سایت خود از مصرف‌کنندگان نظرسنجی به عمل آورند! چه اتفاقی می‌افتد اگر مصرف‌کنندگان از کاستی‌های محصولات صحبت
کنند؟

پپرز: واضح است که اگر تنها یک مصرف‌کننده از محصولی بد بگوید، تاثیری نخواهد داشت. اما اگر تعداد مصرف‌کنندگان ناراضی زیاد شود، باید در رابطه با کیفیت یا نحوه ارائه محصول تجدیدنظر کرد. همچنین، در رابطه با نظرسنجی، باید بدانیم که این عمل خواه یا ناخواه انجام می‌شود. یعنی یا بر روی وب‌سایت شما یا در وب‌سایت‌های دیگر که مصرف‌کنندگان در آنها عضو می‌باشند نظیر فیس‌بوک. به نظر شما کدام بهتر است، شما شاهد نظرات مصرف‌کنندگان باشید یا این عمل دور از چشم شما انجام گیرد؟
بودمن: به نظر شما بررسی موشکافانه مصرف‌کنندگان باعث نمی‌شود تا شرکت‌ها برای جلوگیری از اشتباهات، بسیار محافظه‌کارانه رفتار کنند؟
راجرز: به نظر ما این روند باعث کاهش رفتار محافظه‌کارانه در میان شرکت‌ها می‌شود. این مهم با بهبود انسانیت در میان کارمندان صورت می‌پذیرد. زیرا مردم به انسان‌ها اعتماد می‌کنند نه به کارمندانی که مشابه روبات‌های بی‌جان عمل کنند. به عنوان مثال، چندی پیش به یکی از کتاب‌فروشی‌های بزرگ Manhattan رفتیم و پس از کمی گشت و گذار تصمیم گرفتیم با مدیر آنجا صحبت کنیم. اما مدیر به ما گفت که نمی‌تواند بدون اجازه مافوقش با کسی صحبت کند. این بسیار عجیب است که یک مدیر، کسی که مسوول تمام عملکردهای انجام‌شده در آن محل است نمی‌تواند مکالمه‌ای ساده را به اختیار خود انجام دهد. بنابراین، شما واقعا نیاز دارید که یک چهره انسان‌دوستانه در بازار کسب‌وکار داشته باشید، تا مردم به شما اطمینان کافی داشته باشند.
بودمن: آیا کارمندان آن کتاب‌فروشی چهره‌ای انسان‌دوستانه نداشتند؟
پپرز: من مطمئن نیستم که چنین چهره‌ای داشته باشند. چهره‌ای که مردم از آنها می‌بینند کاملا خشک و بوروکراتیک است.
راجرز: ما در وبلاگمان 5 نظر در رابطه با این شرکت مشاهده کردیم. چهار تا از آنها بسیار خوب بود، اما یکی از آنها گفته بود کارکنان این کتابفروشی با ما حرف نمی‌زنند. آنها می‌توانند به راحتی از نظر مردم آگاه شوند، اما با چنین رفتاری این موقعیت را از دست می‌دهند. زیرا همان‌طور که گفته شد، مردم نظرات خود را در رابطه با شرکت‌های مختلف در میان خود بیان می‌کنند و چه بهتر است که شرکت‌ها نظارت کافی بر این نظرات و پیشنهادها داشته باشند.
بودمن: با این وجود، همچنان معیارهای دیگری به جز اعتماد وجود دارد که مردم در نظر می‌گیرند. به عنوان مثال داستانی که شما در رابطه با دو شرکت بیان کردید که یکی از آنها فوق‌العاده قابل اطمینان است، اما بازار را به شرکت رقیب واگذار کرده است، زیرا شرکت رقیب، محصولات را با قیمت‌های ارزان‌تری عرضه می‌کند.
راجرز: باید در درازمدت این مساله را بررسی کنید. در حقیقت پس از گذشت زمان، مصرف‌کنندگان شرکت ارزان‌تر، از خرید خود پشیمان می‌شوند و با بهانه‌های کوچک از خوبی‌های شرکت قابل اطمینان سخن خواهند گفت. در نتیجه در نهایت شرکت با معیارهای اعتماد قوی‌تر پیشرفت بیشتری خواهد کرد.

