مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیوید مک کله لند» ثبت شده است

۲۳فروردين

دیوید مک کله لند[1]

کول در سال 1942، لزوم پژوهش درباره­ی انگیزه­ها و خصوصیات شخص کارآفرین را مدنظر قرار داد و در سال 1948 مرکز پژوهش­های کارآفرینی در دانشگاه هاروارد را راه­­اندازی کرد. مک­کله­لند (1991) پژوهش­های هاروارد را هدایت کرد. دیوید مک­کله­لند (1961) با اریه کتاب  « جامعه­ی جویای موفقیت»، نخستین کسی بود که سازه­ی نیاز به موفقیت را معرفی کرد. نظریه­ی مک­کله­لند درباره­ی انگیزه­های روان­شناسانه، عنصری بنیادین درباره­ی رفتار کارآفرینانه است. مک­کله­لند کارآفرین را کسی می­داند که روی ابزارهای تولید و محصولات اعمال کنترل می­کند و بیشتر از آنچه مصرف می­کند، درآمد فردی کسب می­کند(Mohanty,2007).

این نظریه بیان می­کند که افراد به وسیله­ی سه نیاز اصلی برانگیخته می­شوند(Timmons,1998).

  1. نیاز به موفقیت[2] : نیاز به برتری و تحقق دستاوردهای شخصی؛
  2. نیاز به قدرت[3] : یعنی نیاز به نفوذ در دیگران (هدف نفوذ در دیگران است) و
  3. نیاز به تعلق[4] :  نیاز به ایجاد روابط گرم با سایر افراد و لذت بردن از دوستی دو طرفه.
  1. نیاز به موفقیت: نیاز قوی به موفقیت در افراد، گروه­ها و جوامع خاصی یافت می­شود. مک­کله­لند تأکید داشت که نیاز به موفقیت یا گرایش به موفقیت، مهم­ترین عانل برای تشریح رفتار اقتصادی است. افراد دارای این نیاز با احتمال بیشتری کارآفرینان موفقی می­شوند. آنها به منظور موفقیت در انجام امور به شیوه­ای عالی تلاش می­کنند. با شور و حرارت خاصی کار می­کنند تا بر مسائل غیرمنتظره­ای که در مسیر آنها قرار می­گیرند، غلبه کنند. این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و تنها به شانس اعتقاد دارند. آنها به پول به عنوان شاخص دستیابی به موفقیت نگاه می­کنند، اما در اصل پول محور نیستند. بنابراین مک­کله­لند می­نویسد: نیاز به موفقیت، تمایل به انجام درست کار است، البته نه به دلیل وجهه و موفقیت اجتماعی، بلکه به دلیل احساس درونی ناشی از موفقیت شخصی؛
  2. نیاز به قدرت : نیاز به قدرت با تمایل فرد برای اثرگذاری در یک گروه ارتباط دارد. افرادی که دارای نیاز به قدرت هستند، به جایگاه و اقتدار اعتقاد دارند. این افراد به دنبال رهبری در سیاست، کسب و کار، تعلیم یا امور هنری هستند و با داشتن پیروان زیاد ارضاء می­شوند. به نظر می­رسد مدیران موفق نیاز بالایی به قدرت دارند و
  3. نیاز به تعلق : افرادی که دارای نیاز بالا به تعلق هستند، نسبت به روابط اجتماعی حساس هستند و خواهان روابط بین شخص و صمیمیت هستند. این افراد به دنبال وجهه و اعتبار، حمایت اجتماعی و دوستی هستند تا تصمیم­گیری. دیگران را دوست دارند و آرزو دارند که دیگران نیز آنها را دوست داشته باشند. هر چند نیاز به تعلق در میان مدیران غالب نیست، با این حال به آنها در اثرگذاری بر زیردستانشان کمک شایانی می­کنند.