مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهان» ثبت شده است

۲۸مرداد

اغلب اوقات کارفرمایان در ارتباطات خود با کارمندان‌شان دقت نمی‌کنند، آنها باید توجه داشته باشند که دقیقا همان چیزی را از کارمندانشان دریافت می‌کنند که به ایشان می‌دهند.


وقتی کارمندان شما می‌دانند که شما به آرای ایشان و به زندگی‌های‌شان توجه دارید، آنگاه احساس ارزشمندی بیشتری می‌کنند. آنها به نوبه خود، این توجه شما را به فرم یک کارمند اختصاصی جبران می‌کنند و به شما احترام می‌گذارند. یک صاحب کسب و کار چه چیزی بیشتر از این می‌خواهد؟ اکنون، مساله تنها بر سر اطمینان حاصل کردن از این امر است که شما مشخصه‌ توجه و تمرکز مورد نیاز برای هدایت کارمندان را کسب کرده‌اید.
در اینجا پنج مشخصه بزرگ‌ترین مدیران کسب و کار امروز را ذکر می‌کنیم.

1- مردمی باشید
به طور معمول، مردم به نحوی باطنی یا قلبی با مدیران همانندسازی می‌کنند. گفته می‌شود این امر به آن خاطر است که چنین مردمی باور دارند نوعی احساس ویژه در آنها شکوفا می‌شود که این پیام را می‌دهد: «مرا انتخاب کن». وقتی به عنوان بخشی از یک جمعیت هدایت می‌شوید، بسیار بیشتر پذیرفته‌شده خواهید بود. آن افرادی که «مافوق جمعیت» هستند به منزله‌ اقلیت نخبه‌گرا دیده می‌شوند و ارتباط گرفتن با این دسته از افراد دشوار است.

2- فروتن باشید
مدیران بزرگ می‌دانند که هیچ کس، از جمله خود آنها، بهتر یا بدتر از سایرین نیست. هر کس ارزش خاص خودش را دارد و مهارت‌ها به طور جمعی در آنها حاضر است.
مدیران بزرگ طوری مرتبه و موضع خودشان را تعیین می‌کنند که اگر روزی گروه را ترک کنند، گروه همچون سابق قدرتمند بر جا بماند. مدیران بزرگ مقاومت و نیرومندی را در گروه افزایش می‌دهند و افراد را از وابستگی به یک فرد خاص می‌رهانند.

3- ساده و بی‌تکلف باشید
برای اینکه یک مدیر بزرگ شوید از ارتباط‌گرفتن به نحوی که از حد درک و استنباط طرف مقابلتان بسیار فراتر باشد، پرهیز کنید و در عوض، در همان سطحی ارتباط را پیش ببرید که سطح فرد مقابل است. این رویکرد تا حدی، شما را به هریک از افراد تیم نزدیک می‌کند. ارتباط خوب با کارمندان‌تان می‌تواند مولفه‌ای کلیدی در یاری‌رساندن به رشد کسب و کارتان باشد. وانگهی، وقتی با افراد صحبت می‌کنید به جای آنکه به آنها امر کنید، به نحوی دارید احترام خود را به ایشان نشان می‌دهید. این کار به نوبه خود، احترام آنها را نسبت به شما جلب می‌کند.

4- از افرادتان حمایت کنید
مدیران بزرگ از تیم‌شان دفاع می‌کنند، از افرادشان پشتیبانی می‌کنند و به ایشان یاری می‌رسانند. آنها به خوبی می‌دانند که مهم‌ترین کارشان این است که با حمایت از افراد، کار بقیه اعضای تیم را راحت‌تر کنند. آنها با خوشحالی، بی‌ارزش‌ترین کارها را هم انجام می‌دهند، وقتی این کار به پیشرفت و موفقیت اهداف تیمی کمک می‌کند. وقتی نشان می‌دهید که می‌خواهید حتی وارد کارهای ساده هم شوید، دارید نشان می‌دهید که فروتن هستید، و به این معنا، یکی از آنها هستید.