مترجم:بهزاد بهمن نژاد

۰۷اسفند

کمبود مهارت در همه جهان دیده می‌شود. این ادعا از لحاظ منطقی باید درست باشد؛ چرا که به نظر می‌رسد بر سر این مساله توافق جمعی وجود دارد. اما چه اتفاقی افتاده است؟ بی‌شک امکان ندارد که افراد ناگهان کم استعدادتر شده باشند.



درست است که پیشرفت‌های سریع تکنولوژی می‌تواند کمبود مهندس را در عرصه خدمات رفاهی و نرم‌افزار توجیه کند، اما کمبود مهارت در عرصه‌های دیگر به چه عواملی وابسته است؟
شرکت‌هایی که در زمینه تکنولوژی پیشرفته فعال هستند تا سال 2020 با کمبود 40 میلیون کارگر ماهر مواجه خواهند شد که کسب‌وکارهای موجود در چین احتمالا بیشترین ضربه را از این روند خواهند دید؛ این نتایج تحقیقاتی است که اخیرا توسط موسسه جهانی مکنزی انجام شده است که یک شاخه تحقیقاتی درباره مشاوره استراتژی است.
جیمز مانیکا به عنوان یکی از مدیران ام جی‌ای معتقد است اثر کمبود مهارت در صنایع تولیدی خاص به احتمال زیاد طی چند سال آینده بدتر خواهد شد و علت آن این است که دانشگاه‌ها توانایی ارائه آموزش کافی به افراد را در سطح استانداردهای بالا ندارند، یعنی سطحی از استاندارد که همگام با تقاضا رشد کند.
او اخیرا در فایننشال تایمز چنین گفت: «وسعت و دامنه کمبود مهارت یک محدودیت بسیار بزرگ بر سر راه توانایی بسیاری از شرکت‌ها برای رشد کسب‌وکارشان خواهد بود.»
فرانکوگری به عنوان رییس بخش جنوب اروپا در گروه من پاور که در زمینه استخدام فعال است می‌گوید: «چند گرایش وجود دارد که می‌توان به واسطه آنها توضیح داد چرا با کمبود مهارت مواجه هستیم.
شرکت‌ها با توجه به پیشینه اقتصادی نامعلوم و متغیر در جهان، به سختی می‌توانند پیش‌بینی کنند که در چه بخش‌هایی به افراد نیاز دارند. آنها چند سال پیش برنامه‌های استخدامی واضح و روشنی داشتند، اما اکنون دیگر این طور نیست چراکه آنها هزینه‌های عملیاتی خود را به حداقل می‌رسانند و بر حاشیه سود خود می‌افزایند.
وقتی به عنوان یک سازمان نمی‌توانید مشخص کنید به چه نوع افرادی نیاز دارید، آنهایی را استخدام می‌کنید که «آماده استخدام» هستند که اغلب دو گروه را شامل نمی‌شوند یکی افراد جوانی که شاید مهارت داشته باشند، اما تجربه ندارند و دیگری افرادی که ممکن است توانایی انجام کار را داشته باشند اما نمی‌توانند خود را ثابت کنند.»
خانم گری می‌گوید «این روند در کمبود مهارت، آشکار است که بیش از همه در سطح مدیریت قابل لمس است چرا که شیوه رهبری تغییر کرده است اما ظرفیت استعدادها و منابع، با نیاز شرکت‌ها همخوانی ندارد.»
همچنین طبق تحقیقات بخش اقتصادی آکسفورد برای شرکت هایز که یک شرکت استخدام است، مشخص شده است که انگلستان یکی از بالاترین مقام‌ها را در کمبود مهارت در میان 27 کشور دارد.
گزارش هایز به پویایی بازار و در دسترس بودن مهارت‌های حرفه‌ای درمیان 27 اقتصاد مهم جهان می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که هر یک از کشورهای مورد مطالعه با مشکلات و مسائل خاصی در رابطه با مهارت نیروی کار مواجه هستند.
اما در عین حال این تحقیق اشاره می‌کند شرکت‌ها به طور فزاینده‌ای «در حال بهره جستن از نیروی کار موقت هستند تا به این وسیله بتوانند انعطاف‌پذیری بیشتری در نیروی کار خود داشته باشند و به این وسیله بتوانند با تقاضای الاکلنگی بازار روبه‌رو شوند». این گزارش همچنین نشان می‌دهد بیشتر سازمان‌ها برای هدایت کسب‌وکار خود در یک محیط ناپایدار، به جای استفاده از راه حل‌های رقابتی بلند مدت، از راه حل‌های کوتاه مدت استفاده می‌کنند. گزارش هایز نشان می‌دهد برای 24 درصد از کارمندان در سراسر جهان «به طور کلی فقدان تجربه یکی از دلایل اصلی کمبود استعداد است که اکنون به وضوح قابل مشاهده است». وقتی از شرکت‌ها پرسیده می‌شود برای این مشکل چه راه حلی دارند یافته‌های متفاوتی به دست می‌آید مثلا بعضی از شرکت‌ها (25 درصد) از آموزش کارمندان خود بهره خواهند برد و برخی از شرکت‌ها با توجه به فرهنگ کشور خود دست به راه‌حل‌های متفاوتی می‌زنند.
