پیشینهی مطالعات کارآفرینی نشان میدهد که مطالعات تجربی که مفروضات مکتب ویژگیهای روانشناختی و مدل ویژگیهایش را دنبال میکنند در مقایسه با سایر مکاتب کارآفرینی رواج بیشتری داشتهاند(Kruzic & Pavic, 2010) رویکرد ویژگیها بر روی این فرض تاکید میکند که کارآفرینان دارای ویژگیها، دیدگاهها و ارزشهایی هستند که یک نیروی محرک برای آنها فراهم میکنند و آنها را از دیگران متمایز میسازند(Gurol& Atsan, 2006) در واقع، رویکرد ویژگیها سعی در شناسایی تواناییهای بالقوهی کارآفرینان از طریق ارزیابی قابلیتهای شخصی، ویژگیهای شخصیتی و انگیزههای کارآفرینانه دارد(Haase & Lautenschlager, 2010).
عابدی(1381) بیان میکند که براساس مکتب ویژگیهای روانشناختی کارآفرینی، نیازها، انگیزهها، نگرشها، احساسات و ارزشهای افراد مبنای رفتار اولیه آنهاست و ارزشهای غالب افراد را وادار به رفتار ویژهای میکنند.
مقیمی(1380) با اشاره به مکتب کارافرینی انسانی میگوید که این مکتب ویژگیهایی را برای کارآفرینان موفق برمیشمارد که برخی از آنها عبارند از: نیاز به موفقیت شخصی، نیاز به کم کنترل، فعالیتهای خود تنظیمی، باور به توانایی خود در کنترل نتایج زندگی، ریسکپذیری، تحمل ابهام زیاد، عزت نفس و عدم انطباقپذیری.