5- به افراد تیم باور داشته باشید
تلاش برای اینکه اعضای تیم به شما باور داشته باشند را فراموش کنید. در عوض، کاری کنید افراد تیم به خودشان باور داشته باشند. اجازه دهید بدانند شما باور دارید که آنها می‌توانند کارشان را به درستی انجام دهند، و می‌توانند به موفقیت شرکت یاری برسانند، و آن کاری را که درست است انجام خواهند داد. این است آنچه مدیران بزرگ انجام می‌دهند، و وقتی بتوانید از پس این کار برآیید، آنها خودبه‌خود به شما باور می‌آورند.

رویکرد متقابل
اغلب اوقات، کارفرماها متوجه این امر نیستند که وقتی صحبت از کارآیی کارمندان باشد، اغلب همان چیزی را دریافت خواهند کرد که سابقا به ایشان داده‌اند. تردیدی ندارید که این اصل مسلم را شنیده‌اید که برای کسب احترام باید احترام بگذارید؛ این اصل مسلم همچون یک جادو یا شعبده در جهان کسب و کار عمل می‌کند.
با کارمندان‌تان طوری رفتار کنید که مایل هستید با شما رفتار شود. خصوصا وقتی نوبت آن فرامی‌رسد که بخشی از گروه‌شان باشید، به آنها احترام بگذارید و به ایشان باور داشته باشید. موقعی که این‌طور عمل می‌کنید، هم کار خودتان و هم کار آنها را راه خواهید انداخت.


 نویسنده: مایک میکالوویچ (مترجم: سیمین راد)
نقل از دنیای اقتصاد

۲۷تیر
ترور توریسم

به جرئت می توان گفت؛ کمتر کشوری در جهان به تعدد و تنوع ایران، از آثار باستانی و جاذبه های گردشگری بهره مند است، و حتماً با جرئت بیشتری می توان گفت؛ هیچ کشوری در جهان به اندازۀ ایران به آثار باستانی و جاذبه های گردشگری ملی خود بی اعتنا نبوده است. آن هم در روزگار ما که صنعت توریسم، به عنوان یکی از درآمدزاترین صنایع جهان مطرح است و از اثرگذارترین شاخصه ها در تعیین مناسبات فرهنگی و سیاسی شناخته می شود.

جاذبه های گردشگری در تمام دنیا به چند سبب، دارای نقشی تعیین کننده و ارزشمند است. چنان که در بسیاری از کشورهای جهان مانند مصر، ترکیه، هند، ایتالیا، امارات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر، صنعت توریسم، جزو سه صنعت درآمدزای اصلی به حساب می آید، چرا که گردشگران به همراه خود، ارز بسیاری را وارد کشور میزبان می کنند و موجبات رونق بازار اصناف گوناگون آن کشور را فراهم می آورند. علاوه بر این، تبادل توریست میان کشورهای گوناگون، موجب شناخت متقابل دولتها و ملتها از هم می شود و می تواند به هرچه عمیقتر شدن روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور میهمان و میزبان مدد برساند. 

همچنین ورود اقشار متفاوت توریست به هر کشوری، می تواند سبب رشد و ترقی در بخشهای مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی آن کشور شود. اما متأسفانه میزان ورود گردشگر خارجی به کشور ما بسیار اندک است و این میزان اندک، علی الظاهر در یک دهۀ اخیر کاهش نیز یافته است و ما تنها به جذب گردشگر داخلی دلخوش کرده ایم. حال آنکه گردشگر داخلی، نه می تواند ارزی را وارد کشور کند تا موجب رشد اقتصادی شود، و نه می تواند به لحاظ فرهنگی و بین المللی، موقعیت خاصی به وجود آورد. دل بستن به گردشگر داخلی در سالهای اخیر، تنها موجب دلزده شدن توریستهای ایرانی از جاذبه های داخلی و روی آوردن به جاذبه های توریستی دیگر کشورها شده است. 

