مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱۲ مطلب با موضوع «کسب و کار :: منابع سازمانی :: تجهیزات و فناوری :: فناوری :: فناوری اطلاعات» ثبت شده است

۱۶آبان

در گذشته کار فروشنده‌ها نسبت به زمان حال مقداری آسان‌تر بود. چند شبکه تلویزیونی محدود، تعدادی ایستگاه‌های رادیویی، یک مشت مجله و حداکثر یک یا دو روزنامه تمام رسانه‌های آن روزگار بود. دسترسی به مشتری آسان‌تر بود. با یک پیغام انگیزشی هوشمندانه محصول به فروش می‌رفت.

اما امروزه ما با اقیانوسی از شبکه‌های تلویزیونی دست و پنجه نرم می‌کنیم. میلیون‌ها سایت اینترنتی و هزارها روش تولید بلند مدت محصولات مختلف با اختصارهای الفبایی مانند DMP، API ، SDK و ... در تجارت خودنمایی می‌کنند. تجارت همواره مشکلات خود را داشته است؛ اما تکنولوژی معادلات حاکم بر آن را سخت‌تر کرده
است.
مهارت‌هایی که ما در گذشته برای موفقیت در کار و جلب مشتری استفاده می‌کردیم، نیاز به یک بازنگری همه‌جانبه دارد. در حقیقت جهانی بدون مرز از تکنیک‌ها و توانایی‌ها را می‌توان در دنیای تجارت امروز پیدا کرد. با توجه به این شرایط، گمراهی و رفتن راه نادرست دور از انتظار نخواهد بود. در اینجا چهار نکته برای جلوگیری از بیراهه رفتن، آورده شده است: 


1- روشن‌سازی اهداف تجارت
امروزه در عرصه کسب‌و‌کار رقبای زیادی مشغول به کار هستند و همه برای زنده ماندن و پیشرفت کردن در حال جنگیدن هستند. در عین حال، شرکت‌های موفق و با سابقه نیز نمی‌خواهند جای خود را از دست بدهند و از طرفی پیشرفت کاری خود را هم باید حفظ کنند.

۱۹مهر

جدیدترین گزارشی که توسط شرکت پژوهشی و فناوری گارتنر منتشر شده نشان می دهد که هزینه های بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال ۲۰۱۴ افزایش ۳.۶ درصدی خواهد داشت و به ۳.۸ تریلیون دلار می رسد.

جدیدترین گزارشی که توسط شرکت پژوهشی و فناوری گارتنر منتشر شده نشان می دهد که هزینه های بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال ۲۰۱۴ افزایش ۳.۶ درصدی خواهد داشت و به ۳.۸ تریلیون دلار می رسد.


محققان گارتنر اعلام کردند که انتظار می رود هزینه هایی که در بخش فناوری اطلاعات در سطح جهان صورت می گیرد در سال ۲۰۱۴ به ۳.۸ تریلیون دلار برسد که این امر تاحدی در نتیجه رشد دستگاه های متصل به اینترنت است که این دستگاه ها از وسائل زینتی تا یخچال منازل متنوع هستند.


براساس اظهارات پیتر ساندرگارد از پژوهشگران گارتنر، گسترش دستگاه های دیجیتال بر هر صنعتی تأثیرگذار است ، به طوری که به آن اقتصادی صنعتی دیجتال گفته می شود.


ساندرگارد اظهار داشت: این امر بدان معنا است که هر شرکتی در عصر اینترنت به یک فناوری تبدیل می شود. دیجیتالی شدن هربخش از تجارت و عملکرد آن را در معرض این نیروها قرار می دهد، چگونگی برقراری ارتباط با مشتریان و کارمندان شرکت، چگونگی اداره کارخانه فیزیکی و چگونگی تولید درآمد و یا ارائه خدمات بخشی از این فناوری هستند. شرکت های امروز به طور جمعی طلایه دار اقتصاد صنعتی دیجیتال هستند.


گارتنر اظهار داشت که در سال ۲۰۰۹، تعداد دستگاه های متصل به اینترنت با یک آدرس آی پی منحصر به فرد به ۲.۵ میلیون دستگاه می رسد که اکثر آنها تلفن همراه و رایانه بودند.

