۰۵مهر
سال گذشته، کسبوکار من در حوزه میزهای کنفرانس با کاهش فروش شدیدی مواجه شد که نگرانی زیادی را برای من به وجود آورد و مرا به فکر انداخت که راهکارهایی را امتحان کنم.
مهمترین کاری که انجام دادم این بود که یک مشاور فروش استخدام کردم تا ارزیابی دقیقی از متدهای فروش ما داشته باشد و تغییراتی را که لازم بود در کارمان انجام دهیم پیشنهاد دهد و در پیاده کردن این پیشنهادها با ما همکاری کند. این کار برای ما گران تمام شد و تقریبا 38 هزار دلار هزینه در بر داشت، اما اطلاعات و دانشی که از یک نگاه تازه به عملیات فروشمان به دست آوردیم، مزایای مهمی داشت.
در اینجا خلاصهای از فرآیند فروش شرکت، در زمانی که دردسرها و وقفههای فروش ما آغاز شد ارائه میکنم.
ما به دو شکل تلفنی و از طریق ایمیل سفارش دریافت میکردیم. هنگام دریافت سفارش، مجموعه سوالات فنی را از مشتری میپرسیدیم تا جنبههای کاربردی نیازهای بالقوه مشتری در مورد میزها را بدانیم. همچنین در مورد مبلغی که مشتری قصد داشت هزینه کند سوال میکردیم. بعد از دریافت پاسخهای مورد نظر، یک طرح پیشنهادی به شکل فایل PDF تهیه میکردیم که شامل عکسهایی از گزینههای پیشنهادی ما و اطلاعاتی در مورد جنس چوب، قابلیتها و قیمتهای میز بود.
ما به دو شکل تلفنی و از طریق ایمیل سفارش دریافت میکردیم. هنگام دریافت سفارش، مجموعه سوالات فنی را از مشتری میپرسیدیم تا جنبههای کاربردی نیازهای بالقوه مشتری در مورد میزها را بدانیم. همچنین در مورد مبلغی که مشتری قصد داشت هزینه کند سوال میکردیم. بعد از دریافت پاسخهای مورد نظر، یک طرح پیشنهادی به شکل فایل PDF تهیه میکردیم که شامل عکسهایی از گزینههای پیشنهادی ما و اطلاعاتی در مورد جنس چوب، قابلیتها و قیمتهای میز بود.
این طرحهای پیشنهادی روش خوبی برای نشان دادن مهارتهای مهندسی و طراحی ما به مشتری بود. این فرمت را من خودم درست میکردم و از آن اثرات خوبی دریافت کرده بودیم، به طوری که توانستیم از سال 2003 بیش از 16 میلیون دلار فروش داشته باشیم. در واقع من برای طرحهای پیشنهادی متدی مشابه خط تولید کارخانهها ایجاد کرده بودم: پرسیدن سوال، طراحی کردن محصول و فرستادن آن برای مشتری.