مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱۴ مطلب با موضوع «کسب و کار :: منابع سازمانی :: منابع انسانی» ثبت شده است

۱۹بهمن

واژه ” کارکنان دانشی ” که توسط پیتر دروکر در سال ۱۹۵۹ ابداع شد شاید خیلی واضح نباشد و حداقل به دو روش متفاوت می توان آن را فهمید: کارکنهای متعهد دانش و سایر کارکنهای دانش.


کارکنان متعهد دانش , افرادی هستند که وظیفه آنها سازمان دهی “کار دانش ” درباره پروسه هایی است که همکارانشان روی آن کار می کنندو به نوعی استاد کار دانش یا مدیر دانش هستند .

سایر کارکنهای دانش کسانی هستند که کار دانش را انجام می دهند یعنی کار آنها استفاده از اطلاعات و درگیر شدن در اموری است که کاملا با دانش و اطلاعات سروکار دارد ( مثل شناسایی الزامات دانش , به اشتراک گذاردن دانش , بکار بردن آن , ارزیابی آن و غیره )

ورود ما به عصر دانش به معنای این است که امروزه اکثر افرادی که در یک شرکت خدماتی کار می کنند, کارکن دانش هستند. درحال حاضر بگذارید کارکنان متعهد دانش را فراموش کنیم و به این موضوع فکرکنیم که : تصویر یک کارکن دانش معاصر چطور است؟ ما تقریبا داریم راجع به خودمان در این سرویس شبکه اجتماعی صحبت می کنیم .

بیایید روی معلومات فنی خاصی ( نه یک دانش بخصوص ) تمرکز کنیم که فرد داراست و با آن کارخود را پشتیبانی می کند. بعلاوه بیایید تصورکنیم که برای ما کارکنان دانش , ترکیبی از مشخصات ذکر شده , کسانی هستند که:

۱) با تعمق بسیار در زمینه تخصص ما یا با شرح و بسط مفصل در مورد آن , همواره ازما مفیدتر و کاری ترند. (برای مثال , با اقدام به برقراری روابط جدید با زمینه های مهارتی مرتبط به منظور خلق یک تصویر بزرگتر و به احتمال زیاد با دنبال کردن روشهای جدید تر )

و ۲) ازطریق تعامل با دیگران به آنها کمک می کنند تا درحوزه کاری خود مفیدتر و فعال تر شوند.

 

پروفایل یک کارکن دانش متعادل در سال ۲۰۱۵ چگونه است؟

برخی خصوصیات و مشخصه های مرتبط با مهارت ها و استعدادهای مورد نیاز و روش و رفتار یک کارکن دانش امروزی در ذیل آمده است.

۱۰آذر

براساس تحقیقات اخیر منتشر شده لینکد این، در تمام دنیا سازمان‌ها با کمبود جدی استعدادها مواجهند. بسیاری از کارمندان سعی در جذب بهترین موقعیت‌های شغلی موجود دارند. چشم‌اندازهای امیدوارکننده برای متخصصان جویای کار، اشتیاق به‌دست آوردن شغل بهتر و درآمد بیشتر کارمندان را مجبور به بازنگری در گزینه‌های پیش رو می‌کند. 
بررسی‌های لینکد این در یک تحقیق محیطی نشان می‌دهد که 85 درصد از کل نیروی کار یا آگاهانه به دنبال شغلی هستند یا آماده مذاکره با شرکت‌های استخدام کننده درباره موقعیت‌های شغلی بهتر هستند. تحقیق روی این شاخصه که در سال 2012 انجام گرفت کارمندانی که رضایت شغلی داشتند را نیز دربر می‌گیرد. این بررسی آشکار کرد که کارمندان زیادی متمایل به ترک موقعیت شغلی فعلی و پیوستن به شرکت دیگری هستند. این هزینه بسیار سنگینی برای شرکت‌ها است، چون کارمندان مهم‌ترین بخش یک شرکت هستند. مطالعات فوق پاسخ‌های 7530 عضو لینکد این از ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و هند را در بر می‌گرفت. این افراد اخیرا شغل خود را تغییر داده بودند. این نتایج نشان داد که در هند 5/12 درصد از کارمندان، داوطلبانه استعفا داده‌اند، این در حالی است که خروج آنها قابل جلوگیری بود. این شاخصه در ایالات‌متحده 3/10 درصد، در کانادا 3/8 درصد، در استرالیا 7/7 درصد و در بریتانیا 3/7 درصد بود.