این صادرات توریست، اگر یک طرفه باشد (که در کشور ما کاملاً یک طرفه است و ما تنها صادر کنندۀ گردشگر هستیم)، نه تنها موجب خروج پول ملی از کشور می شود، بلکه به لحاظ فرهنگی نیز ضربات جبران ناپذیری را به بدنۀ جامعه وارد می کند و سبک زندگی نامتناسب با ارزشها و باورهای جامعه را با خود به کشور آورده و جایگزین باورهای پیشین می کند. در واقع در این سیستم معیوب گردشگری، ما سرمایه های نقد ملی را دودستی به کشورهای مقصد تقدیم می کنیم و به جای آن، گردشگری را تحویل می گیریم که تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار گرفته است. 

اگر جریان صنعت توریسم، دو طرفه باشد و ما به همان اندازه که صادرات گردشگر داریم، شاهد ورود گردشگر نیز باشیم، این تأثیر پذیرفتن از فرهنگ بیگانه، با تأثیری که فرهنگ ما بر گردشگران خارجی می گذارد، جبران می شود و ورود و خروج سرمایه، اتفاقاً موجب گردش سرمایه های ملی و تبادل اقتصادی با جهان می شود. در عرصۀ فرهنگی نیز همانطور که گردشگران ایرانی با فرهنگ ملل دیگر آشنا می شوند، ما نیز فرهنگ ملی و مذهبی و سبک زندگی خود را در معرض نظر جهانیان قرار می دهیم تا این رابطۀ دوطرفه بتواند موجبات تعالی فرهنگی و اقتصادی ما را فراهم آورد.

اما متأسفانه ما هیچ استفاده ای از این همه جاذبۀ گردشگری نکردیم و نمی کنیم. کافی بود کشوری مانند ترکیه، یکی تنها یکی از این همه آثار باستانی و جاذبه های ما را در اختیار داشت تا تمام جهان را به مدد آن تسخیر کند. چنان که با مقبرۀ مولوی (که آن هم شاعری پارسی گوی است)، مسجد ایاصوفیه و ساحل آنتالیا، صنعت توریسم را به درآمدزاترین صنعت کشور خود بدل کرده است. حال آنکه ما دهها برابر کشوری مانند ترکیه جاذبه های توریستی داریم؛ اگر آنها تنها مقبرۀ یک شاعر دارند، ما چندین مقبرۀ شاعر و عارف و فیلسوف شهیر و بین المللی مانند حافظ، سعدی، خیام، عطار، فردوسی، باباطاهر، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و ابن سینا و... را داریم که اگر مشهورتر و پرطرفدارتر از مولوی نباشند، کمتر نیز نیستند. همچنین بناهای مقبره های این مفاخر فرهنگی نیز بناهای بسیار جذابی است که فارق از نام و نشان صاحب مقبره و به خودی خود می تواند به عنوان جاذۀ گردشگری مطرح شود. حال در شرایطی برابر، این همه مفاخر فرهنگی شهیر کشور نمی توانند اقلاً به اندازۀ یک مولوی، جذب توریست کنند؟

اگر ترکیه تنها یک ایاصوفیه دارد، ایران نیز مسجد شیخ لطف الله، عالی قاپو، مسجد امام و کلاً میدان نقش جهان اصفهان، برج سلطانیه، تخت جمشید، پاسارگاد، هگمتانه، گنبد کاووس، معبد آناهیتا، کتیبۀ گنج نامه، و بسیاری بناهای تاریخی دیگر را دارد که از حیث تنوع و تعدد با هیچ کشوری در منطقه قابل قیاس هم نیست. آیا این همه بنای باشکوه باقی مانده از ادوار گوناگون تاریخی این سرزمین، به اندازۀ یک مسجد ایاصوفیه جذابیت ندارد؟ 