۲۳شهریور

شرکت مدیا مارکت (Media Markt)، یکی از بزرگ‌ترین خرده‌فروشی‌های لوازم الکترونیکی در اروپا، مثل بسیاری از خرده‌فروشی‌های دیگر با فرصت‌هایی برای افزایش درآمد از طریق فروش آنلاین روبه‌رو بوده است.

اما اولین تلاش این شرکت برای فروش اینترنتی به تلاقی و تقابل بین کانال‌های فروش آن منجر شد و فروشگاه آنلاین این شرکت در نهایت تعطیل شد. اما اکنون که مدیا مارکت تملک شرکت ردکون (Redcoon) را به عنوان یک توزیع‌کننده خدمات اینترنتی به دست آورده، آماده است که بار دیگر فروش اینترنتی را امتحان کند. 
اما این تلاش جدید در حالی قرار است آغاز شود که این شرکت با چالش‌های مهم دیگری روبه‌رو است: توسعه حضور کسب‌وکارش در چین، پیشرفت شرکت آمازون در اروپا، پیش رو داشتن رقیب زنجیره‌ای بزرگی مانند بست بای، تغییرات در روند تقاضا برای برخی محصولات و ظهور برندهای جدید. 

هر شرکتی منحصر به فرد است
مدیا مارکت در کنار شرکت‌های ساترن (Saturn) و ردکون، شرکت اختلاطی مدیا-ساترن هلدینگ را تشکیل داده‌اند که توسط شرکت آلمانی گروپ مترو اداره می‌شود. اما با اینکه اسم این دو شرکت با هم ادغام شده، هر کدام عملکرد و مدیریت مستقلی دارند و حتی با هم رقابت هم می‌کند. بیشتر مصرف‌کنندگان نمی‌دانند که این سه برند یک مدیریت واحد دارند. 
در مورد مدیا مارکت، استقلال مدیریت کسب‌وکار فقط به شرکت مادر منحصر نیست و فروشگاه‌های زنجیره‌ای آن هم از این استقلال برخوردار هستند. هر فروشگاه به عنوان یک شرکت با مسوولیت محدود تاسیس می‌شود و مدیران آن هر کدام 10 درصد از سهام فروشگاه را در اختیار دارند. آنها در واقع مدیران فروشگاه محسوب نمی‌شوند، بلکه شرکای مدیریتی و کارآفرین هستند. هر چقدر که آنها به معیار عملکردهای قبلی وفادار بمانند، در تصمیم‌گیری برای محصولات، قیمت‌گذاری، خرید، بازاریابی و استخدام نیرو مستقل هستند. 
به همین دلیل، کالاهایی که در هر فروشگاه به معرض نمایش گذاشته می‌شود، با هم فرق دارند و قیمت‌گذاری آنها نیز با توجه به موقعیت محل و شرایط مشتریان دائم آن فروشگاه متفاوت است. 

استقبال از دردسر
اولین زخمی که مدیا مارکت از فروش آنلاین خورد در سال 2000 و پس از راه‌اندازی یک پورتال مستقل و خودگردان برای فروش کالا از طریق اینترنت بود. 
ساختار غیرمتمرکز مدیا مارکت باعث شد کارها به خوبی پیش نرود. هر فروشگاه تبلیغات و عملکرد خود را با مشتریان محلی خود تطبیق می‌داد. بنابراین پورتال مدیا مارکت سرشار از کالا و قیمت‌های ناهمگون بود. ناگهان، فروشگاه‌های فیزیکی مدیا، مارکت مجبور شدند قیمت‌های خود را با قیمت‌های اینترنتی که در سطح ملی بنا نهاده شده بود، هماهنگ کنند. شرایط وقتی بدتر شد که بسیاری از مصرف‌کنندگانی که خرید آنلاین انجام داده بودند، به فروشگاه‌های فیزیکی مراجعه کردند تا خدمات پس از فروش دریافت کنند؛ موضوعی که هزینه‌های فروشگاه‌ها را افزایش داد، در حالی که درآمدی برای آنها نداشت. 
در واقع، راه‌اندازی فروش اینترنتی در میان کانال‌های فروش مختلف مدیامارکت تعارض ایجاد کرد. این موضوع نه‌تنها بر فروش و سود کلی فروشگاه‌های قبلی تاثیر گذاشت، بلکه برای مدیران سهامدار هم گران تمام شد و در نهایت تنش‌های داخلی شدیدی در این شرکت به وجود آمد. 