طبق گزارش هایز، فقط 12درصد از شرکت‌هایی که در سطح جهان مورد مطالعه قرارگرفتند به دنبال «انتساب افرادی بوده‌اند که در حال حاضر مهارت انجام کار را ندارند، اما پتانسیل یادگیری و رشد از خود نشان داده‌اند». هایز این روش برای یافتن استعدادهای مورد نیاز را «مناسب تعلیم» می‌نامد.
این موسسه برای مبارزه با عدم هماهنگی بین مهارت‌ها و تقاضای موجود، یک برنامه بلندمدت سه مرحله‌ای را برای سیاست گذاران تعریف می‌کند. اول، دولت باید بر مهارت‌هایی که اقتصاد آن کشور فاقد آن است تمرکز کند و «معیارهای مناسبی برای جذب افراد مورد نظر از طریق مهاجرت هدفمندداشته باشد.
در بسیاری از موارد، این کار نیاز به تغییرات اساسی در قوانین مربوط به ویزای کار دارد».
گزارش اقتصادی آکسفورد در عین حال تاکید می‌کند «بهتر است به کارفرمایان برای افزایش ارائه آموزش‌های مرتبط، مشوق‌های مالیاتی داده شود». و بالاخره، «دولت‌ها باید با کارفرمایان و موسسات آموزشی همکاری کنند تا مجموعه‌ای از معیارها و مشوق‌ها را ایجاد نمایند که افراد جوان را به کسب مهارت‌هایی که هم در کشور خودشان و هم در سطح بین‌الملل لازم است
تشویق کنند.»
واضح است که توصیه‌های یاد شده «یک راه حل سریع» نیست. اما آلیستار کاکس به عنوان رییس هایز می‌گوید «پیدا کردن یک فرد مناسب برای یک شغل، می‌تواند همزمان با تحول زندگی آن شخص، کسب‌وکار مورد نظر را نیز متحول کند».
خانم گری درباره میزان قابل توجه عدم هماهنگی میان استعدادها و منابع می‌گوید «وقتی شما به این مساله نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که باید در جهت کاهش فاصله میان تحصیل و کار اقدام شود.‌ این دو با سرعت‌های بسیار متفاوتی در حال حرکت هستند (یعنی سرعت آموزش از پیشرفت کار بسیار عقب‌تر است)». وقتی شما در جهت تغییر آموزش اقدام کنید، مدت زیادی طول می‌کشد تا اثر آن مشاهده شود.
طبق تحقیقات مکنزی، احتمالا چین کشوری خواهد بود که بیشترین ضربه را از کمبود کارگران ماهر به خود خواهد دید، حتی با وجود اینکه منابع زیادی به آموزش خود اختصاص می‌دهد.
خانم گری معتقد است اکنون «دنیای پیچیده کار نیاز به رهبرانی دارد که به تیم خود برای ایجاد یک مدل جدید کمک کنند، مدلی که نیاز به انتقال فکر و نوآوری و در عین حال یک رویکرد جدید برای حل کمبود مهارت داشته باشد».
زنان بخش مهمی از چنین کارمندانی را که هایز آنها را «مناسب تعلیم» می‌داند تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال، عده‌ای از افراد با مجموعه‌ای از شرکت‌های ساخت نیمه هادی کار می‌کردند- آنها مهندسین را به این شرکت‌ها می‌بردند و مهارت آنها را به فراخور نیاز شرکت‌ها تنظیم می‌کردند- آنها به این نتیجه رسیدند که به طور واضح، زنان نیروی قابل توجهی از لحاظ استعداد بوده‌اند که تا به‌حال نادیده گرفته می‌شدند.
جفری جورس به عنوان مدیر عامل مجموعه «من پاور گروپ» می‌گوید «فقط همکاری نزدیک بخش عمومی و خصوصی است که می‌تواند به برداشتن موانع برای ایجاد نیروی انسانی متفاوت وفادار، انعطاف‌پذیر و بسیار ماهر کمک کند.


