شاید در سالهای اولیه راهاندازی اینگونه اپها مدلهای درآمدزایی آنها بسیار ابتدایی و در حد تبلیغات بوده باشند ولی در سالهای اخیر این مدلها بسیار پیچیدهتر شدهاند و هر سال مدلهای هوشمندانهتری برای درآمدزایی اینگونه اپها ابداع میشوند.
وایبر، تلگرام و واتس اپ برای ادامه حیات خود نیاز به مدل درآمدی دارد تا بتواند هزینههای خود را تامین کند و خدمات بهتری را به مشتریان ارائه دهد. سال گذشته فیسبوک، واتس اپ را با قیمت ۱۹ میلیارد دلار خریداری کرد و نکته جالب درباره این اپلیکیشن این است که این شرکت در حال حاضر ۵۵ کارمند بیشتر ندارد.
مارک زوکربرگ برای خرید واتس اپ که در آن زمان ۴۵۰ میلیون کاربر داشت، ۱۹ میلیارد دلار به صورت نقدی و سهام پرداخت کرد، یعنی به ازای هر کاربر ۴۲ دلار هزینه کرد. این در حالی است که هفته قبل از خرید واتس اپ توسط فیسبوک، شرکت راکوتن اپ وایبر را با ۲۸۰ میلیون کاربر به قیمت ۹۰۰ میلیون دلار خریداری کرد. با محاسبه سادهای میتوان دریافت که راکوتن به ازای هر کاربر وایبر ۲۱/ ۳ دلار هزینه کرده است. اما چطور ممکن است اپلیکیشنی مانند واتس اپ با این تعداد کارمند محدود ۱۹ میلیارد دلار قیمت داشته باشد؟
واقعیت این است که شیوه ارزش گذاری نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. شرکتها دیگر بر اساس داراییهای فیزیکی ارزشگذاری نمیشوند، چه بسا ممکن است یک محصول سالها تجاریسازی نشود و سرمایهگذاران آن سالها برای بازگشت سرمایه و سود خود صبر کنند. به همین دلیل است که بسیاری از اپلیکیشنهای پیامرسان از این رویه پیروی میکنند.
موضوع اساسی در هر کسب و کار مبتنی بر اینترنت جذب کاربر است و بعد از جذب کاربر، کسبوکارها راههای متعددی را برای درآمدزایی پیدا میکنند و هر روز مدلهای درآمدی جدید و هوشمندی برای اینگونه کسبوکارها ابداع میشوند. حتی کشورهای استفادهکننده از اپلیکیشنهای پیامرسان نیز در درآمدزایی و در نتیجه در ارزشگذاریها بسیار اهمیت دارند. ریشه این امر نیز در مدلهای درآمدی اینگونه اپلیکیشنها نهفته است. زیرا به هر ترتیب باید جامعه هدف امکان خرید یا پشتیبانی سرویسها و محصولات اپلیکیشن مورد نظر را داشته باشد.حتی میزان شناخت و نزدیکی سرمایهگذاران و خریداران با جامعه هدف نیز نقش موثر و مهمی در ارزشگذاری این گونه شرکتها بازی میکند. اما چه روشهایی برای تجاریسازی و درآمد آفرینی برای اینگونه اپلیکیشنها وجود دارد؟