در بسیاری از سازمانها، تسلط کارکنان بر وظایف نسبت به مدیران بیشتر است. این واقعیت، سازمانهای وفادار به شیوههای قدیمی و سلسله مراتبی را وادار به تصدیق توانایی چشمگیر کارکنان امروزی در مدیریت خود میکند. در این مقاله نویسنده چرایی و چگونگی سبک جدید مدیریت امروزی را تشریح میکند. عقیده و برداشت اولیه ما از مدیریت این است که مدیر ضمن بر عهده گرفتن نقش، اختیار امور دیگران را نیز در دست دارد. اما در مورد کارکنان دانشبنیان که قابلیت و توانایی مدیریت بر خود را دارند، بهعنوان فرآیند بهکارگماری دیگران استنباط میشود. بنابراین زمانی که مدیریت را بهعنوان یک نقش تعریف میکنیم، مدیریت را صرفا به مدیران منتسب و این واژه را محدود کردهایم.
سلسله مراتب رسمی در سازمانهای عصر صنعتی، عهدهدار تخصیص نقشهای معین به کارکنان بوده است. تمرکز بر نقشها، موجب اقتدار مدیرانی میشد که از طریق برنامهریزی، سازماندهی و کنترل بر کارکنان حکومت میکردند. و این موضوع دلیل اصلی ساختار سلسله مراتبی (بالا به پایین) و محدود مدیریت بوده است.
امروزه در مورد مفاهیمی چون «مدیریت بر رئیس خود» و «ارتباط با شرکای راهبردی، تامینکنندگان و مشتریان» صحبت میکنیم. اما شاید اگر شرکای مذکور توانایی مدیریت روابط مابین خود را داشته باشند، مدیریت صرفا به معنای فعالیتی یکطرفه و کنترلی معنا نشود و از طرفی اگر شما نیز توانایی مدیریت بر رئیس خود را داشته باشید، مدیریت شما محدود به در اختیار داشتن کنترل افراد زیر دستتان نخواهد شد.
مدیریت معنای بسیار وسیعتری از «انجام امور از طریق کارکنان» دارد. امروزه ما خود قادر به اداره و مدیریت زمان و بسیاری از امور، بدون نیاز به حضور فردی با نقش رسمی مدیریت هستیم. به همین دلیل در عصر حاضر «عملکرد مدیریت» بهصورت مجزا از نقش مدیر، بهعنوان کسبوکار و تجارتی شخصی در نظر گرفته میشود.
حقیقت این است که نقش «مدیر و ادارهکننده» تنها جنبه ویژهای از مدیریت است و نه همه حکایت اداره کردن افراد. رهیافتهای فکری توسعهیافته، از مفاهیم منفی ضمنی که معمولا به مدیریت نسبت داده میشوند، ازجمله کنترل و محدودسازی افراد، اجتناب میورزند. بهعلاوه، بهکارگماری افراد خصوصا با پیششرط توجه به مفهوم «کارکنان دانشورز خلاق»، بدون تغییر دیدگاه نسبت به تعریف عصر صنعتی از «مدیر» به واقعیت نمیپیوندد.
در سازمانهای پیشرفته فراصنعتی، تیمهای خود-مدیریتی جهت مدیریت بر فعالیتهای خود از سیستمهای پیچیده بهره میگیرند. دانشورزان نیازی به صدور دستور جهت مشخص شدن وظایفشان نداشته و غالبا در این زمینه از مدیرشان توانمندتر هستند. این مقاله با تکیه بر تعریف فرآیندی مدیریت، دورنمایی از آن را در آغاز قرن بیست و یکم ارائه میکند.
تعریف مدیریت نوین
مدیریت را میتوان دستیابی به اهداف با تمرکز بر بیشینهسازی ارزش معنا کرد. جهت نیل به این مقصود، شناسایی اهداف صحیح و بهترین مسیر دستیابی به آنها ضروری است.