اگر ترکیه تنها سواحل چند کیلومتری مدیترانه را دارد، تمام مرزهای جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان و بلوچستان را ساحلهای زیبای خلیج فارس و دریای عمان تشکیل می دهد و جزایر قشم، کیش، لاوان و... نیز جزایری بکرند که می تواند در فصل سرد سال گردشگر بسیاری را به ایران جذب کند. علاوه بر سواحل جنوبی، در شمال کشور نیز از آستارا تا بندر ترکمن، چند صد کیلومتر سواحل سرسبز شمالی کشور است. به تمام اینها دریاچۀ عجیب و جالب ارومیه را بیافزایید که با چگالی ۳۵ درصد نمک، دارای شورترین آب جهان است، به گونه ای که به جهت میزان نمک آب، ممکن نسیت انسان در آب این دریاچه فرو رود و هر کس می تواند بدون هیچ حرکتی ساعتها به صورت شناور بر آب دریاچۀ ارومیه باقی بماند. خاصیتهای طبی آب این دریاچه نیز بر همگان مبرهن است و نیازی به یادآوری ندارد. دریاچه ای که با سیاستهای غلط ما در عرصۀ گردشگری، نه تنها موجب جذب تورسیت نشد، بلکه هر روز آب رفت، و اگر بی مهری های ما همچنان با این دریاچۀ مظلوم و دوست داشتنی ادامه داشته باشد، دریاچۀ وسیع ارومیه، کم کم به استخر کوچکی بدل خواهد شد که در میان نمکزاری خشک و سترون محصور شده است.

حال به تمام این موارد برشمرده، جاذبه های مذهبی کشورمان یعنی مشهد الرضا (ع) و مرقد حضرت معصومه (س) در قم و حتی شاه چراغ (س) و... را نیز بیافزاییم که از این حیث تنها عراق و عربستان و فلسطین اشغالی در جایگاهی بالاتر از ایران قرار دارند.
به واقع اگر کشوری برنامه های مناسبی جهت جذب گردشگر خارجی و حتی داخلی داشته باشد، تنها یکی از این همه جاذبه کافی است تا توریسم را به صنعت اول کشور خود بدل کند. همین دریاچۀ ارومیه با این همه خواص طبی و تشخص در غلظت آب و... می تواند سالیانه دهها هزار گردشگر را به خود جذب کند اما حیف که ما بنا نداریم کمی با گنجینه های باستانی و جاذبه های گردشگری مان مهربان باشیم و همچنان قصد داریم به ترور جاذبه های توریستی خود بپردازیم.

وقتی سخن از عدم موفقیت در جذب توریست می شود، برخی سریعاً موانع و محدودیتهای حجاب و پوشش گردشگران خارجی را به عنوان سدّی در برابر سیل توریستهای خارجی مطرح می کنند، حال آنکه بخش عمده ای از توریستها را گردشگران حرفه ای تشکیل می دهند که این موضوع نه تنها در انگیزۀ این دسته از گردشگران کوچکترین خللی وارد نمی آورد، بلکه حتی ممکن است امکان تجربۀ یک گونۀ جدید از پوشش و زندگی، برای بسیاری از آنها جذابیت نیز داشته باشد و به ما این امکان را بدهد تا به خیلی ها اثبات کنیم که حجاب نه تنها موجب مهجوریت و محدودیت زن نمی شود، بلکه در بسیاری از امور به او مدد نیز می رساند. در حقیقت راه درست تبلیغ بسیاری از باورهای ما، همین به وجود آوردن امکان مواجهۀ رودرروی جهانیان با این عقاید و باورهاست، نه تکرار بی هدف آنها!

بله! مانع اصلی رشد گردشگری کشور ما، نه اعتقادات ماست و نه پوشش ما و نه ممنوعیت انجام برخی امور نامشروع، بلکه توریسم، صنعتی است که ارتباط مستقیم با رسانه و تبلیغات دارد. به این معنی که در این صنعت هر قدر که بکاری، برداشت خواهی کرد و ما تا تبلیغات گسترده و شناساندن جاذبه های گردشگری خود را آغاز نکنیم، نمی توانیم از هیچ حیث روی صنعت گردشگری حساب کنیم.

نویسنده:محمود حبیبی کسبی
۲۰تیر

آمانسیو اورتگا گائونا،سرمایه دار 77 ساله اسپانیایی که شرکت نساجی زارا را راه اندازی کرده است ثروتمندترین مرد اروپا اعلام شد.



به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه از ژنو، بر اساس رده بندی که مجله بیلان سوییس درباره 100 خانواده بسیار ثروتمند اروپا انجام داده است ثروت آمانسیو اورتگا گائونا بر 40میلیارد و 900 میلیون یورو برآورد شده و از این نظر ثروتمندترین مرد اروپاست.