عللی برای تغییر
مثل قدیمی که می‌گوید: «کارمندان مدیرانشان را ترک می‌کنند نه شرکت‌هایشان را» در برخی موارد صدق می‌کند. اگرچه کارمندان در واقع شرکت‌هایشان را ترک می‌کنند به‌خصوص وقتی که فرصت‌های داده شده جدید بتوانند موقعیت شغلی آنها را ارتقا دهند. عوامل متعددی وجود دارند که می‌تواند بر جابه‌جایی کارمندان از شغلی به شغل دیگر تاثیرگذار باشند. تصمیم نهایی کارمندان همیشه براساس یکی از این عوامل استوار است که تعدادی از آنها قابل پیشگیری است.

در ادامه تعدادی از این عوامل که کارمندان را متقاعد به ترک موقعیت فعلی می‌کند، ذکر شده است:

  • عوامل موثر بر تغییر: مزایای بالاتر، توازن بهتر کار و زندگی و موقعیت‌های بیشتر برای رشد و پیشرفت.
  • عوامل ضروری ساختن تغییر: موقعیت‌های بیشتر برای رشد و پیشرفت، داشتن رئیسی بهتر و مزایای بالاتر.

ساختن تیمی قوی و موفق از حرفه‌ای‌ها شاید کمی دشوار به نظر برسد اما حفظ آنها به مراتب دشوارتر است. جابه‌جایی‌های متعدد کارکنان ممکن است منجر به تنزل میزان بازدهی و اتلاف وقت شود.

۰۸آذر

آیا می‌دانید به چه کسانی موفق می‌گویند؟ آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید چرا برخی افراد از بعضی دیگر موفق‌ترند؟ یا حتی چرا بعضی کشورها از کشورهای دیگر پیشرفته‌ترند؟موفقیت شما چه تأثیری در موفقیت جامعه دارد؟

مطالعات نشان می‌دهد، موفقیت و توسعه‌ی کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد. کشورهایی چون کره، مالزی ، هند از این راه به توسعه دست یافته‌اند.

زندگی را می توان به یک رقابت تشبیه کرد که افراد بشر شرکت کنندگان آن می باشند و بر این اساس به سه گروه تقسیم می شوند:

گروه اول که در اکثریت‌اند، تماشاچیان این رقابت را تشکیل می‌دهند. آنان فقط نظاره‌کنندگان حوادث‌اند و از بیم ضربه‌های احتمالی، خود را کنار می‌کشند و فقط به کف زدن برای بازیکنان اکتفا می‌کنند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئن هستند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می‌شود. آنان بیم دارند که اگر از عهده‌ی انجام آن وظایف بر نیایند موفقیت و حیثیت‌شان لکه‌دار شود. از این رو فقط به زندگی نگاه می‌کنند تا ببینند دیگران چگونه نقش خود را بازی می‌کنند.

گروه دوم که اینان نیز قشر وسیعی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند، بازندگان این مسابقه هستند. البته منظور از بازندگان، تنها میلیون‌ها انسان فقیر و بینوا نیستند، بلکه آنان هم که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند، از بازندگان محسوب می‌شوند. زیرا این گروه نیز فقط به گذراندن روزمره‌ی زندگی، یعنی پوشیدن لباس خوب، برخورداری از تفریح مناسب، خانه و درآمد متوسط قانع‌اند. آنها هدف‌های بلندی ندارند و اگر هم داشته باشند، به آن نمی‌رسند. نکته‌ی جالب این است که این گروه، از حس انتقادی شدیدی نسبت به جامعه برخوردارند و با همین ویژگی نیز می‌توان در جامعه آنان را تشخیص داد. ذکر این نکته ضروری است که این گروه در مقایسه با گروه تماشاچیان جلوترند، اما در مقایسه با گروه سوم، افراد موفقی به حساب نمی‌آیند.