به دنبال یک استراتژی چندکاناله
کل داستان در سال 2007 پایان یافت، اما مدیران شرکت می‌دانستند که تعطیل کردن فروش اینترنتی راه‌حل این موضوع نیست. با توجه به اینکه تحقیقات متعدد نشان داده فروش اینترنتی هر روز سهم بازار بیشتری به دست می‌آورد و فروشگاه‌های سنتی در بهترین حالت راکد هستند، مدیا مارکت فهمید که نمی‌تواند برخلاف جریان آب شنا کند. این شرکت مجبور بود راه بهتری پیدا کند، راهی که تعارض بین کانال‌های فروش مختلف آن را حل و فصل کند. 
در سال 2011 فرصت ادغام با شرکت ردکون که فعالیت آن صرفا اینترنتی بود و در فروش آنلاین کالاهای الکترونیکی در حراجی‌های بزرگ تخصص داشت، به وجود آمد. بنابراین مدیا مارکت از این تعامل استفاده کرد تا پایگاه‌های فروش آنلاین را احیا کند. 
برای اجرای استراتژی چند کاناله، مدیران شرکت پنج رکن را ایجاد کردند:
• مدل آنلاین کاملا با فروشگاه‌های فیزیکی تلفیق شود.
• هم در اینترنت و هم خارج از آن، باید یک برند یکسان– یا مدیا مارکت یا ساترن- مورد استفاده قرار بگیرد. 
• قیمت‌ها باید در اینترنت تعیین شوند، چون در سطح کشور رقابتی‌تر و شفاف‌تر خواهد بود. 
• دامنه گسترده‌ای از محصولات باید در اینترنت ارائه شود، در حالی که فروشگاه‌ها می‌توانند به روش غیرمتمرکز خود ادامه دهند. 
• تهیه و توزیع کالاها باید در یک کارگاه مرکزی سازمان دهی شود، در حالی که بخشی از بخش‌ها می‌توانند برون‌سپاری شوند، می‌توان با بهترین عرضه‌کنندگان همکاری کرد و بین فروشگاه‌های زنجیره‌ای باید یکپارچگی کاملی وجود داشته باشد. 
این تجربه به مدیا مارکت اجازه داده مسائلی را که در اولین تلاش خود برای راه‌اندازی فروش آنلاین به مشکلاتی حیاتی تبدیل شده بودند، حل کند. 
اما مدیران شرکت هنوز با مسائلی استراتژیک روبه‌رو هستند، چگونه می‌توان انگیزه کافی برای مدیران فروشگاه‌ها ایجاد کرد و در عین حال از تعارض بین کانال‌های فروش جلوگیری کرد؟ چگونه می‌توان قیمت‌های فروش آنلاین را در سطح ملی تعیین کرد، در حالی که به فروشگاه‌ها اجازه داد همچنان با توجه به شرایط محل و مشتریانشان به طور مستقل قیمت‌گذاری کنند؟ و مدیامارکت چگونه می‌تواند با خرده‌فروشی‌های آنلاین بزرگی مانند آمازون رقابت کند؟