مترجم: رویا مرسلی
منبع: Financial Times

۰۷اسفند

10 قانون برای موفقیت در کار و تجارت
برای موفق شدن در کار و بیزنس چطور باید شروع کرد؟ امروز این سوال خیلی هاست؛ خیلی از شماها که تازه می خواهید وارد بازار کار شوید و خیلی از شماهایی که هنوز به رویاهای کاریتان نرسیده اید. بااینکه هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد که برای همه رشته های کاری و بیزنس ها عمل کند اما بیزنس چند نکته و اصول کلی دارد که همه تاجران موفق تا به حال رعایت کرده اند. مهم نیست که چه می فروشید و تجارتتان درچه مورد است، اگر این 10 قانون را دنبال کنید موفقیت شما حتمی است.


1. با خودتان صادق باشید: مهم نیست که دیگران چقدر پول درمی آورند، اگر از کارتان لذت نبرید هیچوقت از کارتان احساس غرور نخواهید کرد پس این کار را رها کنید. اگر کاری را دنبال کنید که علاقه ای یا اعتقادی به آن نداشته باشید، بااینکه ممکن است به یک موفقیت موقتی برسید اما مطمئن باشید که دیر یا زود شما را کله پا می کند.


2. یک نیاز پیدا کنید تا برآورده اش نمایید: شاید میلیون ها بار این را شنیده باشید اما هنوز هم این قانون عمل می کند. ساده ترین بیزنس این است که محصولات یا خدماتی را تولید یا ارائه کنید که نیاز مردم باشد. دلیل: نیازی نیست که زمان و پول زیادی را برای متقاعد کردن مشتریان صرف کنید چون آنها به چیزی که شما عرضه می کنید نیاز دارند. می توانید توضیح دهید که چرا بهترین مرجع آنها برای نیازشان شما هستید. فقط باید اطمینان یابید که این همان نیازی است که مردم حاضرند برای آن پول خرج کنند.


3. محصولات یا خدماتی را انتخاب کنید که بتوانید آن را خیلی بیشتر از آنچه برای خودتان هزینه دارد بفروشید: اگر تفاوت بین هزینه ای که برای خودتان درمی آید و قیمت فروش کم باشد، برای پیشرفت کار به مشکل می خورید. وقتی حاشیه سود کم باشد، پول کافی برای استخدام کارمند، پرداخت اجاره ها، تبلیغات بیشتر و سایر مسائل نخواهید داشت.

4. برآوردهای واقع بینانه از هزینه ها داشته باشید: اکثر بیزنس های جدید معمولاً بازاریابی، هزینه های اضافی و حاشیه ای، مالیات، و هزینه خوداشتغالی را نادیده می گیرند.


5. با مشتریان خود صادق باشید: قول چیزی که نمی توانید عرضه کنید را ندهید. درمورد فواید و مزایای چیزی که می فروشید اغراق نکنید یا دروغ نگویید و همیشه محصول یا خدماتی با کیفیت عرضه کنید.


6. از اهمیت بازاریابی و طریقه موثر انجام کار غافل نشوید: برای پیدا کردن مشتری باید برای محصول یا خدماتتان بازاریابی کنید آن هم به طور موثر و مداوم.