گروه سوم را نیز برندگان و افراد موفق تشکیل می‌دهند. تعداد این افراد، نسبتاً کم است و در زندگی آنچه را اراده کنند، به دست می‌آورند. این گروه برای خود اهداف مهمی را تعیین می‌کنند وبه آنها نیز می‌رسند و در نتیجه‌ی رسیدن به این اهداف، به خود و دیگران بهره می‌رسانند. حال تصمیم با شماست که می‌خواهید جزء کدام گروه باشید.

این افراد موفق، چه کسانی‌هستند؟ از این رو، ابتدا باید معنی و مفهوم موفقیت را دریابیم. موفقیت عبارت است از بالفعل کردن استعدادهای نهایی که در وجود هر کس نهفته است. آدمی با این استعدادها به دنیا می‌آید، بزرگ می‌شود و باید آنها را تمام و کمال در راه هدف و منظوری که او را شاد و خرسند می‌کند، به کار گیرد.

به طور کلی می‌توان گفت که فرد موفق، کسی است که به آرزوهای خود برسد و در درون، رضایت خاطر احساس کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

به عنوان مثال، ممکن است در نظر یکی، رسیدن به پول وسرمایه‌ی بیشتر موفقیت تلقی شود ودر نظر دیگری، کشف و پرورش استعدادهای خود برای خدمت بیشتر به دیگران موفقیت به حساب آید و یا در نظر دیگر رسیدن به مقام و موقعیت مهم، موفقیت قلمداد شود، به طور کلی، موفقیت را می‌توان از سه بعد بررسی کرد.

۰۷آذر

فناوری عامل تغییر خصمانه‌ای برای مدیریت میانی تلقی می‌شود و البته عکس این موضوع نیز صادق است. زمان آن فرا رسیده است که به گذشته نیم‌نگاهی داشته باشیم و رابطه‌ای جدید در دنیای دیجیتال برای این دو تصور کنیم. دلیل این امر پویایی نیازهای دنیای دیجیتال است که مستلزم سبک جدیدی از رهبری است، ثابت شده است که مدیران میانی از پتانسیل پذیرش و اجرای این سبک نوین رهبری برخوردار هستند، سبکی که نقش یک مدیر واقعی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد.


مدیریت میانی مجموعه‌ای گسترده از مدیران را شامل می‌شود که به‌عنوان عامل پیوند مدیران ارشد و سرپرستان و مدیران عملیاتی تلقی می‌شوند. مدیران بخش میانی سازمان‌ها با مجموعه‌ای از وظایف سروکار دارند که از آن به‌عنوان بوروکراسی سازمانی یاد می‌شود.

به نظر شما آیا واقعا چنین است؟ عصر دیجیتال و دگرگونی‌های شگرف ناشی از پدیده‌های تکنولوژیک، چه نقش و اهمیتی در تغییر وظایف مدیران میانی خواهند داشت؟مدیران میانی سال‌ها همچون کیسه بوکسی برای نظریه‌های کسب‌وکار بوده‌اند. وظایف این لایه مدیریتی اغلب بر تعدیل عملیات سازمانی متمرکز بوده است. با این اوصاف، به‌راحتی می‌توان مدیریت میانی را مانعی بر سر راه ظهور فناوری در سازمان و متعاقبا مانع توسعه کسب‌وکار دیجیتال دانست.نظریه‌پردازان سازمانی به مطالعه نقش مدیران میانی در برقراری فرآیندهای ارتباطی و هماهنگ‌کننده ازطریق جریان نوظهور اطلاعات می‌پردازند. مدیریت میانی در گذشته کانال انسانی سازمان تلقی می‌شد. با ظهور فناوری‌های امروزی که به‌راحتی قادرند جریان اطلاعاتی مناسبی را در سازمان ایجاد کنند، نقش این کانال‌های انسانی چه خواهد بود؟ پاسخ این پرسش در فهم نحوه تاثیرگذاری تغییرات تکنولوژیک بر فرآیندهای مدیریتی و سازمانی نهفته است.فناوری‌هایی که ناکارآمدی را کاهش می‌دهند، تکنولوژی‌های دیجیتال از این قاعده مستثنی نیستند. تجزیه و تحلیل‌ها، همکاری‌های مبتنی بر رسانه‌های اجتماعی، داده‌های حجیم یا فرآیندهای مبتنی بر رایانش‌های ابری ظرفیت‌های جدیدی برای همکاری و کنترل فراهم می‌آورند.