این مجله پیشتر هر سال نام 300 ثروتمند سوییس را منتشر می کرد اما اکنون تصمیم گرفته دامنه فعالیت های خود را در این باره به کل اروپا گسترش دهد. مجله بیلان اعلام کرده است برای آنکه نام فردی به عنوان ثروتمند دراین مجله منتشر شود باید دست کم شش میلیارد یورو ثروت داشته باشد.

از 100 ثروتمندی که نام آنها به عنوان ثروتمندان اروپا در مجله بیلان منتشر شده است حدود یک سوم آنها در سوییس زندگی می کنند.

بعد از آمانسیو اورتگا گائونا یک ثروتمند سوئدی به نام اینگوار کامراد و در مقام سوم نیز شهروندی فرانسوی به نام برنار آرنو قرار دارد. در زمره ده ثروتمند نخست این رده بندی ، چهار نفر فرانسوی هستند.

در میان این 100 ثروتمند اروپایی نام 12 زن نیز دیده می شود که البته بیشتر آنها ثروتشان را از پدر و مادرشان به ارث برده اند.

آلمانی و روس ها هر کدام به ترتیب با 27 و 23 نفر، بیشترین تعداد ثروتمندان این رده بندی مجله بیلان را به خود اختصاص داده اند .آمانسیو اورتگا گائونا،سرمایه دار 77 ساله اسپانیایی که شرکت نساجی زارا را راه اندازی کرده است ثروتمندترین مرد اروپا اعلام شد.


۰۴تیر

سازمان جهانی کار با هشدار نسبت به کاهش قابل توجه نیروی کار جوان و پیرتر شدن جهان تا سال 2050 اعلام کرد: در سال 2050 به ازای هر فرد بالای 65 سال تنها 4 جوان در سن کار خواهیم داشت.

 سازمان جهانی کار در تازه ترین گزارش خود با هشدار نسبت به روند پیری جمعیت در کشورها اعلام کرد: برای ارائه شغل و حمایت اجتماعی نیازمند برنامه ریزی هستیم. دولت ها، کارفرمایان و کارگران باید اقدامات لازم برای اطمینان از ایجاد فرصت های شغلی مناسب و معقول را انجام دهند.


تغییرات سریع جمعیتی به عنوان یک چالش بزرگ در بازارهای کار جهان درآمده که نیازمند رسیدگی فوری است. در کنفرانس امسال سازمان جهانی کار نتیجه مباحث این شد که با ترکیبی از سیاست ها و تعهدات درست می توان علاوه بر کنترل و پایدار کردن جمعیت کشورها، از این موضوع به عنوان یک فرصت استفاده کرد.

تا سال 2050 تنها 4 نفر به ازاء هر فرد بالای 65 سال در سن کار خواهند بود که این میزان با 9 نفر سال 2000 تفاوت قابل توجهی دارد. توسعه مهارت ها و فرصت های شغلی برای جوانان باید مورد توجه قرار گیرد و برای افراد بیکار نیز دستمزدهای عادلانه به همراه فرصت های شغلی و آموزشی در نظر گرفته شود. همچنین برای کارگران مسن تر نیز باید حقوق های بازنشستگی بهتری پیش بینی شود.

گزارش سازمان جهانی کار نشان می دهد که جمعیت جهان در سال 2050 به میزان 9 میلیاردنفر خواهد بود و در آن زمان تعداد افراد بالای 60 سال نیز 3 برابر می شود. این گزارش هشدار می دهد، کاهش جمعیت جوان در کشورها دارای پیامدهای نامناسبی برای بازارهای کار، سیستم های امنیتی اجتماعی، اشتغال و توسعه اقتصادی است.

با این حال، اولویت در آفریقا در حال حاضر به فراهم کردن اشتغال برای جمعیت جوانان بزرگ، گسترش امنیت اجتماعی در بخش غیررسمی و تشویق کار رسمی است. در اروپا تلاش می شود برای افراد سالخورده حقوق بازنشستگی کافی پیش بینی شود و در کنار آن اطمینان حاصل شود که مشاغل مولدی برای کارگران مسن تر ایجاد می شود.