نظر کارشناسان
آندرئاس سیتز، مدیر منابع انسانی
شرکت C&A:
مدیا مارکت می‌داند به‌رغم مشکلاتی که در گذشته برای راه‌اندازی فروش آنلاین داشته، احیای رشد فروش بدون حضور آنلاین گزینه مناسبی نیست. این شرکت باید راه‌های بهتری برای حل مشکل تعارض بین کانال‌های مختلف فروش خود پیدا کند. توصیه من این است که یک استراتژی چندکاناله واقعی در همه بازارها داشته باشد تا بتواند تجربه مشتری را در کانال‌های آنلاین، آفلاین، موبایل و رسانه‌های اجتماعی توسعه دهد. 
با توجه به اینکه مدیا مارکت در کنار ساترن، موقعیت پیشتازی برای کالاهای مصرفی الکترونیکی با ارزش در بازار آفلاین دارد، دلیلی وجود ندارد که نتواند در حوزه آنلاین نیز عملکرد قابل توجهی داشته باشد. اما انجام این کار نیازمند یک مدل کسب‌وکار کاملا یکپارچه در کانال‌های فیزیکی و دیجیتال است. برندسازی و قیمت‌گذاری یکپارچه و منسجم بودن کالاها و خدمات فاکتورهای حیاتی 
موفقیت هستند. 
مدیا مارکت باید قابلیت‌های سازمانی خود را بسط دهد تا نیازها و خواسته‌های مصرف‌کنندگان آنلاین خود را که به قیمت، دسترس پذیری، سرعت، راحتی و امنیت داده اهمیت می‌دهند، برطرف کند. 
برای تحقق این هدف، کل سازمان از جمله مدیران فروشگاه‌ها باید انگیزه داشته باشند که از استراتژی چندکاناله شرکت پشتیبانی کنند، قابلیت‌های مرتبط سازمانی را توسعه دهند و از تعارض بین کانال‌های فروش و تنش‌های داخلی جلوگیری کنند. 
محرک‌های چندکاناله می‌توانند بر اساس فروش کلی و روند کل خرده‌فروشی که از طریق ترافیک مشتری تعیین می‌شود، ساختاربندی شوند. تجربه صنایع دیگر نشان می‌دهد بین 40 تا 50 درصد ترافیک آنلاین را می‌توان با فروشگاه‌های فیزیکی مدیریت کرد. چنین آماری می‌تواند به مدیران فروشگاه‌ها کمک کند دریابند که هر گونه تعامل مشتری، مبنای مهمی برای به دست آوردن مشتریان جدید و تبدیل ترافیک آنها به رشد 
فروش باشد. 
به علاوه، پرتفوی محصولات آنلاین می‌تواند به میزان قابل‌توجهی توسعه یابد. مدیا مارکت به این منظور باید بتواند معیارهای واحدی برای محصولات خود در سطح ملی و بین‌المللی ایجاد کند و برای آنها قیمت‌گذاری یکنواختی را در نظر بگیرد و در عین حال به مدیران فروشگاه‌ها در قیمت‌گذاری استقلال بدهد. 
همچنین تملک شرکت ردکون، ابزار مثبتی برای مدیا مارکت است تا روش کار را از شرکتی که فعالیت اینترنتی صرف دارد، فرابگیرد. 
در نهایت، مدیا مارکت باید از این فرصت که مصرف‌کنندگان از خرید اینترنتی انتظارات بالاتری دارند، استفاده کند. آنها انتظار دارند همه چیز دردسترس باشد، به موقع تحویل داده شود و قیمت‌ها رقابتی باشند. هر خرده‌فروشی که وارد فضای اینترنت می‌شود، باید برای ارائه این خدمات آمادگی داشته باشد. این یعنی علاوه بر شناخت ویژگی‌های رقابتی برند خود، باید نحوه خرید مصرف‌کننده را نیز بدانید. 
 