7. با فروشنده ها، تولیدکننده ها و کارمندانتان بااحترام برخورد کنید و به آنها نشان دهید که قدردان آنها هستید: آنها بخش مهمی از تیم شما و موفقیتتان هستند. اگر با آنها بد حرف بزنید یا با سوالاتی که خودتان قادر به پاسخگویی آن هستید خسته شان کنید یا ادعا کنید که کارشان را خوب انجام نمی دهند و امثال این، هیچ موقع برای کمک به شما تلاششان را نمی کنند.


8. اینترنت را فراموش نکنید: مهم نیست که بیزنستان چه باشد، همیشه این احتمال وجود دارد که مشتریان شما برای خرید به اینترنت هم سری بزنند. اگر نتوانند شما را در سایت های خرید و فروش موجود در اینترنت پیدا کنند، مطمئن باشید که از یکی از رقیبانتان خرید خواهند کرد.


9. انتظار معجزه نداشته باشید: بله خیلی ها هستند که در خواب هم پول درمی آورند یا حتی وقتی برای تعطیلات به مسافرت رفته اند. اینترنت این امر را ممکن کرده است. ولی فقط زمانی بیزنس شما رو به رشد خواهد رفت که پول، تلاش و زمان زیادی برای ساخت آن بیزنس سرمایه گذاری کرده باشید.


10. به خودتان یادآوری کنید که یک تنهاترین عدد در بیزنس است: یک محصول، یک خدمت، یک مشتری و تمام ثبت های شما فقط در یک کامپیوتر، دستورالعمل شکست است.اگر فقط یک محصول یا سرویس داشته باشید، شانس سود بردن با فروش بیشتر به کسانی که به شما اعتماد کرده اند را از دست می دهید. اگر فقط یک مشتری خاص داشته باشید ورشکستگی شما حتمی است چون ممکن است آن مشتری خاص بخواهد فروشنده خود را تغییر دهد و اگر همه ثبت هایتان فقط در یک کامپیوتر ضبط شود و نسخه کپی هم از آنها نداشته باشید، صدمه دیدن حافظه کامپیوتر بیزنس شما را نابود خواهد کرد.

۲۵بهمن

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل 110 قانون اساسی با ابلاغ سیاستهای کلی "تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی" که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، دولت را مکلف کردند برای تسریع در عملیاتی کردن این سیاست‌ها در کمترین زمان ممکن، راهکارها را تنظیم کرده و پیگیریهای قانونی را انجام دهد.
متن سیاستهای کلی "تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی" که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، به شرح زیر است:

رهبر معظم انقلاب اسلامی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سیاست‌ های کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی
1-    بالا بردن قدرت رقابت و افزایش بهره ‌وری عوامل تولید با:
-    اصلاح و بازسازی ساختار تولید ملی
-    کاهش هزینه‌ ها و بهبود کیفیت تولید
-    اتخاذ انواع تدابیر تشویقی و تنبیهی
-    بهینه سازی تعامل عوامل تولید
2-    هدایت و تقویت تحقیق و توسعه و نوآوری ‌ها و زیربناهای آنها و بهره‌ گیری از آنها، با هدف:
-    ارتقاء کیفی و افزایش کمّی تولید ملّی
-    بالا بردن درجه ساخت داخل تا محصول نهایی
-    حمایت از تجاری سازی فناوری محصول و بهره‌ گیری از جذب و انتقال دانش فنی و فناوری‌ های روز و ایجاد نظام ملّی نوآوری
3-    گسترش اقتصاد دانش بنیان با تأکید بر توسعه مؤلفه‌ های اصلی آن، از جمله: زیر ساخت ‌های ارتباطی، زمینه‌ های تسهیل تبدیل دستاوردهای پژوهش به فناوری و گسترش کاربرد آن، حمایت قانونی از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی و مرتبط کردن بخشهای علمی و پژوهشی با بخشهای تولیدی کشور.
4-    حمایت از تولید محصولات با ماهیت راهبردی مورد نیاز مصارف عمومی یا بخش تولید کشور.
5-    تکمیل زنجیره تولید از مواد خام تا محصولات نهایی با رعایت اصل رقابت‌ پذیری و فاصله گرفتن از خام فروشی در بازه زمانی معین.
6-    حمایت از تولید محصولاتی که عرضه رقابتی آنها با خالص ارز آوری مثبت یا خالص ارزبری منفی همراه باشد.
7-    مدیریت منابع ارزی با تأکید بر تأمین نیازهای تولید ملی و کارآفرینی، و ثبات ارزش پول ملّی.
8-    بهبود فضای کسب و کار با هدف افزایش تولید ملّی و اصلاح زمینه ‌های فرهنگی، قانونی، اجرایی و اداری.
9-    افزایش سهم بخشهای تعاونی و خصوصی در تولید ملّی از طریق:
-    تقویت انگیزه و عزم ملّی و تأکید و تسریع در اجرای کامل سیاست ‌های کلی اصل 44، رعایت انضباط مالی و بودجه ‌ای دولت
-    رفع تبعیض بین بخش دولتی و بخش ‌های خصوصی و تعاونی
-    ساماندهی و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط در جهت کارآمدسازی آنها
10-    تنظیم نقش نهادهای عمومیِ غیر دولتیِ اقتصادی در جهت تولید ملّی.
11-    شفاف سازی و به هنگام سازی آمار و اطلاعات و تسهیل دسترسی به آن و اطلاع رسانی در مورد ابعاد و فرصت‌ های سرمایه گذاران و سرمایه گذاری در رشته‌ های مختلف و مقابله جدی با استفاده از هر گونه دسترسی اطلاعاتی ویژه.
12-    توانمند سازی و ارتقاء بهره‌ وری نیروی کار با افزایش انگیزه، مهارت و خلاقیت و ایجاد تناسب بین مراکز آموزشی و پژوهشی با نیازهای بازار کار.
13-    بسترسازی و ساماندهی اشتغال و حرکت نیروی کار ایرانی در سطح ملی، منطقه‌ ای و جهانی.
14-    ارتقاء سرمایه های انسانی، طبیعی، اجتماعی و فیزیکی با تأکید بر توسعه نهادهای مردمی برای رشد تولید ملی.
15-    توسعه فرهنگ حمایت از سرمایه، کار، کالاها و خدمات ایرانی و استفاده از نظرات متخصصان و صاحب نظران در تصمیمات اقتصادی.
16-    جلوگیری از اتلاف و راکد ماندن سرمایه‌ های فیزیکی و انسانی ایرانی با تأکید بر ایجاد و توسعه خدمات فنی و مشاوره‌ ای فرا بنگاهی و ارتقاء بازده اقتصادی این سرمایه‌ ها در بخش‌ های مختلف اقتصادی.
17-    گسترش تنوع ابزارهای سرمایه‌ گذاری در بازار سرمایه و تکمیل ساختارهای آن و اعمال سیاست‌ های تشویقی برای حضور عموم مردم و سرمایه‌ گذاران داخلی و بین ‌المللی بویژه منطقه ‌ای در بازار سرمایه.
18-    حمایت از محققان و سرمایه‌ گذاران و تشویق ورود سرمایه‌ های ایرانی به حوزه‌ های سرمایه‌ گذاری خطرپذیر متضمن تحقیق و توسعه با تأسیس صندوق‌ های شراکت یا ضمانت برای سرمایه‌ گذاری در این حوزه.
19-    کارآمد سازی مدیریت منابع موجود در صندوق توسعه ملّی در جهت بهینه سازی و هم ‌افزایی ظرفیت‌های تولیدی و ارتقاء کیفی کار و سرمایه ایرانی.
20-    تنقیح و اصلاح قوانین و مقررات (از جمله اصلاح قانون پولی و بانکی، تأمین اجتماعی و مالیات‌ ها) برای تسهیل فعالیت در بخش‌ های تولیدی و رفع موانع سرمایه‌ گذاری در سطح ملی با رویکرد ثبات نسبی در قوانین.
21-    کارآمد کردن نظام توزیع کالاها و خدمات با استفاده از ساز و کار شفاف سازی و اطلاع رسانی و کاهش واسطه‌ های غیر ضرور و ناکارآمد.
22-    گسترش منابع مالی و کارآمد سازی مدیریت آن در جهت افزایش ظرفیت تولید ملّی و کاهش هزینه ‌های تأمین مالی مورد نیاز بویژه با ساماندهی، گسترش و حمایت از نهادهای مالی توسعه ‌ای و بیمه ‌ای.
23-    جلوگیری از ایجاد انحصار در چرخه تولید و تجارت تا مصرف.