فابریزیو فرارو، مدیر پروژه تجارت الکترونیک شرکت نستله:
موفقیت شرکت‌هایی که صرفا اینترنتی هستند، فشار بر شرکت‌های خرده‌فروشی سنتی را که ساختار، رویکرد و استراتژی‌های آنها در رقابت دیجیتالی عقب مانده، بیشتر کرده است. برندگان اصلی، شرکت‌هایی هستند که از انقلاب دیجیتال استقبال کرده‌اند و مدل‌های کسب‌وکار انعطاف‌پذیری را ایجاد کرده‌اند که می‌تواند خود را به سرعت با تغییرات سریع بازار وفق دهد. چه چیزی باعث می‌شود مدل کسب‌وکار آنها منحصربه‌فرد باشد؟ و یک خرده‌فروشی سنتی مانند مدیا مارکت می‌تواند چه چیزهایی از آنها فرا بگیرد؟
اول، خرده‌فروشان صرفا آنلاین، مشتری محور هستند، یعنی وجود و برتری آنها دقیقا به این خاطر است که اولویت‌ها و رفتارهای مشتری نهایی را به‌صورت روزانه می‌شناسند و می‌سنجند. آنها مدل کسب‌وکار خود را بر اساس «سفر مشتری» (روندی که مشتری در خرید طی می‌کند) جدید تنظیم می‌کنند که این سفر به‌طور فزاینده‌ای به صورت آنلاین انجام می‌گیرد. 
چالش اصلی مدیا مارکت این است که باید کاملا مشتری محور شود. این مشتری محوری نیازمند ایجاد یک ساختار عملیاتی یکپارچه است که از تکروی خودداری کرده و به ارائه بهترین خدمات به مشتری از طریق کانال‌های مختلف آنلاین و غیرآنلاین، اختصاص یابد. یعنی باید یک استراتژی چندکاناله طراحی شود که در همه ارتباطات با مشتری، تجربه یکسانی برای او به وجود آورد. 
از آنجا که هزینه جذب مشتری به صورت آنلاین، نسبت به روش‌های دیگر بسیار کمتر است، انجام تجارت از کانال‌های مختلف بسیاری حیاتی است. حضور فیزیکی فعلی مدیا مارکت به‌عنوان بخشی از یک استراتژی چندکاناله 
مشتری محور که فرآیندهای فروش را تلفیق می‌کند، بر نوآوری خدمات متمرکز می‌شود و تجربه مشتری مناسب و شخصی ایجاد می‌کند، باید تقویت شود. این کار نیاز دارد به اینکه فروشگاه آنلاین این شرکت یک کانال مجزا نباشد، بلکه مشتری سفر خود را  به سوی خرید بپیماید. 
خرده‌فروشی آفلاین مثل یک نمایشگاه عمل می‌کند که افراد می‌توانند قبل از مراجعه به خانه و جست‌وجوی اینترنتی برای پیدا کردن بهترین محصول و معامله، به آن مراجعه کنند و در نهایت برای خرید یا دوباره به فروشگاه بروند یا به‌صورت اینترنتی خرید کنند. 
در این صورت، نقش شبکه خرده‌فروشی فیزیکی و غیرمتمرکز باید بازتعریف شود؛ به‌طوری‌که فرقی اساسی با فروشگاه‌های خرده‌فروشی دیگر داشته باشد و منبع مزیت رقابتی باشد که خرده‌فروشی‌های صرفا آنلاین از آن برخوردار نیستند. 
اگر بپذیریم که تعاملات انسانی برای یک استراتژی چند کاناله و مشتری محور حیاتی هستند، در آن صورت شبکه آفلاین از یک مسیر فروش غیرمتمرکز به یک مسیر 
خدمات دهی یکپارچه تغییر پیدا می‌کند که فروش آنلاین را هم در برمی‌گیرد. در این شرایط، فروشگاه‌های فیزیکی به مکانی تبدیل می‌شوند که مشتری می‌تواند محصولاتی را که در کاتالوگ‌های آنلاین به نمایش گذاشته شده، به کمک یک کارشناس فروش، لمس و تجربه کند.  
 
خاویر وایدال دلا کروز، مدیر فروش شرکت هنکل بیوتی: 
در دوران رکود، طبیعی است که کسب‌وکارها بخواهند مسیرهای فروش خود را تقویت کنند و به تک‌تک فروشگاه‌های خود اجازه دهند که خود را با نیازهای مردم محلی وفق داده و جای مانور بیشتری به آنها بدهند. این همان چیزی بود که به‌رغم یک تجربه ناامیدکننده، به مدیا مارکت انگیزه داد تا پایگاه فروش اینترنتی خود را دوباره راه‌اندازی کند. 
قبلا مدیران می‌ترسیدند که کسب‌وکار اینترنتی ممکن است مدل موفق فروشگاه‌های فیزیکی آنها را تضعیف کند. این احتمال وجود داشت که ترافیک مشتری به سوی فروشگاه‌های فیزیکی کم شود و مشتری فقط برای خدمات پس از فروش به آنها مراجعه کند. این موضوع سود فروشگاه‌ها و در نتیجه درآمد مدیران را کاهش می‌داد. 
اما پایگاه آنلاین نیز فرصتی برای طراحی یک سیستم جبرانی جهانی به وجود می‌آورد که سازمان را حول یک هدف مشترک متحد می‌کند. 
به همین دلیل، توصیه من این است که فروشگاه‌های فیزیکی با ایجاد سیستم جدید انگیزه‌دهنده، از فروش آنلاین بهره ببرند. مثلا به مدیرانی که بر اساس سه هدف نتایج بهتری به دست می‌آورند، پاداش بدهد. این سه هدف عبارتند از: عملکرد مدیامارکت در سطح ملی، فروش آنلاین در حوزه نفوذ هر یک از فروشگاه‌ها و عملکرد فردی هر فروشگاه. 
این حقیقت که بخشی از این متغیر به عملکرد کسب‌وکار در سطح ملی مربوط است، پیام واضحی را به سازمان می‌فرستد که شرکت شبکه پراکنده‌ای از فروشگاه‌ها نیست، بلکه یک برند جهانی است که هدف آن رقابت با بزرگ‌ترین فعالان این عرضه در هر پایگاه است. مزایای این کار به طور مساوی شامل حال همه کارمندان– فارغ از پستی که در مدیا مارکت دارند- می‌شود.
متغیر کلیدی دوم باید به میزان فروش در حوزه نفوذ هر فروشگاه بستگی داشته باشد؛ چه فروش در فروشگاه‌ها و چه به‌صورت اینترنتی. در این صورت، مدیران فروشگاه‌ها هر کاری را برای افزایش فروش اینترنتی خود انجام می‌دهند. 
سومین و البته مهم‌ترین حوزه، هدف فروش برای هر فروشگاه است. در اینجا علاوه بر سطح کلی درآمد، دیگر شاخص‌های کلیدی عملکرد مانند میزان سودآوری فروشگاه‌ها، میانگین دریافت، بهره‌وری هر کارمند و تعداد بازدید مشتری از فروشگاه‌ها باید مد نظر قرار بگیرد. 
این شاخص‌ها باید مطابق با اثر کانال آنلاین به‌روز شوند؛ چون مشتریان از هر دو کانال استفاده می‌کنند. در این صورت، بهره‌وری هر یک از کارمندان مهم‌تر از تعداد بازدید مشتریان خواهد بود. 
برای اینکه مدیران کانال فروش آنلاین را رقیب خود ندانند، باید شفاف‌سازی صورت بگیرد. بنابراین، علاوه بر مدیر اصلی، مدیر فروش و مدیر منابع انسانی هم می‌توانند مسوولیت این فرآیند را بر عهده بگیرند. 
چالش مدیا مارکت این است که ترافیک مصرف‌کننده را با تلفیق فروش آنلاین و فروش فیزیکی افزایش دهد و از مزیت هر دو روش برای کاهش هزینه‌های عملیاتی خود استفاده کند.
مترجم: مریم رضایی (منبع: Business Insight)
۱۸تیر

آنها که در ۱۵ سال اخیر در صنعت فناوری اطلاعات کشور فعالیت داشته اند یک دوران به اصطلاح طلایی را به یاد دارند. حدود سالهای ۷۹ تا ۸۴ که آی تی کشور متولی مشخصی داشت و همچنین بودجه های دولتی خوبی به آن اختصاص داده شده بود. در این سالها صنعت نوپای فناوری اطلاعات وارد مرحله عملیاتی شد. پروژه های زیادی خصوصا در حوزه دولتی تعریف شدند. شرکت های فناوری زیادی با امید کسب درصدی از این اعتبارات تاسیس شدند و در این راه هم درآمدهای مناسبی کسب شد.

هم اکنون با مشخص شدن نتیجه انتخابات این امید در دل متولیان فناوری زنده شده است که آیا آن دوران طلایی بازخواهد گشت؟ در ادامه قصد بر این است که بخشی از این امیدواری ها را تحلیل نموده و دلایلی بر رد احتمالی آنها ارائه شود.



آیا اصولا دوران طلایی وجود داشته است؟


در آن سالها (۷۹ تا ۸۴) اینترنت و فناوری های مرتبط با آن در ابتدای راه بود و هنوز فراگیر نشده بود. بخش مهمی از بودجه های تصویب شده صرف طراحی سایت ها یا پورتال های سازمانی (عمدتا جزیره ای) شد که هم اکنون تعداد اندکی از آنها اهداف اصلی خود را محقق نموده اند. به تعداد موهای سر برای سازمان های دولتی نرم افزارهای سفارشی تهیه شد. این برنامه ها عموما سیستم های اطلاعات مدیریت بوده و متشکل از یک پایگاه داده و یک رابط کاربری بر روی آن بوده است. سفارش دولت در همین حد بوده و این سریعترین و امن ترین راه کسب درآمد برای شرکت های نوپای فناوری بود. نتیجه آن انبوه سیستم های جزیره ای است که الان وجود دارند. جذابیت های اعتبار دولتی شرکت های زیادی را به سمت سفارشی سازی و کار انحصاری برای دولت سوق داد. آن دوران را نه دوران طلایی بلکه باید دوران آزمایش و خطا دانست. دوران سفارشی سازی و محک خوردن دانش برنامه نویسی فعالان دانست. بزرگترین فرصت آن دوران یعنی اصلاح قوانین و تاسیس سازمان نظام مهندسی فناوری به سهولت از دست رفت. خلاصه اینکه اصولا دوران طلایی وجود نداشته است که منتظر بازگشت آن بود!

در سالهای بعد از دوران طلایی چه گذشت؟

سالهای به اصلاح طلایی فناوری اطلاعات با پایان اعتبارات دولتی به اتمام رسید. اما همزمان دنیای فناوری بزرگترین و جذابترین پیشرفت های فناوری خود را به عرضه گذاشت. متولی مشخصی در دولت برای فناوری اطلاعات وجود نداشت اما کماکان به علت حیاتی بودن فناوری اطلاعات در مدیریت کلان دولتی بخشی از بزرگترین پروژه ها و طرح های ملی با کمک فناوری اطلاعات اجرا شدند. پروژه هایی مانند سهمیه بندی بنزین، بانکداری الکترونیک، بورس سهام، آموزش الکترونیک، ثبت نام یارانه ها و نظام مالیاتی. در بخش خصوصی هم به علت رشد موبایل های هوشمند و افزایش سرعت اینترنت بحث های جدید و خودجوشی به نام شرکت های نوپای فناوری یا استارتاپ ها مطرح شد که بسیار ارزشمند است. با وجود عدم حمایت های مدون دولتی و عدم وجود قوانین مناسب به علت نیازی که به فناوری اطلاعات وجود داشت پیشرفت های تقریبا مناسبی در حوزه فناوری اطلاعات صورت گرفت.

سناریوی احتمالی سالهای آینده و تهدیدهای نهفته در آن

با تعیین اوضاع سیاسی دولت جدید مشخصا چند تهدید در انتظار شرکت های فناوری است که بعضا برخی از فعالان حوزه ممکن است از آن به نام فرصت طلایی یاد کنند. اگر فرض کنیم مدل مدیریت دوران طلایی بازخواهد گشت آنگاه اعتبارات خوبی برای فناوری اطلاعات مصوب خواهد شد. این در ظاهر خوب است اما در باطن دام بزرگی برای شرکت ها فناوری- محور خواهد گشود. آن دام سوق دادن شرکت ها به سمت سفارشی سازی است. در واقع استعداد دولت این است که همه را تبدیل به کارمندانی برای خود بکند. اما دولت کارفرمای خوبی نیست. این باعث خواهد شد شرکت های فناوری-محور تبدیل به مجریانی برای سفارشات ناپخته و نسنجیده و برنامه ریزی نشده دولت شوند. در ازای آن ممکن است پول خوبی برای مقطعی دریافت کنند اما بیشتر از آن فرصت های طلایی را برای رشد و توسعه و تولید انبوه و فعالیت در بازار رقابتی از دست خواهند داد. چندین سال دیگر شرکت ها سرگرم ساختن محصولات عجیب و غریب برای دولت خواهند شد و در این میان ارزشمندترین سرمایه خود را که همانا زمان و فکر خلاق باشد از دست خواهند داد. این بزرگترین تهدید آینده برای شرکت های فناوری محور حوزه آی تی می باشد.

نیازهای اصلی دولت چه خواهد بود؟

اگر بخواهیم پیش بینی کنیم که در سال های آینده چه سفارشاتی عموما از طرف دولت به بخش خصوصی ارسال می شود می توان چند حدس زد. در ادامه دو تا از محتمل ترین آنها تشریح می شود :

۱- یکپارچه سازی : در سال های اخیر انبوهی از سیستم های اطلاعاتی جزیره ای در سازمان ها ایجاد شده است. اگر منطقی حداقلی در بخش فناوری اطلاعات دولت آینده وجود داشته باشد آنگاه یکپارچه سازی این سیستم های جزیره ای مورد هدف قرار خواهد گرفت. باید توجه کرد که این یک نیاز جاه طلبانه و بلندپروازانه خواهد بود. یکپارچه سازی سیستم های نرم افزاری توان و زمان و نیروی بسیار زیادی طلب می کند که احتمالا خارج از توان شرکت های فناوری بوی و حتی غیربومی باشد. در انتخاب این پروژه ها باید احتیاط کرد.

۲- هوش سازمانی : در سال های اخیر انبار داده سازمان ها پر شده است از اطلاعات خام. این اطلاعات مشتمل هستند بر اطلاعات مالی و حسابداری واطلاعات پروژه ها و سایر پایگاه های مرتبط با سازمان. نیاز بعدی تحلیل و داده کاوی این اطلاعات خواهد بود و چه چیزی بهتر از ابزارهای هوش سازمانی و داده کاوی. این سفارش فانتزی ممکن است از طرف شرکت های دولتی مطرح شود. اما باید توجه داشت که فناوری های هوش سازمانی اصولا پیچیده و وارداتی هستند. پیاده سازی آنها اصلا کار ساده ای نیست. این ممکن است هردو طرف کارفرما و پیمانکار را به مسیر تاریکی هدایت کند.

این ها همه ممکن است مسیر صنعت فناوری اطلاعات را تا مدتی مشغول به خود نموده و از مسیر اصلی منحرف نماید.

اما مسیر اصلی کدام است؟ بهترین راه چیست؟

اگر فرض کنیم که دولت به وظایف اصلی خود در حوزه فناوری اطلاعات رسیدگی خواهد کرد آنگاه میتوان چند نمونه از اصلی ترین وظایف را بر شمرد :

۱- اصلاح قوانین : این اولین و بزرگترین نیاز صنعت فناوری اطلاعات کشور است. بسیاری از قوانین از جمله قانون حفاظت از پدید آورنده نرم افزار و قانون تجارت الکترونیک هنوز در وضعیت مبهمی هستند.

۲- حمایت از تاسیس سازمان نظام مهندسی فناوری اطلاعات : دقیقا همانند آنچه در نظام مهندس ساختمان وجود دارد. این فواید بسیاری خواهد داشت از جمله ساماندهی استاندارد های تولید نرم افزار، حمایت از متخصصین حوزه، تعیین مسیرهای حرفه ای رشد برای فعالان صنعت و…

۳- اتحاد استراتژیک با صنایع دیگر : بهتر است فناوری اطلاعات از حالت مجرد و منفرد بیرون آمده و با سایر صنایع اتحادی استراتژیک تشکیل بدهد. مانند آنچه در سازمان بورس اتفاق افتاده است.

۴- کمک به رفع تحریم هایی که در حوزه فناوری وجود دارد. تسهیل ورود تکنولوژی به کشور

۵- ایجاد بستر برای فعالیت های شرکت های معتبر خارجی و تاسیس نمایندگی در داخل کشور. این کمک زیادی به ارتقای کیفیت و انتظار از فناوری خواهد کرد.

۶- افزایش پهنای باند مطمئن اینترنتی برای کمک به رشد فناوری های پردازش ابری